با کارگردان سریال ماندگار روزی روزگاری

امرالله احمدجو: به دنبال کودک‌درون راهزن‌ها بودم

امرالله احمدجو، کارگردان سریال به یادماندنی روزی‌روزگاری، ده سال گردشگر جاده‌های بکر آذربایجان بوده است

همه جای ایران زیباست

اسم فعلی زادگاه من زیادآباد است، روستایی چسبیده به میمه در نزدیکی اصفهان. اسم قدیمی این ده که هنوز هم در زبان محلی رایج است، «وی یو» بوده. وی یو تلفظ محلی «بی‌آب» است و بی‌آب هم به معنای حریم بیابان.
کد خبر: ۶۲۲۲۵۰
همه جای ایران زیباست
ظاهرا این ده پیش از احداث، «بی‌آب» شهر میمه بوده یعنی حریم بیابان میمه بوده‌ و این نام بر آن باقی‌مانده است . اینجا سال‌ها اسمش وی یو بوده و بعدها شخصی به نام زیاد، قلعه‌ای در این ده ساخته و قناتی حفر کرده و این روستا پا گرفته و اسم آن به زیادآباد تغییر یافته است. این قلعه یکی از دیدنی‌های این روستاست که حدود دو یا سه سال پیش سازمان میراث فرهنگی،دستی به سر و روی آن کشیده است. قلعه چهار برجه شاید آخرین قلعه کلاسیک ایران باشد. البته خندقی که حتی تا زمان کودکی ما دور تا دور این قلعه وجود داشت، اکنون پر و به پارک تبدیل شده است.

در میمه نیز، مسجد میمه یکی از مساجد پر قصه و با تاریخچه‌ای طولانی است. مقابل این مسجد، حمام قدیمی میمه با معماری خاصی قرار دارد که از حدود یک سال و نیم گذشته آن را به موزه تبدیل کرده‌اند. جالب‌ترین شیء این موزه از نظر من، دَر قدیمی منبت‌کاری شده و موریانه‌زده مسجد میمه است‌که بسیار دیدنی است.

زیارتگاهی نیز در جنوب غربی این منطقه، درست پایین ده اذان که ده همجوار زیادآباد است، قرار دارد. این زیارتگاه سیدصالحه خاتون نام دارد. گنبد این زیارتگاه هرمی‌شکل است و شبیه گنبد مشهد قالی. تعداد گنبدهای هرمی شکل در ایران بسیار کم است. پایین‌تر از میمه، یعنی حدود 20 کیلومتر مانده به میمه، یک کاروانسرای قدیمی بسیار زیبا و البته مخروبه ‌قرار دارد.

دیدنی‌های تاریخی در این منطقه بسیار بیشتر از آن چیزی است که گفتم و برای علاقه‌مندان‌ باستان‌شناسی نیز جذابیت خواهد داشت؛ مانند: قنات میمه با نام مزدآباد که قدمت آن به زمان ساسانیان می‌رسد و هنوز هم آب خوبی دارد.

لوکیشن روزی روزگاری از عشق من به همین طبیعت و زیبایی‌ها شکل گرفت، جایی که بهشت خلوت من در کودکی و بزرگسالی بوده است. بچه‌هایی که برای این سریال همراهم آمده بودند، می‌گفتند: این بیابان خشک چه چیزی برای دیدن دارد؟ اما زیاد طول نکشید که همه مجذوب آن شدند. هنوز هم معتقدم هر مسافری که دنبال خلوت، بی‌انتهایی، مناظر بسیار زیبای طبیعت، مناظر نیمه‌کویری با کوه‌های فوق‌العاده زیبا‌ می‌گردد، باید به اینجا بیاید.

من حدود دو سال فیلمبردار مرکز خوزستان در آبادان بودم و به نظرم اینجا نیازی به معرفی ندارد خصوصا به دلیل سال‌های جنگ. من شیفته جزیره مینو و اطراف سوسنگرد هستم. نخلستان‌های اطراف جزیره مینو... هر بار که این نخلستان‌های سوخته را نشان می‌دهند،‌ واقعا احساساتی می‌شوم و دلم می‌سوزد که آن همه زیبایی به این شکل از بین رفت. ‌ بهبهان و جزیره خارک هم بسیار دیدنی هستند.‌ توصیه می‌کنم اگر کسی به گرمای زیاد و هوای شرجی عادت ندارد، در پاییز و زمستان به اینجا سفر کند. اگر مسافران شانس داشته باشند و باران‌های خوزستان را هم ببینند، فرصت بزرگی‌به دست آورده‌اند. باران‌های خوزستان را در هیچ جای دیگری نمی‌شود دید و صفت سیل‌آسا برای آن کاملا مناسب است. اگر هنگام بارش در جای خطرناکی باشید، شاید کمی‌ ترسناک باشد ولی اگر پشت پنجره بایستید، می‌بینید که گویی آبشارهای کوچکی از آسمان در کنار هم به سمت زمین جاری می‌شوند. در دو دقیقه همه جا را آب پر می‌کند و رودخانه‌های کوچک زیادی روان می‌شود.

‌بیش از همه جای دیگر، آذربایجان غربی مرا جذب کرده است. من در گوش نقشه گربه شکل ایران بیش از ده سال زندگی کردم و واقعا نمی‌دانم این سرزمین را چطور توصیف کنم، وجب به وجب این خاک دیدنی است... .

‌می‌خواهم مسیری بکر را به مسافران پیشنهاد بدهم. تاکنون بجز ارمنی‌ها که برای مراسم قره کلیسا سالانه خود را به اینجا می‌رسانند، کس دیگری را ندیده‌ام که از این راه در شمال غرب ایران سفر کرده باشد. از قره ضیاءالدین و بعد به طرف قره کلیسا و بعد چالدران (محل همان جنگ تاریخی که وصفش را زیاد شنیده‌ایم و هنوز تعدادی گور سربازان و نیمچه قبری که برای وزیر شاه اسماعیل ساخته‌اند، در اینجا موجود است) بروید. چالدران را که دور بزنید به منطقه‌ای می‌رسید که در زبان محلی به آن «دره دوزخی» می‌گویند. سر راهتان ایلیات را ببینید که در حال سپری کردن ییلاق خود هستند. در اینجا طبیعتی فوق‌العاده زیبا و چشم‌نواز را می‌بینید که آمیزه‌ای از همت آسمان و انسان است.

این جاده دور و دراز کمربندی در دل طبیعت است که با هر خودرویی می‌شود به آنجا رفت و به مشکلی هم برنخورد. هر بار که ماموریتی در این منطقه به من می‌رسید، حتما می‌پذیرفتم ولی ‌طی آن چند سال هیچ گاه مسافری جز خودم را در جاده ندیدم مگر رفت و آمد افراد محلی برای گذران امور روزمره.

مسیرها و مناطق دیگری هم در آذربایجان غربی به نظرم بسیار دیدنی است؛ مثل مسیری که از ماکو به طرف شُت (شُط) و سد ارس می‌‌رود‌ یا خوی و سلماس. البته به این شرط که مسافران خودشان را به دیدنی‌های داخل شهر محدود نکنند. گرچه دیدنی‌های اینجا ارزشمند است مثل برجی که از اسکلت سر شکارها و شاخ‌ها ساخته شده . البته نباید در شهر متوقف شد. باید از شهر بیرون زد. مردم خوی بسیار صمیمی و مهمان‌نواز هستند.

اگر کسی در منطقه آذربایجان با قصد دیدن زیبایی‌ها سفر کند، حتما سفر خاطره‌انگیز و خوشی‌ خواهد داشت، خصوصا مسافرانی که به دنبال جاهای بکر هستند.

اگر بخواهم از زیبایی‌های ایران برایتان بگویم، بسیار طولانی می‌شود و حتی انتخابش سخت است. مثلا در غرب کشور در کردستان و اورامانات ‌طبیعت بکری وجود دارد با مردمانی بسیار مهمان‌نواز که هر نیازی داشته باشی رفع می‌کنند، و دیدن رقص‌های محلی دشوار که به صورت گروهی در آن طبیعت بی‌نظیر تمرین می‌شود... یا در استان خراسان و سمت شمال شرق کشور که خوب است مردم پس از زیارت به دیدن مناطق مرزی بروند و لذت ببرند، یا سمت شمال کشور که باید به دل جنگل و جاده زد تا زیبایی‌های صدچندان را دید./ ضمیمه چمدان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها