در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
انگلیسیها در اجرای استراتژی خود در ایران از دو عنصر سیاسی و نظامی مانند سیدضیا و رضاخان، استفاده کردند و زمینههای لازم را با ایجاد توافقی میان این دو عامل و دیگر همدستان خود فراهم کردند.
نیروهای قزاق به فرماندهی رضاخان میرپنج سوم اسفند 1299 از قزوین به تهران حرکت کرده و آن شهر را تصرف کردند و پس از استقرار کامل، سید ضیا به عنوان نخست وزیر، مامور تشکیل کابینه شد و رضاخان نیز سمت وزیر جنگ را به عهده گرفت.
ستاد فرماندهی کل قوای انگلستان در ایران در گراند هتل قزوین قرار داشت و صفحه حساس دیگری از تاریخ پرفراز و نشیب ایران با دخالت خارجی در این هتل لوکس قزوین ورق میخورد. آیرون ساید، ژنرال انگلیسی طرح نهایی کودتایی را که قرار بود در تهران به وقوع بپیوندد با معاون خود کلنل اسمایس مورد آخرین بررسی قرار میداد.
آیرون ساید در دفتر یادداشتهایش نوشته است: «... نظر شخصی من این است که باید دست قزاقهای ایرانی را برای حمله به تهران و قبل از آن که نیروهای ما ایران را ترک کنند باز گذاشت. در واقع یک دیکتاتوری نظامی در ایران بهترین راه غلبه بر مشکلات کنونی ماست.»
پس از مشورتهای فراوان و بررسی خصوصیات افسران لشکر قزاق قرعه به نام میرپنج رضاخان از اهالی سواد کوه اصابت و او برای رهبری عملیات کودتا انتخاب شد.
آیرون ساید در خاطرات خود همهجا از میرپنج رضاخان به نام رضا یاد میکند و این نشانه صمیمیت روابط میان آنهاست.
آیرون ساید در خاطرات خود چنین مینویسد: «.... من اطلاع پیدا کردم که رضاخان نقشه کودتا را با موفقیت در تهران اجرا کرده است.... تصور میکنم همه مردم ایران بر این عقیده باشند که نقشه این کودتا را من کشیده و اجرای آن را از پشت پرده نظارت کردهام، اگر راست مطلب را بخواهم بنویسم، حقیقت همین است.»
انگلیسیها در این فرصت چهره دلخواه را به منظور اجرای اهداف خود پیدا کردند و احمدشاه را وادار به انتخاب رضاخان برای تصدی پست نخستوزیری کردند. در نتیجه رضاخان در سوم آبان 1302 به این مقام منصوب شد و احمد شاه نیز با سفر به اروپا در عمل کشور را به رئیسالوزرا سپرد.
رضاخان در تمام دوران تصدی وزارت جنگ، نخستوزیری و پادشاهی، سیاست واحدی را نسبت به مذهب دنبال نکرد بلکه پیش از رسیدن به سلطنت و پس از آن، کاملا دو سیاست متفاوت و متضاد را اتخاذ و به آن عمل کرد. در حقیقت دوران قبل از سلطنت وی، دوران فریب اذهان عمومی و هموار کردن زمینه برای دستیابی به قدرت مطلق بود.
رضاخان برای پیمودن پلههای ترقی باید طبق نقشههای آیرون ساید عمل میکرد. رضاخان خود را مسلمان متعصب معرفی میکرد چون میدانست در ایران ریشه عمیق مذهبی وجود دارد و پیمودن مسیر خلاف آن موفقیت ندارد. بر این اساس برای جلب مردم و روحانیان تظاهر به دینداری را شیوه کار خود قرار داد.
آیرون ساید در خاطرات خود نوشته است: «... بعد از آن که رضاخان پادشاه ایران شد انگلستان تصمیم گرفت رضاخان را به سرنیزهای برای اهداف فراماسونری تبدیل کند. ابتدا به رضاخان دستور داده شد هشت اقدام ضدمذهبی در ایران پیاده کند: 1) نظام وظیفه اجباری برای روحانیون 2) حذف تاریخ قمری 3) اختلاط دختر و پسر در مدارس 4) جایگزینی محضرهای رسمی به جای محضرهای شرعی 5) بستن مساجد و جلوگیری از برپایی مراسم عزاداری 6) لباس متحدالشکل 7) استفاده از کلاه پهلوی بجای کلاه لگنی 8) کشف حجاب. جالب است که رضاخان تمام درخواستهای مرا با خوشرویی و میل آشکار قبول میکرد.»
منابع:
زندگی پر ماجرای رضاشاه از اسکندر دلدم * تاریخ معاصر ایران * قامت قیام از پور امینی
علی خوشدونی / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: