چپ، راست، کوک

باید پرسید خواننده‌ای که آخرین آلبومش با استقبال روبه‌رو نشد و مورد انتقادات زیادی قرار گرفت چگونه با این جدیت خود را بهترین گزینه برای بازسازی کارهای هنرمندی بداند که نوای «محمد» خواندنش هر شنونده‌ای را تحت تاثیر قرار می‌دهد. خلاصه آن‌که بد نیست همسر فرهاد مهراد به این ادعای رضا یزدانی پاسخ بدهد، از این خواننده هم انتظار می‌رود کمی با تامل ادعاهایش را بیان کند.

راست: نوید دهقان، سرپرست گروه موسیقی قمر هم درباره بالابودن قیمت بلیت کنسرت‌ها صحبت کرده و گفت: متاسفانه قیمت بلیت‌ کنسرت‌های موسیقی ناجوانمردانه زیاد است و ما می‌بینیم برای برگزاری کنسرتی مانند ارکستر موسیقی ملی، تماشاگران باید مبلغی بالغ بر ۱۵۰ هزار تومان هزینه کنند که این با توجه به حداقل حقوقی که یک کارمند از دولت دریافت می‌کند، آنچنان رقم گزافی است که فقط یک عده خاص می‌توانند از کنسرت استفاده کنند. او همچنین از افزایش 130 درصدی اجاره‌بهای سالن‌ها هم انتقاد کرده است. حمیدرضا نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی هم که به عنوان خواننده در یک اجرا گروه قمر را همراهی می‌کند، گفته متاسفانه قیمت‌های گران بلیت، دودی است که فقط بر چشم مردم ناتوان می‌رود و متاسفانه تاثیرات منفی خود را نیز می‌گذارد؛ طوری که شما امروز می‌بینید فقط قشری خاص می‌توانند به کنسرت‌های خوب و با کیفیت بروند، چرا که فلان جوان دانشجو مگر چقدر پول دارد که بخواهد به یک کنسرت چند 10هزار تومانی برود و می‌توان گفت دانشجویی که در خوابگاه زندگی می‌کند، حق کنسرت رفتن ندارد. جا دارد همین جا از ایشان قول بگیریم اگر از این به بعد در خانه موسیقی جشنواره‌ای را برگزار کردند، از نفوذشان استفاده کرده و دست‌کم قیمت بلیت‌های این اجراها را پایین بیاورند یا بلیت‌هایی را با نرخ دانشجویی برای این قشر در نظر بگیرند.

کوک: راستش کوک این هفته اصلا کوک نیست، خیلی هم ناکوک است. ماجرای درگیری‌های سهراب پورناظری، آهنگساز و نوازنده و پیروز ارجمند، مدیر سابق دفتر موسیقی وزارت ارشاد که مدت زیادی از استعفایش نمی‌گذرد، دوباره شروع شده است.

پورناظری ادعا می‌کند ارجمند چند قطعه از کارهای او را در ساخت موسیقی یک فیلم استفاده کرده و آنها را به عنوان آثار خودش ارائه کرده و ارجمند هم می‌گوید برای بیان این حرف‌ها از پورناظری شکایت می‌کند. باید منتظر بود و دید بالاخره دعوای دوساله این دو نفر که تا هفته پیش دلایلش هم عنوان نشده بود بالاخره به کجا می‌رسد. روی همدیگر را می‌بوسند یا هر جا با هم روبه‌رو شدند مسیرشان را دور می‌زنند و قیافه‌شان را کج و کوله کرده و از هم دور می‌شوند.