مجموعه‌های تلویزیونی با موضوع خانواده و روابط بین اعضای آن همیشه برای مخاطبان تلویزیون جذاب و دیدنی بوده و هستند. در این مجموعه‌ها معمولا در هرقسمت به ماجراهایی می‌پردازد که برای اعضای خانواده اعم از پدر، مادر، پسر، دختر، مادر بزرگ، پدربزرگ و... یا افرادی که به نوعی وابسته به آنها هستند، رخ می‌دهد. یک اتفاق کوچک که برای یکی از اعضا رخ می‌دهد، می‌تواند آغاز ماجراهایی برای دیگران باشد. حتی فردی که از بیرون وارد خانواده می‌شود، می‌تواند داستانی را شکل دهد. اختلاف سلیقه و نوع تفکر نیز یکی از راههای ایجاد داستان در چنین سریال‌هایی است. اتفاقات در این‌گونه از سریال‌ها بحرانی را شکل می‌دهد و خاصیت سریال‌های خانوادگی در این است که در یک قسمت یا حداکثر دو قسمت بحران خاتمه می‌یابد و آرامش دوباره به محیط خانه و خانواده بر می‌گردد.
کد خبر: ۲۲۸۹۲۵

ازمجموعه‌های موفقی که با این موضوع تاکنون ساخته شده است می‌توان به مجموعه پر طرفدارآینه اشاره کرد که در دهه 60 از تلویزیون پخش می‌شد و میلیونها نفر مخاطب داشت. این مجموعه الگوی مناسبی بود تا دیگر سازندگان مجموعه‌های خانوادگی هم تولید آثاری چون آینه را ادامه دهند. در اواخر دهه 70 مسعود کرامتی با ساخت مجموعه خانه ما، اتفاقات خانه و خانواده را از دیدگاهی دیگر به نمایش گذاشت و با ایجاد جذابیت‌هایی دیدنی در این مجموعه باعث شد مخاطبان خانه ما با رضایت به دیدن این مجموعه بنشینند. این جذابیت‌ها را می‌توان از چند منظر بررسی کرد.

فیلمنامه

فیلمنامه مجموعه خانه ما را پیمان قاسم‌خانی نوشته است. اکنون همه می‌دانند که قاسم خانی یکی از بهترین فیلمنامه‌نویسان سینما و تلویزیون کشور ما به شمار می‌آید البته زمانی که قاسم‌خانی فیلمنامه خانه ما را نوشت به شهرتی که امروزه دارد، دست پیدا نکرده بود قاسم‌خانی در نوشتن فیلمنامه‌های کمدی تبحر خاصی دارد. شاید یکی از دلایلی که کمدی‌های قاسم‌خانی به دل می‌نشینند این است که او داستان پرداز خوبی است. البته بهتر است بگوییم او درام را خوب می‌شناسد و می‌داند که چگونه می‌توان از یک حادثه کوچک،اتفاق بزرگی ساخت؛اتفاقی با فراز و نشیب مناسب که بتواند بیننده را برای زمانی مثلا 45 دقیقه‌ای پای تلویزیون نگه دارد.

فیلمنامه مجموعه خانه ما در یک خانواده 6 نفره رخ می‌داد. خانواده‌ای شامل پدر، مادر، دختر و پسری نوجوان،پسری در سن دبستان و دختری که سن کودکی را پشت سر می‌گذاشت و هنوز به مدرسه نرفته بود. پدر کارمند بود و مادر خانه‌دار. همه اعضای خانواده با هم رابطه‌ای دوستانه داشتند و چیزی برای پنهان کردن از یکدیگر نداشتند اما هر کدام خصوصیات اخلاقی خاص خود را داشتند و دیگر اعضای خانواده به این ویژگی‌ها احترام می‌گذاشتند. شخصیت‌پردازی خانه ما بر اساس ارتباط بین شخصیت‌ها شکل گرفته و پیش می‌رفت. پدر خانه هر چند کارمند بود، اما وقتی به خانه برمی‌گشت تمام وقت خود را به خانواده اختصاص می‌داد او با پسر بزرگ خود رابطه دوستانه‌ای داشت و جایی که لازم بود سن خود را با سن او تطبیق می‌داد و مثلا به بهانه بازی فوتبال با او رقابت می‌کرد. او به پسر خود اجازه می‌داد که مستقل فکر کند و جاهایی که لازم بود غیر مستقیم به او راهنمایی‌های لازم را می‌داد اما هیچگاه مستقیم به او تحکم نمی‌کرد و مانند پدران مستبد از او نمی‌خواست که کارها را به میل و علاقه‌ او پیش ببرد. همین رفتار را پسر با پدر خود داشت؛ رفاقت او را قبول کرده بود و تفاوت سن و نگرش باعث نمی‌شد او از پدر خود فاصله بگیرد و مشکلاتش را به پدر نگوید و از او راهنمایی نخواهد. در اصل پدر بهترین دوست پسر بزرگ خانواده بود که سن حساسی را پشت سر می‌گذاشت. البته قاسم‌خانی و کرامتی به خوبی می‌دانستند که نمایش این دوستی نباید شکل شعاری و فرمایشی به خود بگیرد که مخاطب بخصوص جوان‌ها احساس کنند با اثری روبه‌رو هستند که قرار است آنها را نصیحت کند و به آنها راه درست از راه نادرست را نشان دهد. صمیمیتی که در کل داستان مجموعه ما حاکم بود از همین نوع روایت ناشی می‌شد.

پدر با دختر بزرگتر خود هم رفاقت‌های خاص خود را داشت. هرچند تربیت درست این دختر به‌طور کلی به عهده مادر خانواده بود و دختر حرف‌های مگوی خود را با مادر در میان می‌گذاشت، اما این رابطه باعث نمی‌شد که پدر از رفتار، گرفتاری‌ها، علایق و... دختر خود بی‌خبر باشد.

پسر و دختر کوچکتر درست مثل زندگی واقعی حکم چاشنی زندگی بزرگترها و خانواده‌ها را داشتند.پدر و ما در تربیت و مواظبت آنها بسیار جدی بودند و می‌دانستند آنها بنا به مقتضای سن خود به مراقبت بیشتری نیاز دارند، اما چنین هم نبود که آنها به اصطلاح حکم نخودی خانواده را داشته باشند و فقط مانند عروسک‌ها به زیبایی خانه و خانواده بیفزایند و در کارها و تصمیمات خانواده مشارکت نداشته باشند. تک‌تک اعضای خانواده وقتی لازم بود با برادر و خواهر کوچکتر مشورت می‌کردند و آنها را به بازی راه می‌دادند و نمی‌گذاشتند کنار گود فقط نظاره‌گر باشند.

مادر خانواده در سریال خانه ما نقش کلیدی داشت. او خانه‌دار بود، اما خانه‌داری او به این معنا نبود که او شعور این را ندارد که وارد مسائل همسر و فرزندان خود شود و بهتر است بیشتر درآشپزخانه مشغول شست و رفت و آشپزی باشد. مادر در خانه ما شخصیتی حساب شده و جذاب داشت. او همانقدر که خود را موظف می‌دانست که به اوضاع خانه سروسامان بدهد و مراقب غذا، پوشاک، تمیزی و خرید خانه و... باشد همانقدر هم وقت می‌گذاشت و در جریان همه اتفاقات خانه و خانواده قرار می‌گرفت. رابطه بین پدر و مادر در مجموعه خانه ما رابطه‌ای سالم و درست بود. آنها کاملا با هم صمیمی بودند و مسائل مربوط به خانه را با هم حل و فصل می‌کردند. شاخص‌ترین امتیاز آنها این بود که می‌دانستند بسیاری از مسائل مربوط به فرزندان را باید در خلوت و زمانی که بچه‌ها نیستند بررسی کرد و برای آن راه‌حلی پیدا کرد.

معمولا در هر خانه و خانواده اتفاقاتی رخ می‌دهد که شبیه هم هستند اما نویسنده خانه ما با نگاهی به همه این اتفاقات، آنها را گلچین کرده و گاهی برخی از این اتفاقات را با هم آمیخته است و از دل آنها ماجراهایی دیدنی خلق کرده است. اتفاقاتی که وقتی مخاطب آنها را می‌بیند فکر می‌کند با ماجرایی متفاوت روبه‌رو شده است، اما واقعیت این است که کارکرد درام همین است و نویسنده با تجربه می‌داند که برای همراهی مخاطب با ماجرایی که به نظر تکراری می‌آید، بهترین روش این است که آن را از زاویه‌ای تازه ارائه کند. در یک نگاه کلی شاید همه داستان‌هایی که در مجموعه خانه ما رخ داد،بارها و بارها در خانواده‌ها رخ داده باشد، اما نوع روایت قاسم‌خانی و کرامتی از این ماجراها آنقدر تازگی داشت که مخاطب را وا می‌داشت تا آن را پیگیری کند. از میان این اتفاقات می‌توان به داستان علاقه پسر بزرگ خانواده به فوتبال، همسایه جدید، عمه خانمی که برای چند روز به عنوان مهمان به خانه ما می‌آید و باعث می‌شود، دیدگاه افراد خانواده به زندگی و اتفاقات آن تغییر کند، پسر نابغه فامیل و... اشاره کرد.

کارگردانی

آنچه که باعث می‌شود یک فیلمنامه خوب، دیدنی شود نوع کارگردانی و بازیگرانی هستند که نقش‌ها را بازی می‌کنند. با دیدن مجموعه خانه ما می‌توان به این نتیجه رسید که مسعود کرامتی با فیلمنامه این مجموعه به‌خوبی ارتباط برقرار کرده و جنس آن را شناخته به همین دلیل توانسته برای به‌تصویر کشیدن آن بهترین مصالح را فراهم کند. مصالح او از انتخاب بازیگران آغاز می‌شود. او در درست‌ترین انتخاب‌های خود ایفای نقش مادر را به گوهر خیراندیش سپرده بود. بازیگری که سبک خاص خود را در ایفای نقش دارد و می‌داند که چگونه باید سخن بگوید، چگونه نسبت به اتفاقات واکنش نشان دهد، چگونه مهربان باشد، چگونه ناراحت و گاهی خشمگین شود تا بیننده او را به عنوان یک مادر از طبقه متوسط رو به بالا قبول کند.

معمولا در هر خانه و خانواده اتفاقاتی رخ می‌دهد که شبیه هم هستند اما نویسنده خانه ما با نگاهی به همه این اتفاقات، آنها را گلچین کرده و گاهی برخی از این اتفاقات را با هم آمیخته است و از دل آنها ماجراهایی دیدنی خلق کرده است

به صراحت می‌توان گفت که رضا بابک بعد از سریال آرایشگاه زیبا یکی از بهترین بازی‌های خود را در تلویزیون در سریال خانه ما به نمایش گذاشت. او سال‌ها تجربه خود در زمینه بازیگری در نقش‌های مختلف را به خانه ما آورد تا ماحصل آن را نقش پدری مهربان به نمایش گذارد. پدری باورپذیر که همه دوست داشتند روزگاری را با او سپری کنند تا بتوانند کمی طعم دوستی و رفاقت پدرانه را بچشند و از آن لذت ببرند.

ایفای نقش‌های بچه‌های خانواده هم به بازیگرانی سپرده شده بود که هرچند معروف نبودند، اما توانستند به خوبی از پس نقش‌هایی که به آنها سپرده شده بود برآیند. این انتخاب‌ها به اندازه انتخاب بازیگران مهمان مجموعه خانه ما دقیق بود.

به هر حال، چندین سال از ساخت و پخش سریال خانه ما می‌گذرد در این فاصله سریال‌های خانوادگی زیادی ساخته و از شبکه‌های مختلف تلویزیون پخش شده است، اما آنچه که باعث شده مجموعه خانه ما هنوز هم در یادها باشد، شاید صمیمیت و داستان باورپذیر آن باشد که یک تیم حرف‌های آن را ساخته‌اند، تیمی که با نوع کارکرد رسانه تلویزیون آشنا هستند و می‌دانند که رسانه زمانی وظیفه آموزشی خود را درست انجام می‌دهد که به صورت مستقیم نصیحت نکند و آینه‌ای باشد که از زاویه‌ای تازه، جامعه را به تصویر می‌کشد.

طاهره آشیانی

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها