بای بسم الله : یکی دو سوال بیشتر به آخر مصاحبه نمانده بود که استاد با لبخندی گفت : «این ها که چهار پنج تا روزنامه می شه»!وقتی در تابلو «لیس للانسان الا ما سعی» سیر می کردم که بخاطرش درجه افتخاری دکتری گرفت از
کد خبر: ۱۷۶۰۱
من (طبق روال همین مصاحبه) پرسید : حس شما از این تابلو چیه؛ (مشابهی از فرم و تکنیک تابلو یاد شده در همین صفحه فرا روی شماست) حتی الان هم نمی دانم چه بنویسم چرا که لبه سوال های این چنینی مصاحبه ما برمی گردد به ژرفای آفرینشگر یک اثر و نه مخاطبش . استاد که می توان دهه نهم زندگی اش را و طراوت و شادابی اش را در سبز آبی های چشمانش حس کرد گفت : «من به فرزندان ایران توصیه می کنم که دنبال هنرهایی بروند که در آن شائبه [حیوانی] نباشد مثل همان هنر خوشنویسی اما بعضی از هنرها ... ممکن است جهات محرک و سوق دادن به انحرافات هم داشته باشد.»

کار پیش از آغاز کار؛
اول باید اندازه جای کتیبه را در نظر گرفت.
کاشی معرق؛
کاشی ، هر متری 5سانت کش می آد (هر قدر که دقیق بتراشند کاشی خشتی و گچبری اینطور نیست ).
روش شما؛
با مداد، نقاشیخط می کردم .
که؛
که هر چه بخوام ، بتونم عوض کنم ؛ کم و زیاد کنم.
اولین اثرتان؛
کتیبه صحن زینبیه ، اولین کارمه ، در اصفهان.
کی؛
حدود 50سال قبل بود.
دیگر؛
مسجد کازرونی عباس آباد اصفهان . مسجد شفای تهران (یوسف آباد، کتیبه نستعلیق). داخل صحن و زیر گنبد حسینیه عراقی ها مسجد جامع نارمک.
وقتی که این آثار را خلق می کردید؛
بیشتر در فکر این بودم که آثاری از ما باقی باشد.
هنگام نوشتن قرآن چه طور؛
فکرم این بوده که اشکالی که در نوشتن قرآن با خط نستعلیق بوده برطرف کنم.
توصیف نستعلیق؛
خط نستعلیق ، زیباترین خطوطه و اگر قرآن با آن نوشته شود جالب تر است .
اشکالش؛
حروف نستعلیق ، کوچک و جای اعراب آن کم است و خوب ، خوانده نمی شود.
تلاش شما؛
من سبکی را ابداع نموده ام که رفع این اشکال ، کاملا شده است.
نتیجه؛
هر نوآموزی به راحتی می تواند آن را بخواند.
این از زیبایی نستعلیق کم نکرده؛
نه.
ارایه شده؛
هنوز چاپ نشده شایع نشده امید که مورد توجه قرار بگیرد.
چند جزء کتابت شده؛
متاسفانه تا آخر سوره مائده بیشتر کتابت نشده.
چرا؛
در اثر سکته ، دستهایم فلج شده از کار افتاده است مثل سایر اعضایم.
شبیخون سکته؛
3سال و نیم .
سن تان؛
حدود 90سال (72سال خوشنویسی کرده ام).
حس و حال الانتان؛
حالا فعلا مزاحمیم سلامت بشیم و وجودمان فایده ای داشته باشد.
در خلقت به چی شبیه هستین؛
ما میل داشتیم که تا آنجایی که می شه شبیه انسان باشیم ولی متاسفانه این توفیق ، کمتر حاصل شده است.
مسجد امام اصفهان؛
سرمشق ؛ برداشت و یادگرفتن آثار گذشتگان چه از خوشنویسی که روی در آن خط مرحوم میر عماد است وچه نقاشی که بسیار است.
از دوستان اصفهانی تان؛
دو نقاش بزرگ ؛ مرحوم حاج مصور الملک و دیگری حاج میرزا آقای امامی.
یک نگره؛
حاج میرزا آقای امام توصیه می کرد بروم از آثار مسجدامام و غیره استفاده کنم.
و... در مسجد جامع (سلاجقه ) اصفهان؛
غرق برداشت بودم ... و آنجا «تعلیم» بود
عادت صائب؛
آثار گذشتگان را هر جایی می یافتیم در مساجد و معابد برای تعلیم و برداشت ، فداکاری می نمودیم.
آغاز تخصصی شدن نستعلیق برای شما؛
مدرسه قدسیه (دبیرستان) که مدیر، ناظم ، (در خط ثلث و نسخ) خوشنویس بودند میرزا عبدالجواد خطیب شاگرد مرحوم افسر تمام تعلیمات را به شعر می گفت.
مثلا؛
بالای الف ، سه نقطه باید
اما به همان قلم که آید
زنگ تفریح ها چه کار می کردید؛
مشق خط (نستعلیق) می کردم.
یک خاطره؛
یکروز صدای زنگ را که شنیدم دیدم مدیر مدرسه بالای سرم ایستاده و بچه ها را جمع کرده و می گوید: ببینید این هم یکی است ، شما بازی می کنید و شطینت ولی این مشغول فرا گرفتن خط است.
در مشهد؛
وقتی می رفتم ، حالاتی داشتم . اگرچه متاسفانه کمتر موفق شده ام به پابوس بروم.
آلان کجا ایستاده اید؛
شناخته اند... درجه یک هنری .... هم تراز دکترا، در خطاطی.
استاد معاصرتان در خط؛ (چون به هر حال پیرو مکتب میرعماد بوده اید)
مرحوم استاد کاوه بود که تهران سبک جدید نستعلیق را نزد ایشان فرا گرفتم.
توصیف نستعلیق؛
بیشتر زیبایی های خلقت در خط نستعلیق ، گنجانیده شده است ، نه همه اش.
ازدواج؛
30سالگی ... دیرترش خوب نیست .
توضیح؛
چون درخت ، میوه خوبش در جوانی است.
ثمره هایتان؛
پسر اولم سرهنگ نیروی هوایی بود که بازنشسته شده ... پسر آخرم پزشک است ... دخترهام همه تا حد لیسانس تحصیل کرده اند ( 7فرزند).
مهاجرت به تهران؛
(40سالگی) در اصفهان کار خوشنویسی دیگر آن طور که شاید و باید مشتری نداشت.
روال مطالعه؛
اولین درجه : تفسیر بخصوص تفسیر نمونه . صحیفه سجادیه . نهج البلاغه و الان کتاب منتهی الامال (شرح حال ائمه اطهار (ع) و از این قبیل.
کتیبه؛
همان طور که عرض کردم اینها را جزو آثار باقیه می دونم .
غرض نقشی است کز ما باز ماند
که هستی را نمی بینم بقایی
از خودتان چه وقت احساس رضایت کردید؛
کتیبه مسجد شفای تهران را که نوشتم از (زندگی) حیات خود راضی شدم.
خسته شدن ، ملول شدن از خود؛
خیلی کم.
از خصوصیات شما؛
میرزا عبدالحسین خوشنویس (مدیر مدرسه قدسیه) را دعوت کرده بودم منزلمان او به پدرم گفت : اگر یک خروار گندم بدهند به این پسر شما و بگویند دنبال هم بچین ، تا آخرین دانه را می چیند و خسته نمی شود.
اهمیت طراحی حروف با مداد؛
خیلی مهمه ، نقاشیخط با مداد بخصوص برای کتیبه نویسی خیلی مهم است ولی باید انسان ، کاملا به تعلیم خط آگاه باشد.
عشق در کجای نستعلیق است؛ (گفتید که نستعلیق چکیده زیبایی های خلقت است)
زیبایی های مادی داریم و معنوی
مادی؛
مثل اردک ، طاووس ، برگ گل ... منظورم از زیبایی ها گل و مرغ و آب و اینها هست (فرموده امام علی به میرعماد در عالم رویا: به مرغابی نگاه کن و خطت را تکمیل نما).
و عشق؛
ولی عشق آن است که انسان را شیفته می کند تا بنویسد؛عشق همان است که وقت راحتی و تفریح ، نمی رفتم بلکه می نشستم و می نوشتم و همان که چهل سال باید نوشت تا به کمال رسید.
چکیده 40سال (یک عمر) قلم زدن؛
همین آثاری است که شرح داده شد و به خصوص همان ابداع نوشتن قرآن کریم به خط نستعلیق خوانا.
برای پایان؛
(با تبسمی شکفته:) السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
علی اکبرمظاهری
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها