‌از 30 سال تلاش فرهنگی او تنها چند اسم ‌ می‌شناسیم و حتی با داستان‌هایشان هم آشنایی کاملی نداریم، اما هر چه باشد او فردوسی است، مرد بزرگی که هیچ‌وقت از حافظه تاریخ پاک نخواهد شد.
کد خبر: ۷۹۷۷۷۸
شاهنامه خوانی، سنتی فراموش شده

هرچند که ما در گذر روزها فراموشمان شده روزی روزگاری نه‌چندان دور داستان‌های شاهنامه همدم پدربزرگ‌هایمان بوده و پرده خوانی، نقالی و شاهنامه خوانی سهم عمده‌ای در زندگی‌شان داشته است.

این روزها سرگرمی‌ها متفاوت شده و اگر جایی نقالی و پرده‌خوانی هم باشد، برای نسل امروز آن‌قدر بیگانه است که لحظات ابتدایی بایستد و با تعجب به اتفاقاتی که مقابلش رخ می‌دهد خیره شود تا کم کم متوجه ماجرا شود. هر چند نقالی و پرده خوانی کم کم مسیر فراموشی را می‌پیمایند، اما در این میان ظلم بیشتری به شاهنامه خوانی شده است. هر چند این سنت نیکو هنوز در نقاط مختلف کشورمان برگزار می‌شود، شاید شاهنامه‌خوانی با همان سبک و سیاق سنتی‌اش بیش از هر پدیده دیگری که با شاهنامه مرتبط است به فراموشی سپرده شده است. در آستانه بزرگداشت فردوسی این شاعر بزرگ پارسی گوی بر آن شدیم تا نظر کارشناسان را درباره فراز و فرودهای شاهنامه خوانی در ایران جویا شویم.

شهری شدیم

فواد توحیدی، پژوهشگر موسیقی نواحی در این باره می‌گوید: شاهنامه‌خوانی بخشی از فعالیت‌های موسیقی نواحی است، موسیقی نواحی هم همان‌طور که درباره اش می‌دانیم مکتوب نیست و موسیقی شفاهی محسوب می‌شود. بنابراین نمی‌توانیم بگوییم شاهنامه خوانی از چه زمانی آغاز شده است. او ادامه می‌دهد: موسیقی نواحی در روستاها جریان دارد و هر جا که تبدیل به شهر شده این نوع موسیقی هم آرام آرام کمرنگ و کمرنگ تر شده است. در روستا همه چیز شفاهی بوده و همه چیز جزئی از زندگی محسوب می‌شود. از این‌رو هر چیزی که از این فرهنگ شفاهی باقی مانده، انعکاس زندگی است.

توحیدی اظهار می‌کند: در استان کرمان 2 نوع شاهنامه خوانده می‌شود؛ یکی شاهنامه فردوسی و دیگری شاهنامه خرم و زیبا. جالب است بدانید طی 500 سال گذشته شاهنامه خرم و زیبا در کرمان بیش از شاهنامه فردوسی خوانده می‌شود. این شاهنامه منظومه‌ای عاشقانه است که یک نسخه چاپ سنگی از آن باقی مانده و مشخصات سراینده‌اش هم در دست نیست. این پژوهشگر می‌افزاید: هرجا روحیه حماسی میان مردم بیشتر بوده، شاهنامه‌خوانی هم رنگ و بوی جدی‌تری به خود گرفته است. مردمان غیورتر و جنگ‌جوتر در هر خطه‌ای که بوده‌اند نیاز به داشتن ادبیات، موسیقی و مواردی داشته اند که اوقات فراغت آنها را به حماسه گره بزند. او معتقد است رادیو و تلویزیون می‌تواند دوباره فرهنگ شاهنامه‌خوانی را در جامعه پررنگ کند.

زندگی با شاهنامه

اردشیر صالح‌پور کارگردان عرصه تئاتر و پژوهشگر، شاهنامه خوانی را از آیین‌های مهم و اساسی سرزمین و مردمان خود یعنی بختیاری‌ها می‌داند. آیینی که هرگز به مرور زمان بر آن گرد فراموشی ننشسته و هنوز هم شکوه خاص خودش را دارد. او در این باره می‌گوید: برخلاف آن‌که بسیاری از سنت‌ها و آیین‌ها دستخوش ملایمات سیاسی، اجتماعی، تاریخی و مدرنیته شده و رنگ باخته‌اند، شاهنامه خوانی در میان بختیاری‌ها نه تنها افت نکرده بلکه پیشرفت‌های چشمگیری هم داشته است.

او می‌افزاید: بختیاری‌ها به فرهنگ حماسی و ملی علاقه وافری دارند و هم این‌که همواره به جست و جوی حقیقت و بالندگی و سرافرازی هستند. ضمن این‌که باید عرض کنم شاهنامه‌خوانی ریشه در تاریخ بختیاری هم دارد و در بین عشایر ایران بختیاری‌ها از جمله اقوامی هستند که همواره در سیاه چادرها و مجالس و شب‌نشینی‌هایشان شاهنامه‌خوانی می‌کنند.

دکتر محمدجعفر یاحقی از پژوهشگران دانشگاه فردوسی مشهد در یکی از سخنرانی هایش می‌گوید: «تنها کالبد فردوسی در توس است، روح این بزرگمرد در میان بختیاری‌ها زنده است.» صالح‌پور با اشاره به گفته دکتر یاحقی اظهار می‌کند: بختیاری‌ها علاقه زیادی به شاهنامه دارند و کوچک و بزرگ شاهنامه می‌خوانند. حتی آنها که سواد خواندن و نوشتن ندارند شاهنامه را از بر هستند و زیر لب زمزمه می‌کنند. داستان‌های شاهنامه را می‌دانند و نام فرزندانشان را از اسامی موجود در شاهنامه انتخاب می‌کنند.

او ادامه می‌دهد: بختیاری‌ها هنوز هم در مراسم سوگواری‌شان شاهنامه‌خوانی می‌کنند و خلقیات و روحیات بختیاری‌ها با سلحشوری و روحیه ایرانی که فردوسی در شاهنامه روایت کرده بسیار سازگار است. در زمان مشروطه هم 2000 سوار بختیاری نخست اصفهان و بعد تهران را فتح کردند. جالب است که در طول مسیر و جنگ‌ها هم بختیاری‌ها شاهنامه خوانی می‌کردند. این پژوهشگر می‌گوید: در شرایطی که بسیاری از سنت‌ها در کشورمان رو به فراموشی است، خوشحالم که شاهنامه‌خوانی برای بختیاری‌ها بسیار جدی است و آن را به‌طور مستمر ادامه می‌دهند.

هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی از جمله افرادی است که می‌توان گفت اطلاعات بسیار دقیقی در حوزه فعالیت خود دارد. او هم درباره نقش مهم بختیاری‌ها در حفظ شاهنامه‌خوانی می‌گوید: اکنون مهم‌ترین پایگاهی که شاهنامه‌خوانی در آن پررنگ است بختیاری است و بختیاری‌ها شاهنامه‌خوانی می‌کنند.

جاوید می‌گوید: شاهنامه‌خوانی در ایران تا نیم قرن پیش در میان همه اقوام انجام می‌شده است. بعد که رسانه رادیو آمد و مناسبات اجتماعی را به مناسبات صنعتی فرهنگ جدید وارد کرد، هنر شاهنامه‌خوانی به رادیو رفت. یکی از شاهنامه‌خوان‌های معروفی که در رادیو برنامه اجرا می‌کرد، زنده‌یاد مرشد حقیقت بود. ایشان روزی 15 دقیقه در رادیو شاهنامه‌خوانی می‌کرد. او ادامه می‌دهد: همین جریان، شاهنامه‌خوانی جدی را از سوی فرهنگ‌ها کم کم برید، چون مردم عادت کردند به این‌که شاهنامه را از طریق رادیو گوش بدهند و خودشان دیگر شاهنامه‌خوانی نکنند. دیگر بزرگ‌ترهای خانواده شاهنامه‌خوانی نکردند و همه به رادیو گوش دادند. رفته رفته پای شاهنامه‌خوان‌ها از قهوه خانه‌ها بریده شد و این اتفاق یکی از مصائب بزرگی بود که فناوری و ظهور رسانه‌های نوین بر فرهنگ ما وارد کرد.

این پژوهشگر با تاکید بر این‌که جوامعی که با سیستم شهری کمتر آشنا بودند بیشتر شاهنامه‌خوانی را حفظ کردند، تاکید می‌کند: در خراسان شاهنامه‌خوانی با دوتار انجام می‌شده است. رستم‌ نامه‌خوانی هم‌اکنون در آذربایجان غربی و شرقی و سیستان و بلوچستان انجام می‌شود. البته در سیستان و بلوچستان با زبان بلوچی رستم نامه خوانده می‌شود اما شاید 2 نفر از رستم‌نامه‌خوان‌ها باقی مانده باشند.

او می‌گوید: از وقتی شاهنامه معروف و درونیاتش برای حکومت‌ها در حدود 9 قرن پیش مشخص شد همه خواستند شاهنامه‌ای برای خود داشته باشند. حتی اقوام دیگری هم که به ایران یورش می‌آوردند و حکومت تشکیل می‌دادند به‌دنبال این بودند که شاهنامه‌ای برای خود داشته باشند و شاهنامه‌های متعددی به زبان‌های مختلف سروده شد.

اما جالب اینجاست که هیچ‌یک از این شاهنامه‌ها زنده نماندند و اثر فردوسی طی تمام قرون گذشته تنها شاهنامه‌ای است که در دل ایران جایگاه والایی داشته است. چنانچه فردوسی خود نیز می‌گوید: پی افکندم از نظم کاخی بلند

او اظهار می‌کند: این روزها‌ هنر شاهنامه خوانی به زوال کشیده شده، شاهنامه خوان‌های زیادی باقی نمانده‌اند و مسئولان فرهنگی برای حفظ شاهنامه خوانی برنامه مشخصی ندارند. طبعا زمانی که ما راهی برای ارائه فرهنگ خود به جامعه نداشته باشیم تهاجم فرهنگی می‌تواند ذهن جامعه ما را به سمت خود جلب کند.

جاوید پیشنهاد کرد در ایام بهار و تابستان در آرامگاه فردوسی شاهنامه‌خوانی انجام شود و از مردم بخواهند بروند و شاهنامه بخوانند. این موضوع ایجاد علاقه می‌کند. وقتی رهبر انقلاب بارها از بزرگی فردوسی سخن گفته‌اند، نمی‌دانم چرا این اتفاقات رخ نمی‌دهد.

او همچنین از ارائه طرحی برای شاهنامه‌خوانی در اماکن تاریخی و پخش آن از صدا و سیما خبر داد و گفت: متاسفانه این طرح با این‌که هزینه خیلی کمی داشت عملی نشد و از من خواستند برای انجام آن اسپانسر پیدا کنم! وقتی مرشد ترابی زنده بود و نقل‌هایش از شبکه 4 پخش می‌شد مخاطب زیادی داشت. تنها صدا و سیماست که می‌تواند در این عرصه فرهنگسازی و توجه مردم را دوباره جلب کند.

آیینی به نام شاهنامه‌خوانی

شاهنامه‌خوانی عبارت از خواندن اشعار شاهنامه فردوسی به آواز مخصوص است. شاهنامه‌خوانی در 2 مجلس مختلف اجرا می‌شده‌است؛ یکی مجالس خوانین و اشراف و دیگری در قهوه‌خانه‌ها که در مجالس خوانین به‌صورت نشسته و در قهوه‌خانه‌ها به‌صورت ایستاده اجرا می‌شده ‌است. شاهنامه‌خوانی همیشه به‌صورت انفرادی یا چند نفری اجرا می‌شده و در اجراهای اقوام لر همراه با ساز تال (کمانچه محلی خرم‌آباد) و با سبک خاص خود همراه می‌شود، این فرهنگ بین اقوام لر کاملا از میان نرفته‌ است و گرچه کمرنگ‌تر از گذشته اما هنوز پابرجاست و از آن تحت عنوان «شه نومه‌خونی» یاد می‌کنند. شاید گزافه نباشد که بعد از نگارش شاهنامه، رسم و سنت شاهنامه‌خوانی را مسلم‌ترین اصل در پاسداشت و حفظ زبان پارسی دانست.

زینب مرتضایی‌فرد‌ /‌ گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها