خاطرات کاغذی
تیچ، پسربچهای خردسال با موهای زرد، پلیور آبی و چکمههای قرمز فرزند آخر یک خانواده پنجنفره بود. یک خواهر و یک برادر بزرگتر از خودش به نامهای مری و پیتر داشت.
کد خبر: ۱۴۳۶۱۵۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۶
خاطرات کاغذی
دخترکی مریضاحوال مبتلا به مرض ذاتالریه در بستر افتاده و مادر جز پرستاری و دعا کاری از دستش برنمیآمد. دکتر متوجه شد بخشی از تحلیل جسمی مریض بهدلیل ازدستدادن روحیهاش است و درصورتیکه به بهبودش امیدوار باشد کمک بزرگی به درمانش خواهد شد. اواخر پاییز بود و دختر مرتبا به ریزش برگهای درخت مقابل پنجره اتاقش نگاه میکرد.
کد خبر: ۱۴۳۵۷۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۲
خاطرات کاغذی
شخصیتهای اصلی این مجموعه تلویزیونی دو تنپوش موز بودند به نامهای موزی و مازی. دو موز سرحال خوشقامت که به لحاظ ظاهری هیچ تفاوتی با هم نداشتند، چون دوقلو بودند. برادران دوقلویی که همدیگر را داداشی صدا میزدند. به جهت پوشش هم همیشه آنها را با شلوار و پیراهن یکشکل میدیدیم.
کد خبر: ۱۴۳۵۵۴۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۱
خاطرات کاغذی
«این جاده ۲۹ آکاسیا و این اریک است، پسر مدرسهای که زندگی دوگانه عجیبی دارد. زیرا وقتی اریک یک موز میخورد، دگرگونی شگفتانگیزی رخ میدهد. اریک مرد موزی میشود، مردی که همیشه برای کمک حاضر است!» معمولا بعد از تیتراژ کارتون شخصیت اصلی داستان با این جملات معرفی میشد و بعد داستانها در ژانر تعقیب و گریز و با حالوهوای کمدی پیش میرفت.
کد خبر: ۱۴۳۵۳۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۰
خاطرات کاغذی
ماجراها در جزیرهای دورافتاده بهنام «راستوپ» میگذشت که ساکنانش کوآلاها و گورکنهای انساننما بودند.
کد خبر: ۱۴۳۵۱۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۹
خاطرات کاغذی
یک پسر ۱۲ ساله اینوئیت (اسکیموهای کانادا و گرینلند برای اشاره به قوم خود از واژه اینوئیت استفاده میکنند. در تقابل با آنها، برای اشاره به اسکیموهای سیبری نام یوپیک استفاده میشود) که برای یافتن پدر گمشده خود سفری را آغاز میکند.
کد خبر: ۱۴۳۴۹۳۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۸
خاطرات کاغذی
فراز و نشیب های یک گیاه فرازمینی به نام «کلروفیل» که به دلیل خرابی شاتل فضایی والدینش، مجبور می شود روی زمین فرود بیاید. در این سیاره آلوده کیهان، این موجود کوچک و شکننده در اختیار یک گیاه شناس میلانی، پروفسور «اراسموس» قرار می گیرد.
کد خبر: ۱۴۳۴۷۴۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۷
خاطرات کاغذی
پیتر، پسر کوچولو شیطونی بود که معمولا انواع داستان ها و ماجراها را در زندگی روزمره اش تجربه می کرد. در واقع او اتفاقاتی را تجربه می کرد که هر کودک خردسالی می توانست با آنها روبرو شود، هر چند که ممکن است دغدغه ها و دلمشغولی هایی باشد که فقط در دنیای افسانه ها شرایط ظهورش محیا باشد.
کد خبر: ۱۴۳۴۳۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۴
«بلوط دانا» همیشه آماده کمک به دوستانش بود. هروقت حیوانات جنگل با یک مشکل لاینحل مواجه میشدند سراغ او میآمدند.
کد خبر: ۱۴۳۴۱۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۳
خاطرات کاغذی
شروع کارتون با کنار رفتن پرده نمایش توسط یک نمایش نویس شروع می شد.با کنار رفتن پرده شاهد ساعتی بودیم که از لحظه خلقت داشت کار می کرد.
کد خبر: ۱۴۳۳۷۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۱
خاطرات کاغذی
خانم مالارد و برادرزادهاش ویلارد ویجون در دنیای اردک ها، مرتبا در حال سفر به اقصی نقاط دنیا بودند. هدف آنها پرده برداشتن از معماهای پیچیده بود.
کد خبر: ۱۴۳۳۳۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۸
خاطرات کاغذی
«هانسل وگرتل»، خواهر و برادری که با پدر و نامادریشان در کلبهای نزدیک جنگل زندگی میکردند. روزی نامادری به دروغ به پدر آنها گفت این بچهها خیلی اذیت میکنند و دیگر تحملشان را ندارد و باید به جنگل برده و رهایشان کنی.
کد خبر: ۱۴۳۲۹۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۶
خاطرات کاغذی
پسری نوجوان، سوار برمرکبی هوایی، شبیه به موشک در هوا چرخی میزد وسپسدر کنار گردویی غول پیکر فرود میآمد. چکشی را از جیب شلوارشبیرون میآورد (چکش در حین بیرون آمدن، قدو قواره اش بزرگ و بزرگتر میشد!) و آن را بر سر گردو میکوبید، در حالی که آواز میخواند: «گردوی دانش/ سخت است و محکم/ امانباشد/ما را از آن غم/با نیروی/می/خواهم/بدانم.»
کد خبر: ۱۴۳۲۷۶۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۵
خاطرات کاغذی
یوناتان و برادر کوچکش اسکورپان که از ساکنین دره آلبالو بودند به رهبری زنی به نام سوفیا، برای کمک به مردم آزادیخواه دره گل سرخ در خفا مبارزه میکردند.
کد خبر: ۱۴۳۲۵۱۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۴
خاطرات کاغذی
توله سگ کوچولوی خواب آلودی که از سر بی حوصلگی خواب را به هر چیزی ترجیح میداد، آن قدر به خواب گذرانده بود که سیر از آن، با چکیدن قطرهای شبنم روی صورتش بی خواب میشد. حتی صدای بال زدن سنجاقک هم به راحتی میتوانست او را از خواب سبکش جدا کند.
کد خبر: ۱۴۳۲۳۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
خاطرات کاغذی
در شب هالووین، باگز بانی در هیبت جادوگر از خانه خارج میشود.
کد خبر: ۱۴۳۲۱۴۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۱
خاطرات کاغذی
در شهر کوچک ولز، یک خط راهآهن قدیمی وجود دارد که افتخار کارکنانش لوکوموتیو بخار کوچکی به نام «آیور» است.
کد خبر: ۱۴۳۱۷۲۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۹
خاطرات کاغذی
ویمپول، یک روستا و محله مدنی در بریتانیا، به جا مانده از قرون وسطی که در کمبریجشر جنوبی واقع است.
کد خبر: ۱۴۳۱۵۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۸
خاطرات کاغذی
فرکو، پسربچهای باهوش و بازیگوش و «آمبروزا» پلیکانی کنجکاو و شیطان که دوست و همراه همیشگی پسرک بود.
کد خبر: ۱۴۳۱۳۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۷
خاطرات کاغذی
داستان گره خوردن سرنوشت تام، پسر خانوادهای فقیر در لندن با «ادوارد تئودور»، شاهزاده ولز که در یک شب به دنیا آمده بودند.
کد خبر: ۱۴۳۱۲۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۶