در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
این آلبوم که اولین اثر موحدنیاست، بحق جزو آثار ممتاز و فاخر موسیقی ایرانی است که به اعتقاد برخی کارشناسان جای چنین اثری در موسیقی سنتی خالی بود. بر همین اساس گفتوگویی با او انجام دادهایم.
آلبومی که منتشر کردهاید با یاد پرویز مشکاتیان است، میخواهم بپرسم مهمترین اتفاق برای شما در آشنایی با روانشاد مشکاتیان چه بوده است؟
شناخت واقعی موسیقی. گرچه هنوز در ابتدای این راهم، ولی خوشحالم که مسیر را درست پیدا کردم.
اگر بخواهید در همین لحظه، یک جمله درباره پرویز مشکاتیان بگویید.
پرویز مشکاتیان یک جریان فکری است، نه فقط یک موسیقی، درواقع یک موسیقی اجتماعی، فلسفی و عرفانی دارد.
منظور شما از اجتماعی؟
اجتماعی را بیشتر از آن جهت عرض کردم که یکی از مهمترین دغدغههای ایشان مساله میهن بود. همه کسانی که او را میشناختند، به این نکته واقف بودند. البته در سراسر آثار ایشان (به تعبیر خودشان) صحبت تعالی بشریت است و آزادگی، چون موسیقی پرویز مشکاتیان زاییده اندیشه پاک و روح متعالی او بود. برای همین است که آثار او همچنان در رأس آثار فاخر موسیقی ایرانی میدرخشد.
خودتان فکر میکنید چقدر در آهنگسازی تحت تأثیر مشکاتیان بودهاید؟
از آنجا که چند صباحی خدمت استاد پرویز مشکاتیان شاگردی کردم و آثار ایشان را بیش از هر آثاری دوست داشتم و دارم و البته همیشه برای من جاودانه است، چیز بعیدی نبوده و نیست که بر اندیشه و روح من و حتی موسیقی من تأثیر گذاشته باشد. اگر در جایی از موسیقی من نشانهای از حالات موسیقی استاد مشکاتیان بوده و باشد، دلیلش زیبایی و جامع بودن موسیقی اوست که در من تاثیر گذاشت، ولی هرگز خودم را در حصار و بنبست قرار ندادم که حتما شبیه کسی باشم.
این را در همین آلبوم سودای وطن اثبات کردم. گرچه خودم هم میدانم که فرم کارم تا حدی رنگ و بوی کارهای استاد مشکاتیان را دارد، ولی همیشه دوست داشتم موسیقی من، امضا و اثر انگشت خودم باشد و بر همین اساس تمام تلاشم را میکنم. حالا اگر در جایی به استاد مشکاتیان یا استاد پایور یا حتی به استاد صبا هم نزدیک شده باشم، مایه بسی مباهات برای من است که به بزرگان موسیقی تکیه کردهام و وامدار آنان هستم.
بهعنوان مثال در قطعه بیکران عشق، اندکی تحت تأثیر یکی از قطعات استاد پایور بودم که در پایهها بیشتر مشهود است. گرچه این امر ناخودآگاه اتفاق افتاد، ولی نمیتوان سنتور ایرانی نواخت و آهنگسازی ایرانی نمود و خود را به کلی از حلقه بزرگان موسیقی ایران جدا دانست، ولی مقدارش در افراد مختلف فرق میکند. بهعنوان مثال در آلبوم نوا مرکبخوانی تم اصلی قطعه نهفت از استاد صبا هست.
شما هیچ نوازنده یا آهنگسازی را در سراسر دنیا نمیتوانید پیدا کنید که تحت تاثیر استادی یا بزرگی نبوده باشد. شخص استاد پرویز مشکاتیان اذعان داشتند که در سبک سنتورنوازی تحت تاثیر استاد دکتر داریوش صفوت بودهاند. بتهوون با آن همه عظمت و شاهکارهایش در ابتدای راه، در پیدایش و ساخت بخشی از آثارش، بسیار تحت تأثیر موزارت بوده است! این را من حکم نمیکنم، بلکه حرف بزرگان موسیقی کلاسیک اروپاست.
اگر موافق باشید، میخواهم قدری درخصوص آلبوم «سودای وطن» که بتازگی از شما منتشر شده، صحبتی داشته باشیم؟ بفرمایید چرا اولین اثرتان را یک کار حماسی یا وطنی منتشر کردید؟
من ذاتا یک ذهن حماسی و البته ریتمیک دارم. یعنی قطعات ریتمیک را بیشتر دوست دارم. البته از کودکی و نوجوانی اینطور بودم که موسیقیهایی با ریتم تند، بیشتر نظر مرا به خودش جلب میکرد. گرچه در مورد این آلبوم، اتفاقاتی مرا به سمت یک کار حماسی یا وطنی کشاند.
چه اتفاقاتی؟
من قدری در معرفینامه آلبوم توضیح دادم که موسیقی سرود وطن را سالها پیش ساخته بودم. این نغمههای بیکلام سرود وطن آنقدر در ذهنم جاری بود تا اینکه بعد از درگذشت استاد پرویز مشکاتیان که ما و همه دوستدارانش را بهتزده کرده بود، قصد کردم که کلامی روی این آهنگ حماسی بگذارم.
بعد هم برای گروه تنظیم کردم و در استودیو ضبط شد. این اثر را به نوعی ارتباط دادم به همه آنهایی که در طول تاریخ این سرزمین تا امروز برای آزادی، آبادانی و سربلندی ایران جانفشانی کردند، چون به قول خود استاد مشکاتیان که مدام تاکید میکردند: «مخاطب ما باید بداند که ما در کجا ایستادهایم و قطعا این را از موسیقی ما دریافت خواهد کرد». من نیز از همان مکتب و همان اندیشه هستم.
فقط خدا میداند که با چه گرفتاری و فشاری توانستم این آلبوم را بعد از سه سال تلاش و دویدن، منتشر کنم.
اولین باری بود که گروه کر را با یک ارکستر کاملا سنتی میشنویم، آیا بهتر نبود با یک ارکستر بزرگتر اجرا و ضبط میکردید؟ منظورم همین سرود وطن است.
من با این کار قدرت موسیقی ایرانی و سازهای سنتی را نشان دادم، حالا به هر مقدار. ولی خودم هم خیلی دوست دارم و بارها هم به این موضوع فکر کردم که روزی آن را با یک ارکستر بزرگتر مثل ارکستر سمفونی و گروه کر اجرا و ضبط کنم، چون یک رنگ متفاوت و جدید میشود و در عین حال یک جلوه جهانی به کار میدهد.
ناگفته نماند این خانمها که کر سرود وطن را همراه نوازندههای گروه خواندند در حقیقت کارشان کر خواندن نیست. به دلیل محدودیتها مجبورند در قالب گروه کر فعالیت کنند. این بانوان جزو خوانندههای خوب نسل جوان موسیقی ایران هستند، گرچه معتقدم برای کر ایرانی باید از همین خوانندههای خوب سنتی استفاده کرد، چون بسیار کم هستند خوانندههای کر که بتوانند به این خوبی و زیبایی، به اصطلاح تحریر دستگاهی یا ایرانی بزنند.
درباره دیگر قطعات این آلبوم هم توضیح مختصری میفرمایید؟
بله. در این آلبوم مجموعا 12 قطعه است که برخی باکلام هستند و برخی بیکلام و البته با چهاربخش تکنوازی. قطعه اول این آلبوم سودای وطن است در قالب یک مرثیه برای وطن که بیکلام است. قطعه دوم سرود وطن است با شعری که سروده خودم است که توضیحات آن را تازه عرض کردم. سپس تکنوازی سنتور، تصنیف مجنون و رها که باکلام است و اختصاصا در سوگ استاد مشکاتیان است به همراه یک قطعه ضربی به نام پروانهوار با اجرای سنتور و تنبک. تکنوازی نی ـ قطعه مست وکفزنان با ابیاتی از مولانا ـ تکنوازی تار ـ بیکران عشق با رباعیاتی از عطار نیشابوری ـ تکنوازی کمانچه ـ تصنیف ای عاشقان با غزلی از مولانا و رنگ مستان.
با خواننده جدیدی که آلبومتان را ضبط کردید، راضی بیرون آمدید؟
بله. مهمترین نقطه کار این بود که توانستم آنچه را که در ذهن دارم به خواننده منتقل کنم و او نیز بخوبی از پس آن برآمد.
آیا واقعا به این موضوع فکر کردید که شاید نتواند از پس کار بر بیاید؟
بله. بارها، حتی تقریبا در تمام مدت ضبط در استودیو به این موضوع فکر میکردم. ولی خب هرگز ذرهای به روی خودم نمیآوردم، چون مدام امیدوار بودم. ناگفته نماند که یاریپور هم هر چه در توان داشت برای کار گذاشت. او شب و روز تمرین میکرد و میدانست که کار بسیار جدی است، البته خودش هم میخواست کار را تا آنجا که ممکن است خوب و تمیز بخواند.
بسیار جوان پرتوانی است و امیدوارم روزی در رأس فهرست خوانندههای مطرح موسیقی ایران قرار بگیرد، گرچه معتقدم اکنون هم چیزی از آنها کم ندارد، فقط خدا کند که تفکر برخی خوانندههای امروزی در اندیشه پاکش نفوذ نکند.
طبق توضیحاتی که در معرفینامه آلبوم آمده، ظاهرا طراحی آوازها هم با شما بوده است؟ آیا این موضوع کار خواننده را محدود نمیکند؟
نه! برای چه محدود کند؟ به دلیل اینکه من ایده خاصی برای تطبیق آوازها با ملودیها و فضای ارکستر داشتم، باید همان روند ذهنی خودم را دنبال میکردم. حتی جدای از طرح کلی آواز برای تکتک تحریرهای آواز این مجموعه هم از قبل فکر و برنامهریزی کرده بودم. ولی این به آن معنا نبود که خواننده ما توان انجام شکل دیگری را نداشت. قابلیتهای او بسیار زیاد است. فقط مساله این بود که من ایده خاصی داشتم.
با نوازندهها چه؟ منظورم برای ضبط، مشکلی نداشتید؟
معمولا با بچههای نوازنده مشکلات خیلی کمتر است. چون برخی از آنها خودشان دستی در آهنگسازی دارند و دغدغه یک آهنگساز دیگر را درک میکنند. میدانند این کاری که دارد در استودیو ضبط میشود یا در یک سالن کنسرت داده میشود، چه زحمتهای شبانهروزی و بیخوابیهایی تا دم صبح پشت این کار است. ولی بیشتر خوانندهها متاسفانه این موضوع را نمیدانند و درک نمیکنند، چون با این نوع دغدغهها آشنایی ندارند. فکر میکنند فلان مجموعهای که آهنگسازی شده و نت و پارتیتور آن نوشته شده را آهنگساز دیروز رفته از کتابفروشیهای انقلاب خریده و الان آورده که نوازنده بزند و ضبط کند.
کنسرتی هم برای این آلبوم در نظر دارید؟
بله. هم برای تهران، هم برای شهرستانها.
چه تاریخی؟
اول باید با یکی از این اسپانسرهایی که پیشنهاد داده، در بخش مالی به توافق برسیم تا من تمرین با گروه را شروع کنم و بعد تاریخ دقیق آن را هم اعلام میکنیم. چون میدانید گروه و کنسرت هزینههایی دارد که باید حداقلها را پیشبینی و بررسی کنیم. بویژه در شهرستانها که هزینهها بیشتر است.
آیا آلبوم جدیدی هم در دست انتشار دارید؟
بله. آلبومی را آماده کردم که عجیب فضای آن را دوست دارم. فرم و حال و هوای آن با آلبوم سودای وطن متفاوت است. امیدوارم بعد از انتشار مورد استقبال قرار گیرد.
فروغ شمیم - جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: