در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
کویتیپور اهل خرمشهر است و در سالهای جنگ، هیچوقت جبهه را ترک نکرد. حالا بیش از 50 سال دارد و گرد سفیدی روی موهایش نشسته است. کمی که بیشتر در حضورش مینشینی احساس میکنی اینجا نیست، هنوز در حال و هوای جبههها سیر میکند و از رفقای شهیدش میگوید. آلبوم خاطراتش را ورق میزند و یکبهیک عکسهای قبل و بعد از شهادت دوستانش را به ما نشان میدهد و از پاکی و خلوص و صفای آنها میگوید. اما همه اینها باعث نمیشود که کویتیپور نسبت به آنچه این سالها و این روزها در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، هنری روی میدهد بیاطلاع و بیتفاوت باشد و اتفاقا دل پردردی هم دارد چه از کمتوجهی مسوولان فرهنگی و چه از کسانی که با نام مداح اهل بیت(ع) دست به اجرای هرگونه کار سبک و سخیفی زدهاند. در آستانه ماهمحرم پای صحبتهای عاشورایی و درد دلهای او نشستیم. کویتیپور کار جدیدی هم دارد که به زودی روانه بازار خواهد شد؛ کاری با نام خاموش و در فضای عاشورایی.
نوحهخوانی و مدیحه سرایی را چطور و از چه زمانی آغاز کردید؟
نوحهخوانی نگویید. در اصل حماسه سرایی است. تجربه خواندن را قبل از انقلاب از سال هفتم دبیرستان (اول راهنمایی حالا) شروع کردم. بهخاطر صدای خوبم، از طرف دبیرستان معرفی شدم به پیشاهنگی. آن زمان خانه جوانان برنامه تدریس موسیقی و خوانندگی و تئاتر داشت، من هم تا زمانی که دیپلم گرفتم تجریباتی در این زمینهها کسب کردم. قبل از انقلاب ایام محرم توی هر محلهای، تکیه و خیمهای به اسم خیمه عزای فرزندان زهرا(س) برپا میشد و هر کس که تهصدایی داشت، چند بیتی میخواند که من هم گاهی در آن مجالس میخواندم. اما بعد از دیپلم و بعد از گذراندن دوره سربازیام، در سال 1359 جنگ شروع شد و کشور به خصوص شهرهای مرزی درگیر جنگ شدند، من هم عازم جبهه شدم. در جبهه کارم خواندن نبود، مربی آموزش نظامی بودم، اما هرگاه لازم بود برای رزمندهها میخواندم. اما 30 سال است به همه میگویم من مداح نیستم، شما هم به هر کسی مداح نگویید.
مگر چه تعریفی از مداحی دارید که خودتان را جزو مداحان نمیدانید؟
مداح واقعی اهل بیت(ع) گذشته از اینکه دارای آگاهی و شناخت اعتقادی و عشق و محبت نسبت به قرآن و اهل بیت(ع) است و همانها را هم به مستمعین و مخاطبانش منتقل میکند، سیر و سلوکی هم دارد که ما لیاقت چنین سیر و سلوکی را تا به حال نداشتهایم. برای رسیدن به چنین مقاماتی راههای زیادی را باید پیمود که من هنوز اندر خم یک کوچهام. چه رسد به اینکه مداح اهل بیت(ع) باشم. واقعا لیاقت میخواهد که خوانندهای به این مرحله برسد و افتخار کسب عنوان مداح اهلبیت(ع) را دریافت کند. نه مظلومنمایی میکنم و نه شکسته نفسی، به دیگران هم کاری ندارم و این نظر و عقیده را تنها درباره خودم روا میدانم.
تنها سیر و سلوک من حضور در جبهه و حضور در آن فضای مقدس و معطر بین رزمندگان و شهدا بوده، یک چند بیتی هم آنجا با نام فرزندان حضرت زهرا(س) حماسه خوانی داشتهام که به برکت نام فرزندان زهرا و به لطف مردم، رسانهها و برخی مسوولان، این اشعار رنگ و بوی دیگری پیدا کرده و عنوان مداح اهل بیت(ع) را برایم به همراه آورده که البته من خودم را لایق آن نمیدانم و هیچ وقت هم نپذیرفتم که مداح اهل بیت(ع) هستم.
هیچ وقت نه به خاطر خواندن به جبهه رفتم و نه به فکر مشهور شدن، بودم. نیتم برای حضور در جبهه هم فقط این بود که آب و خاک و ناموس و شرف این مملکت به خطر افتاده بود، ما هم مانند بقیه درصدد دفاع برآمدیم حال چه با سلاح به دست گرفتن و جنگیدن و چه با کارهای فرهنگی تبلیغی از قبیل خواندن برای رزمندهها و روحیه دادن به آنها.
مداحی خوب را چطور میدانید؟
من هم به طولانی بودن بیش از حد ذکر و مصیبت اعتقادی ندارم و هم به بیمحتوایی آنچه در مجالس خوانده میشود. مداحی باید مفید و مختصر باشد. در جبههها وقتی مراسمی برگزار میشد، کل دعای کمیل همراه با مختصر ذکری که در پایان خوانده میشد، بیشتر از یک ساعت طول نمیکشید. چون همان مقدار هم، تاثیر فراوانی داشت و دلها را منقلب میکرد و به آن نورانیت میداد و این احساس میشد. در صورتی که الان میبینید در مجالس تنها دعای کمیل را چند ساعت طول میدهند. مراسم ذکر مصیبت هم آنقدر طولانی و حوصله بر شده که جوانان کمتر رغبت میکنند، در یک مجلس تا آخر بنشینند.
آیا مداحی و نوحهخوانی بعد از انقلاب نسبت به قبل از آن، تفاوتی کرده و یا پیشرفتی از نظر کیفی داشته؟
قبل از انقلاب بعضی از خوانندههای مذهبی (همانطور که شهید مطهری در کتاب حماسه حسینیاش به آن اشاره کرده) تاریخ کربلا را با روایات و اشعار سخیف و نادرست تحریف میکردند و برخی از قدیمیهای ما طبق عادت اشعاری میخواندند که ربطی به تاریخ کربلا نداشت.
این کارها گاه با قصد و منظور خاصی انجام میشد و گاه بدون غرض و تنها به خاطر مجلسگرمی و گریاندن مستمعین. اما بعد از انقلاب امام که آمد عشق و عمل به دین را به ما آموخت و خواست که خواندنهایمان مستند و همراه با آگاهی و شناخت باشد وگفت عزت و شرف ما در گرو همین ذکرهای مجالس اهل بیت(ع) است و ذکر فرزندان حضرت زهرا(س) دلهای ما را به خداوند وصل میکند. خب این توصیههای امام و روشنگریهای امثال شهید مطهری در پیشرفت کیفی مداحیها تاثیر زیادی داشت و تا مدتها بعد از جنگ شاهد مجالسی نظیر آنچه قبل از انقلاب برگزار میشد، نبودیم. متاسفانه چند سالی است که دوباره شاهد روندی مبتذل در مداحی برای اهل بیت(ع) هستیم. متاسفانه امروز یک عده از خوانندههای جدید یک سبک و سیاقی به نواهای ذکر اهل بیت دادهاند که از نظر من زیاد قابل هضم نیست و آن حرمت و چارچوبی را که باید برای حریم اهل بیت(ع) قائل شد، رعایت نمیکنند. با هر نوای سبکی دست به یکسری کارهای من درآوردی میزنند که متاسفانه فضا را لوث کرده است.
منظورتان همین کارهایی است که به سبک جدید و به طور ریتمیک رایج شده و در مجالس عزاداری اجرا میشود یا در قالب کاستهای مذهبی ضبط و پخش میشود؟
بله، همین کارهایی که با ریتم تند و زیر صدا، اجرا و ضبط و پخش میشوند و متاسفانه چند سالی است که رواج یافته و هیچ کس جوابگو نیست.
شما با این سبک مخالفید؟
من نه به عنوان یک استاد و یا کارشناس که بهعنوان یک مستمع با این کارها مخالفم. این نوع کارها در شان عزاداری برای اهل بیت(ع) و فرزندان حضرت زهرا(س) نیست.
هر چیزی جایی دارد، انتقادی از ملودی نیست اما هر ملودی هم جایگاه خودش را دارد. این چیزی نیست که من کویتیپور بگویم، اساتیدی که الان زیر خروارها خاک خوابیده و به رحمت خدا رفتهاند و سررشتهای از موسیقی داشتهاند، برای غم و اندوه نوایی را مشخص کردند و برای شادی هم نوای دیگری را (که ما هم به آن اعتقاد داریم.) وقتی شما فیلمهای غربی را میبینید یا حتی خبر فوت شخصیت سیاسی مذهبی غربی را میبینید و میشنوید، در کنار تصاویر فوت و خاکسپاری، گروه موزیکی را میبینید که آهنگی بسیار آرام مینوازند و به قول معروف مارش عزا را خیلی آرام و سنگین به صدا در میآوردند. اینطور نیست که یک آهنگ تند و ریتمیک بنوازند. آن وقت چطور میشود برای عزاداری فرزندان حضرت زهرا(س) با این ریتمهای تند عزاداری کرد.
به اعتقاد شخصی من، مملکت ما از نظر فرهنگی هنری کشور چهار فصل است و بهترین ملودیها در این آب و خاک وجود دارد. متاسفانه دست میگذاریم روی ملودیهایی که یک مقدار سخیف و سبک است.
به قول حضرت امیر که فرمودهاند: «ای کاش گردن انسانها مثل شتر مرغ یا زرافه بود که اگر کلام میخواست سیر این گردن را طی کند تا بر زبان جاری شود، زمانی داشته باشد تا دربارهاش فکر کند.» حالا ملودی ابزار ارادت به این خاندان هم یک مقدار تفکر لازم دارد. نه اینکه هر چه بر زبان ما آمد و به فکرمان رسید تقدیم کنیم. یکی از بزرگان ما میگفت همه خوانندهها که آهنگساز نیستند، ولی من میگویم اگر آهنگساز و آهنگشناس نیستید و کسی را هم ندارید که یک ملودی خوب به شما بدهد؛ اگر از روی تصنیفی هم میخوانید، بخوانید، اما دست روی تصنیفی بگذارید که اثر منفی روی اذهان نداشته باشد. سبکی را انتخاب کنید که بیحرمتی نشود. اگر خوانندههای مذهبی امروزی ما دنبال سبک میگردند خاندان سلیم موذنزادهها احتیاجی به معرفی ندارند.
بعضی عقیده دارند اگر سبک خواندن تندتر و ریتمیکتر باشد جوانها بیشتر میپسندند و بهتر ارتباط برقرار میکنند، شما مخالف جذب جوانها از این طریق هستید؟
هیچ اجباری نیست که به هر وسیلهای جوانان را جذب کرد. لزومی هم ندارد که ریتم، تند باشد تا 4 تا جوان ما بخواهند با این ریتم تند جذب شوند. آنچه جوانها را جذب میکند عشق و آگاهی است نه ریتم تند که اثری موقت و گذرا دارد. خیلی کارها هست که شاید خیلی ریتمیکتر باشد و بازتاب خیلی بهتری هم داشته باشد اما جایش در اینجا و اینگونه مجالس نیست. همانطور که گفتم نوای ریتمیک نشانه مجالس شادی است و نوای آرام و آهسته نشانه مجالس غمگین و عزاداری است. نیازی به ریتمیک بودن کار برای جذب جوانها نیست، اگر اعتقاد و خلوص نیت پشت آن کار باشد و حرف دل را بزند، حتما با مخاطبش ارتباط برقرار کرده و جوانها را جذب میکند. ذکر یاحسین(ع) به تنهایی و خلوص نیت خودش جوانها را جذب میکند. همانطور که همان خبرنگار انگلیسی در زمان جنگ میگفت: «این ذکر یا حسین چیست که هر بسیجی به قدرت یک تانک میشود و با شهامت وصف نشدنی به قلب دشمن میزند؟»
شما در بعضی از کارهایتان از موسیقی استفاده کردهاید، مثل آلبوم غریبانه. با چه انگیزهای این کار را انجام دادید؟
به نظر من موسیقی اعجاز میکند، با اصل موسیقی و استفاده موسیقی موافقم اما با کاربرد آن برای مجالس عزاداری موافق نیستم.
کارهای من 30 سال است که با ملودی خاصی همراه بوده، ملودیای که برگرفته از موسیقی است. آلبوم غریبانه 1 هم قبل از اینکه با موسیقی همراه شود، بارها بدون موسیقی و با همان ملودی خوانده شده بود و طرفداران زیادی هم داشت، اما اینکه در آلبوم غریبانه 1، از موسیقی استفاده کردم دلایل خاصی داشت، از جمله اینکه میخواستم بعضیها عینک تعصب و بدبینی را از چشمشان بردارند. زیاد بودند افرادی که برای همین کار غریبانه (حتی وقتی آن بدون موسیقی را میخواندم) دلخور میشدند و انتقاد میکردند که اینگونه خواندن درست نیست و غنا است و .... اما همین که استقبال جوانان را دیدند نظرشان عوض شد و گفتند خدا پدر و مادرت را بیامرزد.
دلیل دیگرم انتقادی بود که به سبکهای «مندرآوردی» روز داشتم. میخواستم با ارائه الگویی نشان بدهم که چطور میشود با ملودی و ریتمیک کار کرد، اما سنگین و آرام و مناسب عزاداری. میخواستم بگویم اگر میخواهید با ملودی و ریتمیک کار کنید حداقل حرمت را نگه دارید و سعی کردم این حریم را در کارهایم نشان بدهم. کاست غریبانه یک کار جدیدی نبود، همان ملودیهایی بود که زمان جنگ تقدیم رزمندهها کرده بودم و حالا رویش موسیقی گذاشتم و در واقع نقدی بود نسبت به ملودیهای جدیدی که خوانده میشود. یکی آن طرف با ریتم میخواند و یکی این طرف با یک میکروفن دیگر با دهانش ریتم میزند و ادا درمیآورد، اسمش را هم میگذارند کار جدید و به روز، که نمیدانم چطور کارشناسی کردند و به اینجا رسیدهاند. میخواستم بگویم اگر قرار است کاری به روز انجام شود، ما هم میتوانیم کنار کار موسیقی بگذاریم که هم بازتابش بهتر باشد و هم بسیار درست و اصولی و کارشناسی شده باشد. البته من این کار را برای کسانی ساختم که به هر دلیلی نمیتوانند در مجالس عزاداری شرکت کنند تا با گوش دادن این نوار در منزل یا ماشین شان حال و هوای عزاداری و محرم را احساس کرده و با آن ارتباط برقرار کنند وگرنه خودم هم استفاده از این کار را در مراسم عزاداری مناسب و صحیح نمیدانم.
کاست غریبانه 1 و سایر کارهای شما توانست ارتباط خوبی با مردم بویژه جوانان برقرار کند. علت این موفقیت را چه میدانید؟
این کارها ارتباط خوبی با مردم برقرار میکند، چون ملودی خوبی دارد. کاست غریبانه 1 حتی بدون موسیقی هم طرفدار داشت. متاسفانه کارهای زیادی را میبینیم که با شعر خوب هم خوانده شده، اما بازتابی ندارد، چون ملودی خوبی ندارند. مشکل خوانندهها و موزیسینهای امروز ما این است که ملودی را خوب نمیشناسند. متاسفانه مسوولان فرهنگی ما هم در این زمینه کمکاری و کمسلیقگی به خرج دادند. ما شاعر، نوازنده، خواننده و موسیقیدانهای خوب کم نداریم، اما بعد از گذشت 30 سال از انقلاب، هنوز کار خوبی در این زمینه ندیدهایم یا اگر اجرا شده خیلی کم بوده.
من 30 سال است به مسوولان فرهنگی، اساتید و اهل فن میگویم با موسیقی درست آشتی کنید. موسیقی را سیاسی نکنید که جوان مذهبی سردرگم باشد که بالاخره موسیقی خوب است یا نه؟ اگر خوب است چرا خوب کار نمیکنید؟ اگر خوب نیست چرا ارکسترسمفونیک دارید و مینوازد؟ یا چرا امام خمینی(ره) در تایید آن گفتند هنری که مدافع مستضعفین و کوبنده مستکبرین باشد قابل دفاع است.
همین کار غریبانه 1 را رسانه ملی تا 2 سال پخش نکرد، شاید به خاطر این که هنوز تکلیفشان با موسیقی روشن نشده بود، اما متاسفانه در کنار این میبینیم که صدا و سیما خیلی از کارهای بیمحتوا را پخش میکند. نهتنها کارهای من بلکه هر کار دیگری هم اگر با شعر قوی و ملودی خوب و مناسب همراه و اجرا شود میتواند با مردم ارتباط خوبی برقرار کند. البته به اعجاز و تاثیرگذاری موسیقی اعتقاد دارم به شرط این که بجا، درست و اصولی استفاده شود و همراه با شناخت و آگاهی نسبت به این هنر باشد. خیلی از عوام هم که شناختی نسبت به کار خوب و ملودی خوب ندارند با اینگونه کارهای جدید ارتباط برقرار میکنند، چون فکر میکنند همین است و بس.
اما این فضای عزاداری نیست. این یک فضا و سبک مندرآوردی است که من آن را نمیپذیرم. اما متاسفانه برخی از ریشسفیدها را هم میبینم که همین سبکها را میخوانند که من نمیدانم آیا صرفا تقلید میکنند یا دنبال بهبه گفتن دیگران هستند؟! که باید به آنها بگویم اگر دنبال بهبه و چهچه شنیدن هستید، اصلا نباید در این راه بخوانید. برای اهلبیت(ع) خواندن با شهرت و بهبه و چهچه جور در نمیآید.
متاسفانه با این که بسیاری از اساتید فن هم به این نوع کارهای سبک و سخیف انتقاد کردند باز هم این آثار تولید و پخش میشوند.
وقتی ما توی جبههها میخواندیم خیلی از ریشسفیدها انتقاد میکردند که اینطور نخوانید. این مداحی نیست، این ریتمیک است، این کار غناست، حتی از همین کار «یاران چه غریبانه» انتقاد میکردند. حالا نه در آن حد از تعصب خوب است و نه در این حد از بیقیدی و بیخیالی. با ملودی کار کردن بد نیست، ریتمیک و سبک کار کردن بد است.
کارهای شما چقدر تحت تاثیر موسیقی جنوبی است و چقدر از موسیقی و نوحه سرایی و عزاداری آن منطقه الهام گرفتهاید؟
کارهای من بیشتر الهامی از موسیقی پاپ است و برگرفته از تجربیات شنیداری خودم، هیچ ربطی به موسیقی جنوبی ندارد. موسیقی جنوب ملودی بندری دارد که این ملودی در نوحهخوانیها و عزاداریهای آن منطقه هم کاربردی ندارد. من از عزاداریهای جنوبی بهره گرفتهام نه از موسیقی جنوبی. هرچند در این مورد هم باید اذعان کنم تنها بخش کمی از کارهای من الهام گرفته از نوحهخوانی آن منطقه است. من اگر 100 تا سبک در این سه دهه کار کرده باشم تنها شاید 4 یا 5 تای آن جزو ملودیهای مذهبی است که سینه به سینه از گذشته آمده و به ما رسیده مثل ملودی شعر «ممد نبودی ببینی» که از سبکهای قدیمی آن منطقه گرفته شده است. در همان 4 یا 5 ملودی هم بیشتر از کارهای دو نفر به نامهای سعید منش و بخشو الهام و تاثیر گرفتم. دو سبک بود که قبل از انقلاب و در ایام محرم، در نوجوانی هر وقت میشنیدم تاثیر عجیبی روی من میگذاشت و همراه با یک احساس عشق و غم و اندوه غریبی بود. خواننده یکی از این سبکها سعید منش بود که با صفای دل میخواند و عجیب لذت بخش بود. «مران یک دم ساربان/ اشتر ناقه زینب مانده اندر گل...»
و سبک دیگر مخصوص یک جنوبی بود به نام بخشو که معرف همه عزیزان هیاتی در سراسر کشور است و قبل از انقلاب فوت شد و هنوز سبکی پیدا نشده که بتواند جایگزین آن سبک جنوبی با آن صدای آسمانی باشد.
کارهای آقای بخشو هم ریتم بندری و جنوبی ندارد. آقای بخشو بوشهری است و ملودی کارهایش بیشتر کلاسیک است. همین کار «ممد نبودی ببینی» الهامی است از یک ملودی بخشو «لیلا بگفتا ای شه لب تشنه کامم...» که در اصل مال بخشو هم نیست بلکه نسل به نسل، این ملودی چرخیده و به اسم نواهای مذهبی به امثال بخشو و بعد هم به ما رسیده، در واقع آن ملودی هم الهامی است از موسیقی. من بیشتر آثار سمفونیک روسیه وشوروی را که شنیدم خیلی نزدیک به این کارها است. کارهای کلاسیک و اپرایی آنها خیلی نزدیک به سبکهایی است که برای کارهای مذهبی جنوب خوانده میشود، البته ملودیها ربطی به هم ندارد اما نزدیک به هم است.
در سراسر کشور جوابی که مستمعین در پاسخ و همخوانی با مداح میدهند، معمولا دو واژه یا یک مصرع یا در نهایت یک بیت است، اما در عزاداری جنوب شما باید 5 یا 6 بیت را تکرار و همخوانی کنی که این دیگر میشود یک کار اپرایی. نمونهاش باز همین ملودی ممد نبودی ببینی است که دو سه بیت را باید جمعیت مستمع بخواند و تکرار کند که خودش شور و حالی به پا میکند.
سبکهای حماسهخوانی هم که من در 8 سال دفاع مقدس استفاده کردم و در قالب آنها خواندم هیچ ربطی به سبکهای مذهبی ندارد، هر چه هست از تجربیات شنیداری خودم و آن چیزی است که ازموسیقی میدانم. گذشتگان ما هم اگر ملودیهایی را برای کارهای مذهبی خواندند و اسم ملودی مذهبی به خودش گرفته باز هم موسیقی است و بحثی در آن نیست، تنها 4 یا 5 کار من شناسنامه مذهبی دارد و براساس ملودیهای مذهبی قدیمی است. به نظر خودم تمام کارهای من از موسیقی پاپ الهام گرفته شدهاند.
یعنی موسیقی پاپ تا این اندازه به کارهای مذهبی جواب میدهد؟
بله، برای حماسه خوانی خوب جواب میدهد اما کار هر کسی هم نیست و هر خوانندهای نمیتواند از موسیقی پاپ و ملودی آن برای اشعار مذهبی استفاده کند و اشعار مذهبی را با آن بخواند.
آشنایی شما با موسیقی کلاسیک در چه حد است؟ آیا تحصیلی در این زمینه داشتهاید و از محضر اساتید هم استفاده کردهاید؟
تحصیلات موسیقی که اقیانوسی است، اما من تا حدی آن را دنبال کردم. کارهای زیادی را قبل از انقلاب گوش کردم مثل کارهای پینکفلوید، الوی و... با هنرمندان و گروههای موسیقی زیادی هم آشنایی داشتم، چه در داخل و چه در خارج از کشور و کارهای بسیار زیادی از اساتید شوروی سابق را میشناسم و همچنین با کارهای بتهوون و باخ آشنایی کامل دارم. اما وابستگی دلی خودم بیشتر به نواهای داخل کشور خودمان است. حالا اگر نامی هم از پینک فلوید، الوی و... میآورم چون یک سبک است که آشنایی با آن بد نیست.
اساتیدی هم که با آنها در دوران تحصیل کار کردهام، آقای رضا سبزی و آقای مرعشی بودند که آقای سبزی نوازنده ساکسیفون و فلوت بود و در میکس و تنظیم سازها تبحر ویژهای داشت و آقای مرعشی هم انواع سازها را مینواخت. دوستان اهل موسیقی و نوازنده هم کم نداشتم مثل بهنام قبادی (جازیست) و حبیب شعله (نوازنده ارگ)، که هر دویشان هم شهید مفقود الاثر هستند.
فاطمه مرادزاده
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: