کد خبر: ۶۸۷
در طول سال 1357 ه . ش، کانون های خبری غرب مطالبی را در مورد دیکتاتوری شاه و نابسامانی های داخلی ایران مخابره نمی کردند و برعکس طی مقالات متعدد از پیشرفت های سریع در ایران در پرتو رهبری شاه خبر می دادند و از او تمجید و ستایش میکردند.صفاتی که به مردم تظاهر کننده نسبت داده می شد، عبارت بود از: ماجراجویان ، راهزنان مسلح ،کسانی که ظرفیت پیشرفت های شگفت انگیز کشور را در زمینه های اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی ندارند. تحلیل خبرگزاری های غربی از واکنش مردم عبارت بوداز:فعالیت های رهبران مذهبی^ متعص^ب همدست بامارکسیستهای فرصت طلب.نوآم چامسکی ضمن انتقاد از وسایل ارتباط جمعی غرب در برخورد با انقلاب اسلامی ایران ، می گوید: "زمانی که بر خلاف هر گونه انتظار، مردم ایران برای تظاهرات علیه رژیم وحشت و ارعاب شاه به خیابان ها ریختند، مطبوعات آزاد و سازشکار غرب ، این ^ جب^ار^ سف^اک را به عنوان یک رهایی بخش بزرگ که کوشش می کند کشور عقب مانده ء خود را با وجود مخالفت مذهبی های ^ متعص^ب و دانشجویان چپ از مزایای نوسازی برخوردار کند، معرفی می کردند." چامسکی می افزاید: "در صفحات مطبوعات بزرگ امریکایی ^ حت^ی یک مقاله و یک گزارش هم نمی توان یافت که در آن برای معرفی شاه کلمه ء دیکتاتور به کار رفته باشد. وسایل ارتباط جمعی به دامنه ء فساد و^ شد^ت ترور و شکنجه ، عوارض مخارج افسانه ای تسلیحاتی و نتایج بدفرجام اصلاحات ارضی و برنامه های شهرسازی، بندرت اشاره میکنند."به نظر سربرنی محمدی ، تا پایان دهه ء1970 ، میزان زمان خبری که به ایران اختصاص می یافت ، به طرز چشمگیری پایین بود: تنها سالی پنج دقیقه از برنامه های خبری هفتگی تلویزیون امریکا. از لحاظ دیدگاه نیز این پوشش محدود بود. در این گزارش ها یا بر شخص شاه ) به عنوان پادشاهی اندیشمند ( و نمایش شکوه و جلال تاجگذاری او تاکید می شد یا بر نفت . در زمان وقوع انقلاب ، پوشش خبری افزایش یافت ، اما بشدت بار ارزشی داشت . ایرانیان با اصطلاحاتی یکجانبه مثل ^ مل^اهای سیاهپوش] ،]امام[ [خمینی عمامه دار و زنان نقاب دار معرفی می شدند. در دوره ء444 روزه ء بحران گروگان ها، واقعه ء ایران گسترده ترین واقعه ای بود که شبکه های تلویزیونی و مطبوعات آن را تحت پوشش خود قرار دادند. این بحران یک نمایش تلویزیونی کامل به شمار می رفت که تمام اجزای ضروری یک اسطوره ء خبری و فرهنگی را در خود داشت . این بحران ، یک مساله ء ساده را با دو طرف مخالف ارائه می کرد: آدمهای خوب و آدمهای بد، که از طریق تصاویر گروگان های چشم بسته و خانواده ء وابسته ء آنها که در مقابل روحانی های خشمگین قرار داشتند، شکل تصویری یافت . رسانه های امریکا در قالب نمایش های بظاهر اخبار گونه ، نوعی سریال تلویزیونی ارائه می کردند که گونه ای بی احترامی ^ مل^ی جمعی ، ناکامی ، وحدت ، ناسیونالیسم و در نهایت بازگشت بدون خطر گروگان ها را با هیجان و شادمانی برمی انگیخت . در این تصویر سازی ، هر گونه دلیل تاریخی و سیاسی که ایرانیان برای اعمال خود داشتند، مورد غفلت قرار میگرفت و^ کل^ زنجیره ء وقایع، حاصل کار مسلمانان^ متعص^ب و قانون شکن قلمداد میشد.در سپتامبر1988 انتشارات پنگوئن انگلستان کتاب "آیات شیطانی " سلمان رشدی را به چاپ رساند. محتوای کتاب کاملا^ تخی^لی بود و با قلمی _ نسبتا_ قدرتمند و به سبک داستان های ^ تخی^لی و عشقی ، اسلام و پیامبر اسلام و خاندان و یاران پیامبر را هدف قرار داده بود. کاربرد دشنام و استهزاء و طنز نسبت به اسلام و مسلمانان ، موجب شد که به فاصله ء یک هفته ، اعتراض مسلمانان به این اثر شروع شود و روز به روز گسترش یابد. اعتراضات سازمان یافته و اجتماعات مختلف شکل گرفت ، اما رسانه های خبری آنها را چنان که باید و شاید، پوشش ندادند و یا از موضع منفی )تحت عنوان دفاع از آزادی بیان ( به تحلیل آنها پرداختند. پس از صدور حکم امام ، جبهه گیری تبلیغاتی علیه ایران ، امام و اسلام جهت پیدا کرد. بسیج همگانی و تبلیغاتی رسانه های خبری ، رادیویی و تلویزیونی غرب در اروپا کم سابقه بود و به طور همگام شامل موارد زیر میشد:1 - دفاع از اصل آزادی بیان و حمله به امام و ایران و اسلام که این اصل را_ ظاهرا_ نمی پذیرد.2 - تحقیر مسلمانان به عنوان انسانهایی نادان ،^ متعص^ب و مخالف آزادی.3 - معرفی اسلام به عنوان دینی سازش ناپذیر و خرافاتی . حتی پس از این که کنفرانس وزرای امور خارجه ء کشورهای اسلامی در ریاض \ ح\کم امام را تایید کردند، از حجم حملات کاسته نشد و این خبر را منعکس نکردند )تا به امروز هم کمتر کسی در غرب می داند که این حکم مورد^ ات^فاق همه ء کشورهای اسلامی است (. موارد بعدی در سکوت رسانه های غربی، عبارتند از:1 - پاسخ آقای هاشمی رفسنجانی به نمایندگان پارلمان اروپا در زمستان 1371 مبنی بر این که \ ح\کم امام یک نظر کارشناسی است و تغییر راءی ایشان انتظاری عوامانه است ، پوشش خبری نیافت.2 - پوشش خبری نیافتن همایش بین المللی ابعاد فقهی ، تاریخی و روایی حکم امام با شرکت شخصیت های بین المللی در تهران.3 - تحلیل و تفسیر نشدن دلایل اعتراض مسلمانان و یا اشاره نکردن به محتوای موهن کتاب آیات شیطانی . در زیربه نمونه هایی از گزارش های مطبوعاتی و رسانه ای در ادامه ء ماجرای سلمان رشدی اشاره می شود: سلمان \ ر\شدی در کریسمس 1990 طی سخنانی منکر آن شد که با این کتاب قصد لعن و تکفیر اسلام را داشته است . پس از آن روزنامه ء ساندی تلگراف مقاله ای را درج کرد با عنوان ^ "اهمی^ت وارزش لعن و تکفیر" که در آن جان کیسی استاد دانشگاه کمبریج ، انکار و تکذیب سلمان رشدی را مردود اعلام کرد. در18 فوریه ء1989 ، سلمان رشدی در روزنامه ء آبزرور اظهار کرد که ، از زخمی که این کتاب بر عواطف پیروان ^ متشر^ع اسلام ایجاد کرده است ،_ عمیقا_^ متاس^ف است . یک روز بعد همین روزنامه در سرمقاله ء خود نوشت : "نه انگلستان و نه ^ موءل^ف کتاب، هیچگونه دلیل و موجبی برای عذرخواهی ندارند."در سالگرد حکم امام ، بحث رادیوها، تلویزیون ها و روزنامه های اروپا^ شد^تی بی سابقه یافت . عمده ء مباحث حول این محورها بود:1 ( مقصر اصلی سلسله تبعات این تراژدی مسلمانان هستند.2 ( مسلمانان از روی جهالت و بی سوادی ، کتاب رشدی را درست نخوانده اند و یا بد فهمیده اند.3 ( حاکمان سیاسی سلطه گر، از این کتاب سوءاستفاده کرده اند و آن را وسیله ای برای به حرکت درآوردن توده های عظیم و تغییر جهت خشم آنان از اوضاع سیاسی داخلی به بیرون از مرزها ساخته اند.4 ( برجسته سازی این قسمت از مصاحبه ء سلمان \ ر\شدی که : "من سر& ستیز با جمود و^ تحج^ر مذهبی و قصد مبارزه با تروریسم و تنگ نظری های دینی را دارم ." و نیز برجسته کردن این عبارت از رشدی که : "من _ دقیقا_ می دانستم چه کاری کرده ام و از نتایج آن آگاه بودم ".این در حالی بود که مطالب مخالفان رشدی درج نمی شد و انتشار نمی یافت و یا به قدری خلاصه می شد که محتوای انتقادی آن کمرنگ شود. به قول ریچارد وبستر،"حتی اگر در جایی مطلبی یا ایرادی از مسلمانان درج می شد،_ صرفا_ بدان منظور بود که آن را نفی کنند و یا به استهزاء بکشانند..."نشریه ء المجله در یازدهم نوامبر2000 در مقاله ای با عنوان "امریکا صبح با نفرت از اعراب بیدار می شود؛ چرا؛"، در مورد عملکرد رسانه های امریکا در قبال درگیری های اخیر فلسطینیان و اسرائیلی ها می نویسد: "هنگامی که یک اسرائیلی کشته می شود، تصاویر تلویزیونی نشان می دهند کلینتون در حالی از در& کاخ سفید خارج می شود که سر خود را به نشانه ء افسوس کج کرده و با صدای اندوهگین با خبرنگاران سخن می گوید. وقتی که کشتار در مسجدالاقصی و یا انتفاضه ، مجال پوشش تلویزیونی توسط شبکه های امریکایی را می یابد، گویندگان ^ حت^ی با خنده سخن می گویند، ولی هنگامی که از کشته شدن یک اسرائیلی خبر می رسد، بناگاه سگرمه ها در هم می رود و حزن و اندوه در چهره ها آشکار می شود. یک مقام فلسطینی دراوایل نوامبر مقاله ای در واشنگتن \ پ\ست نوشت و سه سوءال رااز امریکاییان پرسید:1 - چرا خشونت توپ و تانک اسرائیلی ها رابا خشونت فلسطینی های سنگ انداز یکسان ^ تلق^ی میکنید؛2 - چرا امریکا نسبت به اشغال سرزمین فلسطین توسط اسرائیل تغافل میکند؛3 - چراامریکا در برابر کشتگان اسرائیل بیش از مقتولان فلسطینی اندوهگین می شود؛در واقع این سه سوءال ، نوعی انتقاد از شیوه ء تصویرگری رسانه های غربی در قبال وقایع فلسطیناست.به نظردکتر مولانا، انگاره هایی که رسانه هااز خاورمیانه واسلام دارند،به دو دلیل بارز تحریف شده اند:1 -ماهیت امر توسط کسانی که کم^ ^ و کیف آن را مخابره می کنند، درست درک نشده است و نتیجه ء این عدم درک درست ، انتقال تصویرهای متناقض از درون و بیرون خاورمیانه بوده است که این مساله تاثیر^ مهم^ی در فهم دولت و شکل گیری مشروعیت آن داشته است.2 - پوشش خبری رسانه ها از خاورمیانه به گونه ای است که فقط انگاره های مورد نظر مخاطبان خود را )که بیشتر غربی هستند( گزارش می کنند.ازاین رو،ارائه وارزیابی پیوسته ء رویدادهای خاورمیانه و رخدادهای اسلامی ،ازیک الگوی سکولاریسم و دستورکار ایدئولوژیکی جنگ سرد و دوران & پس از آن پیروی میکند.این دو دلیل اساسی در مورد تحریف انگاره ، در وضعیت "بوسنی - هرزگوین "، جنگ خلیج فارس و بحران های سیاسی که در کشورهای اسلامی رخ می دهد، بسیار صادق است . بحران در یوگسلاوی سابق فقط یک مناقشه ء نژادی نیست ، بلکه کشمکشی مذهبی نیز محسوب می شود. ناکامی رسانه های غرب در فهم دقیق اختلافات مذهبی موجب شد که تصویر درستی از تراژدی بوسنی ارائه نشود و به همین دلیل رسانه ها به تراژدی این منطقه بهای لازم را ندادند. جنگ خلیج فارس ، نمونه ء انحصار و سلطه ء غرب بر پوشش خبری رسانه ها را به نمایش گذاشت.درطول جنگ ایران و عراق ، چهره ء "صدام " در رسانه های غرب به عنوان فردی روشنفکر، دنیادیده و مدرن توجیه می شد که قصد براندازی رژیمی اسلامی را دارد و لذا باید مورد حمایت همه جانبه ء سیاسی ، مالی ، تبلیغاتی ، جاسوسی و نظامی قرار گیرد. اما همین شخص پس از حمله ء سال 1990 به کویت )که کشور مورد حمایت غرب بود( تغییر تصویر یافت . تلویزیون های غرب صحنه ای را نشان دادند که صدام ریاکارانه در حال خواندن نماز است و خود را رهبر مذهبی قلمداد می کند. سپس زمینه ء تبلیغات ، شکل تهاجم مذهبی علیه او را به خود گرفت . بدین ترتیب اعمال و کردار خشونت بار لجوجانه ء صدام در قالب یک بافت دینی مورد هجوم و انتقام قرار گرفت . مطالعات رسانه های دوران جنگ خلیج فارس نشان می دهد که با این که حجم خبر زیاد بود، ولی همه ء آنها روی آنتن نمی رفت . با وجودی که پوشش خبری این جنگ با همه ء جنگهای دیگر تفاوت داشت ، ولی دیدگاه ها و حرکتهای مخالف هیچگاه در شبکه های^ اط^لاعاتی جهان مجال بروز نیافتند.آنتونی لوییس روزنامه نگار نیویورک تایمز، بعدها نوشت : " بیشتر مطبوعات ، ناظر بی طرف جنگ نبودند و در میان آنان کسی پیدا نشد که از این وضع انتقاد کند. من در مطبوعات ، به تلویزیون و به وجه قدرتمند کنونی اش و آلت دست بودنش در دوران جنگ اشاره میکنم. "
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها