تصویر پیامبر اعظم در هنر و عرفان اسلامی

خاتم پیامبران و‌ عالمیان

پیامبر خاتم(ص) در زمانی ظهور فرمود که فترت عالمگیری بر جهان حکمفرما بود و دین در دست دنیا پرستان و زورمداران قرار داشت و به نام دین و به کام دنیا رفتار می‌شد.
کد خبر: ۷۹۴۴۶۹
خاتم پیامبران و‌ عالمیان

حضرت علی(ع) در نهج‌البلاغه اوضاع زمان قبل از ظهور پیامبر(ص) را این‌گونه تصویر می‌فرماید: «هنگامی آن بزرگوار بر رسالت و پیغمبری مبعوث شد که مدت‌ها بود کسی بر رسالت نیامده و مردم در انجام وظیفه از راه حق منحرف و امت‌های پیغمبران پیش در غفلت و نادانی سرگردان بودند.» و حال زمان آن بود تا از پس پرده غیب کسی پای در عالم شهود نهد که جامع جمیع مکارم و راهگشای آخرین فرستاده الهی باشد.

نگاهی به مفاهیم عرفانی خاتمیت

مفهوم خاتمیت در نگاه عرفان و مبانی معرفتی پای را از دایره ختم پیامبران و ارسال رسل و کتب آسمانی فراتر می‌نهد و در باطن معانی خاتم سیر می‌کند.

یکی از معانی خاتمیت این است که حضرت رسول اکرم(ص) تمام معارف معنوی را که بشر در پی آن بوده؛ معارفی که راه سعادت را از آن باز یابند و خود را در کمال حقیقی ببیند، برای بشر به ارمغان آورده است. به عبارت ساده «در پس پرده هر چه بود آمد.»

در تفسیر قرآن آمده است: «قرآن مجید،‌ چهارم پرده‌ای است که از رخساره حقیقت برداشته شده، به دستیاری پرده‌داران غیبی که پیامبرانند. در برداشتن سه پرده اول تورات و زبور و انجیل هر یک گوشه‌ای از آن جلوه نمود و گروهی را متوجه به خود ساخت که در واقع هم جنس آن پرده‌دار بودند... و پرده‌دار چهارم که کرسی‌نشین عرش... است چون چهارم پرده را برداشت، تمام رخساره حقیقت نمودار گشت و همه دقایق و نکات حسن مطلق که هریک جذاب گروهی از نظاره گرانند پدیدار شد، اما به وجه اجمال».1

از مفاهیم دیگر خاتمیت که عرفا به آن تاکید فراوانی داشته‌اند مفهوم ولایت کلیه بعد از وجود نازنین پیامبر اکرم(ص) است. اعتقاد بر این است که پایان دور نبوت با آغاز دور ولایت کلیه صورت می‌پذیرد و هر یک از پیامبران بعد از خود ولایت جزئیه را به میراث گذاشتند، اما جذب ولایت کلیه بعد از حضرت خاتم(ص) و در وجود امیرالمومنین(ع) تجلی یافت که این خود یکی از معانی عمیق خاتمیت است.

در این باره آورده‌اند: پیامبر اعظم(ص) در روزگار خویش به جذب روحی توانستند پیوند ولایت کلیه را آغاز و نبوت را ختم نمایند و بر همین اساس در واقعه غدیر فرمودند امروز دین شما را کامل کردم و هر کسی من مولای اویم، پس علی مولای اوست. و معنی کلام مولا علی(ع) که فرمود: «کنت مع الانبیا سراً و مع محمد(ص) جهراً» این است که ولایت در غیب نبوت دیگر انبیا نیز بوده، اما آنها را آن قوه و توان نبود که ولایت را از غیب به شهود آوردند.»

همچنین از معانی دیگر خاتمیت این است که وجود نورانی پیامبر توانست تفرقه‌ها را مبدل به وحدت نماید و توحید حقیقی باطنی را در جان عالم تفهیم فرماید، یعنی بعد از تابش آفتاب جهانتاب اسلام هر کسی در هر لباسی و اعتقادی فهم توحیدی را ادراک می‌کند. از سوی دیگر برتری نژادی و قبیله‌ای و... برداشته شده و تنها نشانه برتری تقوای الهی قلمداد شده است.

رحمت عالمیان و تجلی عرفان

از صفات بارز حضرت رسول اکرم(ص) رحمت عالمیان بودن ایشان است که ابعاد بیکران وجودی آن حضرت را متجلی می‌کند.

در مکتب عرفانی اسلام، انسان باید مظهر صفات الهی شود و به قولی تشبه به خالق پیدا کند و مظهر اسمی از اسماء الهی یا صفتی از اوصاف کمالیه باشد، اما خاتم پیغمبران که درود خدا بر او باد جامع جمیع این اوصاف و بنده حقیقی است که در قرب حقیقی مقام دارد.

از این‌رو باید صفات الهی حضرت حق به کمال تجلی در وجود وی عینیت داشته باشد، یکی از صفات پروردگار، رحمن بودن است که بر تمام عالمیان از بزرگ و کوچک، بالا و پایین، عرش و فرش، ساری و جاری است و هر موجودی از موجودات عالم از رحمت بی‌منتها و بی‌منت الهی برخوردار است و مثَل این امر همچون آفتاب است که بر همه ذرات عالم بی‌هیچ تمییز و فرقی نور می‌افکند و فقیر و غنی یکسان از آن بهره‌مند می‌گردند.

صفت «رحمت عالمیان» در وجود پیامبر نیز این‌گونه است که هر کسی با هر عقیده و منشی از آن بهره‌مند است و از آن نور می‌گیرد و رایحه قدسی را استشمام می‌کند، بی‌آن که شاید منبع نور را بداند و بشناسد؛ چون صفت رحمت نیز مقتضای این امر است. از این رو حضرت رسول اکرم اسوه حسنه برای ابناء بشر است و الگویی نمونه از رفتار و سکنات و خلقیات که با تأسی به آن، آدم خاکی افلاکی می‌شود و انسان زمینی، آسمانی می‌گردد. توجه به این امر آسمانی و مفهوم معنوی است که مولوی را بر آن می‌دارد تا در کمال اخلاص و صداقت این‌گونه بسراید:

هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست

ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست

ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم

باز همان‌جا رویم جمله که آن شهر ماست

خود زفلک برتریم وز ملک افزون‌تریم

زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست

گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا

بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست

بخت جوان یار ما دادن جان کار ما

قافله‌سالار ما فخر جهان مصطفی است

پانوشت:

1 ـ تفسیر کیوان قزوینی، به کوشش جعفر پژوم، نشر سایه 1384

امیر هاشم‌پور / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها