این که حسین(ع) فریاد می‌زند: «آیا کسی هست که مرا یاری کند...؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی‌داند که کسی نیست که او را یاری کند...؟ این سوال، ‌سوال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست.
کد خبر: ۶۱۲۲۰۵
پرسش‌های‌ عاشورایی

دکتر علی شریعتی

یکی از مسائلی که در باب همه مناسبت‌های دینی و فرهنگی مطرح می‌شود، این است که چرا با گذشتن سالیان سال از یک رویداد، باید یاد و خاطره آن رویداد را زنده نگاه داشت؟ این مساله گاه ساده تلقی می‌شود، به این معنا که کسانی که این مساله را مطرح می‌کنند، سریعا متهم به برچسب‌هایی چون روشنفکرزدگی و عقل‌زدگی می‌شوند، بنابراین این مساله بی‌پاسخ می‌ماند. اما اگر نخواهیم در مقابل هر سوال یا اظهارنظری که با عقاید ما مخالف است، برخوردی متعصبانه داشته باشیم، بلکه کمی به فکر و تامل فرورویم، خواهیم دید که این مساله، اتفاقا مساله مهمی است.

بد نیست در باب همه باورها و عادات پذیرفته شده در زندگی‌مان، یک بار بپرسیم که چرا من چنین می‌کنم؟ آیا دلیلی قانع‌کننده برای این باور یا رفتارم دارم، یا صرفا از سر عادت و روزمرگی به این رفتارها و اعمال به ظاهر دینی و اعتقادی تن می‌دهم؟ آیا نماز یومیه برای من یک عادت هرروزه است یا این‌که آن را به‌دلیلی انجام می‌دهم؟ آیا واقعا به روزه ماه رمضان اعتقاد قلبی دارم، یا این‌که جوی که در آن زندگی می‌کنم، مرا به روزه‌گرفتن وامی‌دارد؟ آیا زنده نگاه داشتن عاشورا برای من عادتی هرساله شده است، یا این‌که در این رویداد حقیقتی را دیده‌ام که این شهود، مرا به اعمال و رفتار هرساله وامی‌دارد؟

شاید چنین مسائلی برای همه در زندگی مطرح شود. بسیاری از ما از این مسائل فرار می‌کنیم و سعی می‌کنیم آنها را فراموش کنیم؛ چرا که فکر می‌کنیم، این مسائل ایمان دینی ما را سست می‌کند و ما را از بهره بردن از ثواب‌های اعمال واجب و مستحب مذکور، محروم می‌کند. اما آیا براستی چنین است؟ آیا این مسائل ما را به بیراهه می‌کشاند و ایمان دینی ما را سست می‌کند؟ شاید بهتر باشد پاسخ این پرسش را از خود متون و منابع دینی اخذ کنیم و ببینیم آیا قرآن، پیامبران الهی و اهل بیت پیامبر اکرم نیز به مردم توصیه می‌کردند از چنین مسائلی فرار کنند و آنها را به فراموشی سپارند؟ آیا انبیای الهی مبعوث شده بودند که به مردم بگویند هرگاه مسائلی درباره دین شما در ذهنتان ایجاد شد، آنها را تلقین شیطان بدانید و سعی کنید چنین مسائلی را فراموش کنید تا بهتر بتوانید از اعمال دینی‌تان بهره ببرید؟

نگاهی به آیات قرآن و احادیث، نشان می‌دهد که چنین نیست و پیامبران و ائمه همواره انسان‌ها را به سوالاتی که از فکری عمیق ناشی می‌شود، دعوت کرده‌اند. یکی از مواردی که قرآن کریم در باب مقاومت مشرکان در برابر دعوت انبیا به آن تاکید می‌کند، استدلالی از سوی مشرکان است که درست از روی تعصب دینی ارائه می‌شود. آنها وقتی با دعوت انبیا مواجه می‌شدند، می‌گفتند ما از دین پدران خود رو برنمی‌گردانیم؟ در سوره زخرف، قرآن کریم صراحتا اشاره می‌کند که این استدلال در برابر همه انبیای الهی مطرح شده است:

«...گفتند ما پدران خود را بر آیینی یافتیم و ما [هم با] پیگیری از آنان راه‌یافتگانیم. و به این گونه در هیچ شهری پیش از تو هشداردهنده‏ای نفرستادیم مگر آن‌که خوشگذرانان آن گفتند ما پدران خود را بر آیینی [و راهی] یافته‏ایم و ما از پی ایشان راهسپریم. گفت هر چند هدایت‌کننده‏تر از آنچه پدران خود را بر آن یافته‏اید برای شما بیاورم، گفتند ما [نسبت] به آنچه به آن فرستاده شده‏اید، کافریم.» (زخرف 24ـ22)

بنابراین مقاومت در برابر تردیدهای دینی، نه صفتی قرآن‌پسند است و نه استدلالی معقول، بلکه همان مقاومتی است که از سوی مشرکان در برابر دعوت انبیای الهی انجام شده است. اما سوال‌های اینچنینی، صرفا محدود به انبیای الهی نبوده است و پس از رحلت رسول اکرم (ص) نیز در مقاطعی از تاریخ از سوی ائمه اطهار مطرح شده است. ائمه(ع) نیز گاه مردم و حاکمان و قدرتمندان زمان خود را در برابر مسائلی که نسبت به باورهای جاافتاده و مرسوم تردید ایجاد می‌کرد، قرار می‌دادند و اتفاقا آنها نیز با مقاومت‌های مشابه مواجه می‌شدند. یکی از آن مقاطع تاریخی، عاشورای حسینی است.

اگر به برخی احادیث امام حسین(ع) دقت کنیم، در خواهیم یافت که اتفاقا امام حسین(ع) بیش از هر چیز، دغدغه معرفتی دارند و بالاترین شجاعت ایشان، پاسخ منفی دادن به مطلوباتی است که بیشتر مردمان زمان، از غنی و ثروتمند و ذی‌نفوذ گرفته تا فقیر و ضعیف، بدون دلیل به آن تمکین می‌کنند. امام حسین(ع) در مقابل این خواسته مرسوم و متداول و در عین حال ناموجه و نامشروع مقاومت می‌کند و مردم را به سوال کردن دعوت می‌کند. چرا باید حکومت یزید را پذیرفت؟ چرا باید براحتی با هر صاحب قدرتی بیعت کرد و تن به خواسته او داد؟ این سوال نه‌تنها نیاز به شجاعت، بلکه به همان نسبت نیازمند خردورزی و عقلانیت است. اگر انسان مایل باشد که تن به روزمرگی بدهد و با عادات تحمیل شده، زندگی کند، چنین سوالاتی را جدی نخواهد گرفت. در حالی که بخش عظیمی از اهداف انبیا و اولیای الهی، ایجاد چنین مسائلی در ذهن بشر است.

بد نیست برای اولین‌بار یا نزد کسانی که قبلا نیز چنین تجربه‌ای داشتند، برای یک بار دیگر از خود سوال کنیم که چرا هر سال عاشورا را زنده می‌کنیم؟ چرا اعمال و مراسم خاصی را به‌جا می‌آوریم؟ این سوال را جدی بگیریم. شاید همین سوال باعث شود به تحقیق و تدبر بیشتری در باب واقعه عاشورا بپردازیم و امسال از آبشخور معرفت، برای حسین و یارانش بگرییم و یاد او را از سر آگاهی به هدفش زنده کنیم. این آگاهی می‌تواند از هر یک از ما، یک صحابی حسینی بسازد تا در زمان خودمان، از آرمان زندگی حسینی دفاع کنیم و دین جد او را همواره از پیرایه‌ها بزداییم تا مبادا در مسیری ناصواب گام برداریم.

ساعد عالمی / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها