هجو و هزل سرا بود، جذام گرفته بود‌. دلیلش را هم همه حدس می‌زدند‌. جذامش بعد همان روزی اتفاق افتاد که چند جوانی را که بر عزای شاه کربلا بر سر می‌زدند به تمسخر گرفته بود و تیکه انداخته بود.
کد خبر: ۱۱۶۴۶۷۶
مراقب کلمه‌هایتان باشید ...

گوشهنشین شده بود و همه شهر طردش کرده بودند. برای گذران زندگیاش شده بود کارگر یک حمام در کاشان. خودش بود و پهنهایی که هر روز توی تون حمام میریخت تا آب خزینه گرم بماند. یک روز دید از بیرون صدا و همهمه میآید. دلش کنده شد. شوری در جانش افتاد. بیرون زد. از اولین کسی که دید پرسید چه خبر است؟. پاسخ شنید عاشوراست. می‌خواست جبران کند. بداهه سرود:

چه کربلاست امروز / چه پر بلاست امروز

راس حسین مظلوم / به نیزه‌هاست امروز

بعدها خوب شد‌ و بعد‌ترش خوابی دید که مجال تفصیلش در این ستون نمی‌گنجد‌. خوابی دید و برایش یقین شد که کلمه‌هایش را خریده‌اند. فقط این را نوشتم که بگویم. کلمه‌ها بار و انرژی دارند‌. کلمه‌ها براحتی می‌توانند آدم بکشند‌. با کلمه‌هایش روضه خواند و پیامبر خدا و دختر و نوه‌اش را از خودش راضی کرد‌. کلمه‌هایش مقبول افتاد و مقبل نام گرفت‌. مقبل کاشانی... اسم مقبل کاشانی را در اینترنت سرچ کنید و مراثی‌اش را این روزها نگاهی بیندازید. ضرر نمی‌کنید .

حامد عسکری

شاعر و نویسنده

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها