جنگ جهانی دوم توان انگلستان را گرفت و مستعمراتش فرصتی یافتند تا یکی پس از دیگری استقلال خود را اعلام کنند. آخرین پایگاه‌های انگلستان که جزو چرب‌ترین لقمه‌ها هم بود در خلیج فارس قرار داشت که با اعلام خروج از شرق سوئز تا سال 1971، این منطقه نیز مانند سایر مناطق تحت سلطه این کشور به میراث خوار آن، یعنی آمریکا سپرده شد.
کد خبر: ۹۷۹۵۳۷
انگلستان در خلیج فارس تکاپوی تازه در سیاست خارجی

در همین سال بازار مشترک تصمیم به پذیرش انگلستان در جمع خود گرفت و جایگاهی در ردیف فرانسه و آلمان برای آن قائل شد. اما از یاد نبریم که از اعلامیه مونروئه در سال 1823 تا کنون انگلستان در سایه آمریکا حرکت می‌کرد و عضویتش در جامعه اروپا که بعدا به اتحادیه اروپا تبدیل شد،خدشه‌ای بر سیاست آمریکایی‌گرایی انگلستان وارد نمی‌کرد.انگلستان پا به پای آمریکا در افغانستان، در عراق، در کوزوو و هرجای دیگری که آمریکا حضور می‌یافت، حاضر می‌شد. اما هیچ کس فکر نمی‌کرد زمانی فرا برسد که انگلستان هدایایی را که تقدیم آمریکا کرده بود،دوباره پس بگیرد. دو سه رویداد مهم می‌توانست چنین دگرگونی‌ای را به‌وجود آورد.

نخست آن‌که مرکز ثقل قدرت‌های بین‌المللی از خاورمیانه به دریای چین منتقل شد. زیرا پس از فروپاشی شوروی، چین سیاستی در پیش گرفت که آن را به تنها هماورد آمریکا تبدیل می‌کرد. در حقیقت نظام اجتماعی کمونیستی در خدمت سرمایه‌داری دولتی و تا حدی خصوصی قرار گرفت. کالاهای ارزان چین بازارهای جهان را تسخیر کرد. اما قضیه به اینجا تمام نمی‌شد،زیرا دولت چین برنامه‌های جاه طلبانه‌ای را برای تبدیل شدن به یک قدرت نظامی بی بدیل به اجرا گذاشت. بی‌دلیل نبود که رئیس جمهور منتخب آمریکا حتی پیش از ورود به کاخ سفید به یک حرکت پرمعنی دست زد وبا تایپه تماس گرفت و تز دوچین را بر زبان آورد.

اتفاق دیگری که افتاد، این بود که در پی افزایش بی سابقه قیمت نفت، آمریکا به استخراج منابع داخلی دست زد و شتابان از مرز وابستگی به نفت خاورمیانه خارج شد. بلافاصله آثار این تحول در خاورمیانه با مجوزی که برای حضور فرانسه در لبنان صادر شد،آشکار گردید.

به یاد داشته باشیم که ایالات متحده 50 سال از حضور اروپا در خاورمیانه جلوگیری کرده بود. کشوری که بیش از دیگران خود را آماده ایفای نقش در خاورمیانه‌ می‌کرد، انگلستان‌ بود. خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا مزید بر علت شد تا این کشور خلأهای به‌وجود آمده از غیبت آمریکا را دراین منطقه پرکند. انگلستان رها شده از قید اتحادیه، هم تنهاست و هم محتاج.

کمتر کسی می‌داند در تمام مدتی که شرکت‌های آمریکایی مشغول بهره‌برداری از نفت خاورمیانه بودند، این انگلستان بود که از بهره پس اندازهای شیوخ عرب بیشتر از شرکت‌های آمریکایی استفاده می‌برد. انگلستان قادر نیست بدون خاورمیانه به حیات خود ادامه دهد.

درنتیجه حضور ترزا می‌در خلیج فارس و ابراز همدلی با شیوخی که خود بهتر از هرکس می‌داند آینده‌ای ندارند، اولین و مهم‌ترین گام در راستای سیاست خارجی جدید انگلستان محسوب می‌شود و پایانی بر خروج از شرق سوئز بود که در سال 1969 اعلام کرده بود.

از سوی دیگر غرب باید پاسخی به نگرانی‌های اعراب خلیج فارس بدهد تا حس نکنند که در برابر قدرت فزاینده ایران به حال خود رها شده‌اند. در واقع اقدام جدید انگلستان نوعی دستگیری از آمریکا هم هست. از آنجا که حضور بریتانیا در خلیج فارس رو به گسترش است و در واقع انگلستان گریزی از آن ندارد.

دکتر احمد نقیب‌زاده

استاد دانشگاه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها