خاید سروجی آنقدر مسیر نوارغزه را پیمود که گویی عمرش را در این راه گذاشته است یکی از روزهای بسیار گرم تابستان است و مرد44 ساله دیابتی ساکن شهر طولکرم برای درمان دیالیزی که هفته ای 3 مرتبه صورت می گیرد به سمت بیمارستانی در نابلس در سفر است
کد خبر: ۶۵۲۹
بدن متورمش را بسختی روی صندلی جلوی تاکسی می نشاند صندلی چرخدارش را روی سقف خودرو طناب پیچ می کند و بی حال و در حالی که تاکسی مسیر پر دست انداز تپه را با تکانهای بسیار می پیماید، از پنجره جلوی خودرو به بیرون می نگرد در مواقع عادی ، طی مسافت 18 مایلی جاده اصلی کرانه باختری ، نیم ساعت به طول می انجامد؛ اما ارتش اسرائیل با بستن جاده اصلی و جاده های متصل به آن ، با ایجاد موانع و سنگرها، روال عادی و همیشگی سفر را تبدیل به کابوسی وحشتناک کرده است برخورد صخره های نیمه پنهان شده با قسمت زیرین بدنه خودرو، صدای نابهنجاری تولید می کند غبار انبوهی سراپای سروجی و دیگر همسفرانش را پوشانیده است حرکت سریع کامیون ها در جهت مخالف جاده ، باعث انحراف پی در پی خودرو سروجی در جاده باریک می شود علی سروجی برادر زن وی که همراه همیشگی او در این سفر5 ساعته است ، می گوید: اوضاع واقعا رو به وخامت است ما هفته پیش مرکز درمان را ساعت یک بعدازظهر ترک کردیم؛ اما به علت بسته بودن تمامی جاده ها، مجبور شدیم تا صبح در تاکسی بخوابیم با توافق آتش بس میان آریل شارون و یاسرعرفات ، گمان می رفت اوضاع زندگی فلسطینیان رو به بهبود رود؛ اما باوجود گذشت 11 ماه از آغاز انتفاضه ، شاهد تغییرات اندک با ارزشی بوده ایم . در زمان اعلام آتش بس ، دهها تن از ساکنان کمینگاه های کنار جاده ای مرده اند. هفته پیش با کشته شدن 3 فلسطینی ، از جمله یک کودک ، جنایات وارد مرحله تازه ای شد ادعا می شود این کشتار توسط یک گروه از ساکنان به اصطلاح مجریان خود گمارده قانون که خود را متصدی امنیت جاده می نامند، به صورت تیراندازی در حین رانندگی صورت گرفت از نظر مردم عادی فلسطین ، چون خاید سروجی ، هیچ چیز به اندازه سیاست مانع گذاری اسرائیل ، نشانگر اهمیت ایستادگی و مقاومت فلسطینیان نیست ؛ سیاستی که سفرهای ساده در کرانه باختری و نوارغزه را تبدیل به تجاربی طاقت فرسا کرده است.اهالی کرانه باختری با زندگی در سرزمین محصور فلسطین که همچون تخته شطرنجی با نواحی نظامی اسرائیل محاصره شده است ، به اراده و خواست اشغالگران فلسطینی در سرزمینشان آمد و رفت می کنند مقامات اسرائیلی اظهار کرده اند به منظور دور نگهداشتن هرچه بیشتر فلسطینیان از قرارگاه های یهود، با طرح و اجرای حفر خندق و با کمک بلدوزرهای زمین کن ، سنگهای بزرگ ، موانع بتونی و ایستگاه های بازرسی ، جاده های سراسر سرزمین تحت کنترل اسرائیل را بسته اند. اسرائیل مدعی است که ارتش در تلاش است تا امنیت زندگی ساکنان را تامین کند؛ در حالی که 80 تن از آنان از ماه سپتامبر تاکنون به ضرب گلوله در کرانه باختری و نوار غزه کشته شده اند اما مردم فلسطین بر این باورند که هدف اصلی اسرائیل ، شکنجه جمعی آنها به خاطر انتفاضه است و حتی چند سرباز اسرائیلی اعتراف کرده اند که قصدشان وادار ساختن غیرنظامیان به درخواست حمایت از عرفات و دیگر رهبران فلسطینی است اوایل این ماه ، نیوزویک دو فلسطینی را طی سفرشان به کرانه باختری همراهی کرد، که تنها ره آورد این سفر، اثرات انتفاضه بر دو جناح و خشم اسرائیل نسبت به فلسطینیان بوده است.نصری عیسی صالح ، مرد52 ساله و راننده مجرب کامیونی است که شش روز هفته را از بیت الامر واقع در حومه شهر جنوبی هبرون به مقصد بازار اصلی نابلس در شمال ، بار آلو می زند. او روزش را نزدیکی های ظهر با بار زدن کامیون مرسدس 1984 سفید رنگ درب و داغانش به سمت سکوی بارگیری تقریبا خالی بازار بیت الامر آغاز می کند؛ اما بسته بودن جاده ها تقریبا باعث رکود فعالیت اقتصادی در این منطقه شده است . عمده فروشان اسرائیل در سابق برای خرید آلو و انگور در بازار هبرون تجمع می کردند؛ اما در حال حاضر از ورود به کرانه باختری بسیار هراسانند. بسیاری از کشاورزان هبرون از ترس دستگیری توسط سربازان اسرائیلی به علت عبور با تراکتور از جاده اصلی ، نمی توانند حتی میوه هایشان را به بازار بیت الامر ببرند. صالح می گوید: سربازان گاهی حتی به یک الاغ نیز اجازه عبور نمی دهند در نتیجه این عملکردها،در آمد کلی حاصل از فروش آلوی هبرون از دو و نیم میلیون دلار در سال تا25 هزار دلار افت قیمت داشته است طبق گفته وی ، درآمد خودش نیز75 درصد کاهش یافته است.صالح به همراه پسر13 ساله اش مراد، تخته برزنتی را با300 جعبه میوه پر می کند و حدود یک کیلومتر از جاده اصلی را پیش از این که اولین جاده فرعی وارد مسیر باریکی که فقط به اندازه کامیون او جا دارد، شود، با سرعت می پیماید. با خود می گوید، اگر سربازان مرا دستگیر کنند، قطعا به دردسر بزرگی خواهم افتاد. اما صالح این بار خوش شانس است . هفته پیش که پلیس راه شناسنامه او را گرفت ، مجبور شد از4 بعدازظهر تا4 بعد از نیمه شب کنار جاده منتظر بماند. آن طور که می گوید، پسر بزرگش نیز2 ماه پیش در همان مسیر مورد ضرب و شتم قرارگرفته بود جاده تا چند مایل از مسیر پرپیچ و خمی می گذرد که با پلکان های سنگی پوشیده از درختان زیتون محصور شده و میان دره سرسبزی قرار دارد درختان آلو پر بار از میوه های رسیده به حال خود رها شده اند ؛ چون صاحبانشان نمی توانند آنها را به بازار ببرند با پشتسر گذاشتن6 جاده در مدت3 ساعت، به شهربیت المقدس که فاصله اش تا هبرون با خودرو بیش از نیم ساعت طول نمی کشد نزدیک می شود صالح با خنده می گوید:از یهودیان به خاطر هدیه بزرگشان ممنونم ؛ آنها باعث شدند من با مسیرها و جاده های بیشتری آشنا شوم راننده از سر یاس و درماندگی آهی می کشد آخرین دیدارش از بیت المقدس ، ماه رمضان گذشته بوده که با پای پیاده برای خواندن نماز در کلیسای راک وارد این شهر مقدس شده بود کامیونش را در فاصله چند یاردی شهر مقابل ایستگاه بازرسی اسرائیلی که از ورود فلسطینیان ممانعت به عمل می آورد، متوقف می سازد با گفتن سلام علیکم ، درود حسرت بار و پرامیدش را نثار سومین جایگاه مقدس اسلام می کند پس از ترک بیت المقدس ، کجراهه پرپیچ و خمی را از سمت بحرالمیت پیش می گیرد که بعید به نظر می رسد او را نزدیک قرارگاه ها و دیگر نقاط پر درگیری برساند هوای گرم و گرد و خاک با وزش شدید باد از پنجره های باز، داخل خودرو می شود سربازان در موانع بین راه ، دوبار او را متوقف کرده و محموله اش را بازرسی می کنند مسیری که اغلب از آن استفاده می کند، به علت خاکبرداری و تیراندازی صبح بسته شده است صف بزرگی از خودروهای فلسطینی از ساعتی پیش به علت بازرسی مسافران یک اتوبوس ، منتظر در ایستگاه بازرسی دیده می شود صالح6 ساعت پس از آغاز سفرش یعنی ساعت7 به نابلس می رسد خاید سروجی در راه سفر به نابلس ، هم از نظر مالی و هم از نظر جانی نسبت به صالح متحمل مکافات بیشتری می شود. یک سنگ کار قدیمی که سال پیش به خاطر بیماری دیابت پای چپش را از دست داد و ماه پیش نیز دچار عارضه کلیوی شد، در آغاز درگیری های سپتامبر پیش ، بشدت دچار کاهش وزن شده است . هزینه رفت و آمد با تاکسی ، از ماهی 50 دلار به 350 دلار افزایش یافته ؛ در حالی که مستمری همسر بازنشسته اش که کارمند سازمان کمک رسانی ملل متحد در طولکرم بوده ، از این مبلغ کمتر است و خانواده در حال حاضر از نظر تامین مواد غذایی ، به کمکهای مسوولان فلسطین وابسته است . سروجی یکی از150 بیمار منطقه طولکرم است که برای درمان کلیه های خود به علت کمبود دستگاه دیالیز در دو بیمارستان محلی شان مجبورند به نابلس سفر کنند. طبق گفته پزشکان سازمان حقوق بشر که مسوولیت بررسی اوضاع دارویی و پزشکی کرانه باختری و نوارغزه را به عهده دارند، از ماه اکتبر تاکنون 3 بیمار کلیوی به علت تاخیری که در راه سفر به نابلس با آن روبه رو شده اند، جان باختند. یکی از این 3 نفر مردی بود که ماه پیش پس از4 ساعت انتظار در یکی از ایستگاه های بازرسی ارتش اسرائیل در بیرون شهر طولکرم جان به جان آفرین تسلیم کرد.اولین مشکل سروجی 2 ساعت پس از آغاز سفرش در یک ایستگاه بازرسی اسرائیلی جاده اصلی واقع در9 کیلومتری شرق نابلس اتفاق می افتد. خودروهای فلسطینی معمولا نمی توانند براحتی از این منطقه عبور کنند، اما همسر سروجی بیزار از این سفر خسته کننده ، تصمیم به اعتراض می گیرد. با اصرار وی ، راننده وحشت زده آرام آرام تاکسی اش را به سمت یک مانع سیمانی که با کیسه های شنی پوشیده شده و توسط نگهبان زره پوشی محافظت می شود، پیش می راند. سروجی با دستانی متورم که بی حال به پهلو افتاده ، بی تفاوت روی صندلی جلو می نشیند سرباز در حالی که با تفنگش علامت می دهد، فریاد می زند:ایست همسر سروجی پیاده می شود و محتاطانه در حالی که به نامه ای از بیمارستان اشاره می کند، نزدیک می شود به عربی می گوید:خواهش می کنم ، این یک مورد اورژانسی است پس از15 دقیقه گفتگوی نگران کننده ، سربازان متفق القول تصمیم می گیرند تنها در صورتی که راننده شناسنامه اش را تا زمان بازگشت تحویل دهد، به تاکسی اجازه عبور دهند سرباز توضیح می دهد که ما نمی خواهیم او ناپدید شود؛ زیرا اسرائیلی ها ادعا می کنند چند کمینگاه کنار جاده ای از سرنشینان این تاکسی ها تشکیل شده است اما راننده از ترس مصادره مدرک با ارزشش ، از تسلیم آن خودداری می کند صالح حاج یحیی ، هماهنگ کننده پزشکان سازمان حقوق بشر که امروز همراه و مصاحب سروجی است، می گوید:اسرائیلیها این اعمال را فقط به قصد تنگ کردن عرصه بر ما انجام می دهند راننده در بازگشت اجباری به نابلس ، جاده صعب العبوری را از راه کرانه باختری در پیش می گیرد که از جاده های پرگل و لای مخاطره آمیز منتهی به اطراف تپه و تنگ دره می گذرد. سروجی پس از حدود5 ساعت ، با تنی بی رمق و غبارآلود به بیمارستان ال واتانی شهر نابلس می رسد و برای انجام مراحل درمانی ، با چرخ به داخل منتقل می شود. چهره شکست ناپذیرش برای اولین بار درد را بوضوح نشان می دهد. او زیر لب زمزمه می کند:خدایا شکر، هنوز نفس می کشم و هنوز آنقدر نیرو دارم که بتوانم به زندگی ادامه دهم سروجی مجذوب دستگاه دیالیز برای استراحت آرام می گیرد؛ غمگین از این که بازگشتش به خانه ، تکراری و همچنان در تاریکی خواهد بود.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها