3 امدادگر هلال احمر در گفت وگو با جام جم تشریح کردند

محرمانه‌های عملیات نول

ساعت 8صبح 29بهمن 96 ؛ باند فرودگاه مهرآباد، هواپیمای «ای‌تی‌آر» شرکت آسمان، آماده پرواز به یاسوج است. آخرین تماس‌ها و پیام‌ها ارسال می‌شود. شروع پرواز آغاز یک تراژدی است. تراژدی‌ای که 50 دقیقه بعد با ناپدید شدن هواپیما از روی رادار آغاز شد. هواپیما 8 دقیقه قبل از فرود در فرودگاه یاسوج در منطقه‌ای کوهستانی، نزدیکی قله «نول» شمالی ناپدید شد و خیلی زود، سقوط آن تائید شد.
کد خبر: ۱۱۵۶۶۲۷
محرمانه‌های عملیات نول
عملیات جست‌وجو خیلی زود آغاز شد اما شرایط منطقه، برف و کولاک شدید و کاهش دید شروع آن را با مشکل رو‌به‌رو کرده بود. با پیدا شدن محل سانحه و لاشه هواپیما، عملیات جست‌وجو برای یافتن پیکر سرنشینان هواپیما آغاز شد. عملیاتی که 127 روز طول کشید و 4 تیرماه با پیدا شدن پیکر تکه‌تکه شده 66 سرنشین هواپیما به پایان رسید. یک ماه بعد از اتمام این عملیات نفسگیر، محمدحسین کبادی، مسئول تیم امداد و نجات کوهستان سازمان امداد و نجات هلال‌احمر که مسئولیت فرماندهی این عملیات را داشت، محمد خادم‌الشیخ، مربی تیم‌های واکنش سریع هلال‌احمر و جواد نوروزی، معروف به پلنگ برفی ایران که در عملیات جست‌وجوی پیکر سرنشینان هواپیمای آسمان حضور داشتند در گفت‌وگو با جام‌جم از ناگفته‌های روزهای سخت در نول گفتند.

شروع تراژدی

محمد خادمالشیخ درباره شروع عملیات جستوجو میگوید: ساعت 9 و 45 دقیقه 29 بهمن 96 به هلالاحمر اعلام شد هواپیمای ایتیآر مسیر تهران به یاسوج از صفحه رادار حذف شده و هنوز معلوم نیست سقوط کرده است یا نه. بلافاصله تیمهای هلالاحمر به محدوده ناپدید شدن هواپیما در سمیرم و بیده اعزام شدند. در ارتفاعات بارش پراکنده داشتیم و تا ارتفاع 3000 متری زیر ابر بود.

شب حادثه به منطقه رسیدم و صبح روز دوم جلسهای گذاشتیم. حدود ده فروند بالگرد هلالاحمر و سپاه در محل بودند و همچنان در ارتفاعات، هوا نامساعد بود. اعلام شد از روسیه و فرانسه کمک بگیریم یا از گوگل ارث بخواهیم تا محل سقوط را از طریق هوایی پیدا کند. این پیشنهادات کارساز نبود. گوگل ارت زیر ابر و سقف نمیتوانست کارایی داشته باشد و با توجه به ابری بودن منطقه این روشها بیفایده بود. با بهتر شدن هوا دو فروند اف -4 در منطقه به پرواز درآمد و عکسبرداری کرد. جستوجوها ادامه داشت تا اینکه بالگرد سپاه اعلام کرد، محل سقوط را پیدا کرده است. سریع با یک فروند بالگرد به آنجا رفته و عکس گرفتم.

با مشخص شدن محل سقوط، برای صعود برنامهریزی شد و نجاتگران هلالاحمر، ارتش و افراد محلی به سمت محل سقوط، صعود کردند.

جدال با مرگ

محل سقوط هواپیما در ارتفاع 4050 متری بود و باد و کولاک شدید در منطقه وجود داشت. خطر ریزش بهمن و سرمازدگی افرادی را که به ارتفاع صعود میکردند، تهدید میکرد. به همین علت تصمیم گرفته شد تیمهای تخصصی راهی محل شوند. محمدحسین کبادی درباره شرایط منطقه سقوط گفت: محل حادثه روی دهلیز و یخچال بود که هر لحظه احتمال ریزش بهمن وجود داشت. یکی از دلایلی که اجازه ندادیم نیروهای بومی به منطقه بروند همین خطرات بود. آنها بهمن و محلهایی را که احتمال ریزش آن بود نمیشناختند. به خاطر وضعیت منطقه، مربی تخصصی و زبدهترین نیروها را میفرستادیم. تیم ارزیاب جلوتر میرفتند و اگر خطری وجود نداشت تیمهای امدادی را میفرستادیم. حادثه در ارتفاع 4050 متری رخ داده بود و باد، مه و کولاک شدید در آنجا وجود داشت. به همین علت هم دو روز اول نتوانستیم به محل سانحه ،بالگرد اعزام کنیم.

شروع جستوجو

در ادامه این گفتوگو خادمالشیخ درباره سختیهای عملیات جستوجو گفت: وقتی امدادگران به آنجا رسیدند، برف همه جا را پوشانده بود و با جستوجوی منطقه با اجساد تکهتکه شده سرنشینان هواپیما روبهرو شدند. تیم اول به دلیل اینکه امکان پرواز بالگرد نبود، قطعات پیکر مسافران را داخل کولههای خود گذاشته و به پایین انتقال دادند. پیدا کردن قطعات با سختیهای زیادی همراه بود. تا شعاع 200 متری قطعات پخش شده بود و پیکر برخی مسافران داخل دره افتاده بود.

بعضی شبها دمای هوا به منفی 40 درجه میرسید و احتمال ریزش بهمن وجود داشت. ما خطرات را به جان خریدیم تا پیکر 66 سرنشین هواپیما پیدا شد.

وضعیت پیکر سرنشینان هواپیما

امدادگران وقتی به محل سقوط میرسیدند با صحنههایی روبهرو میشدند که در هیچ عکس و فیلمی منتشر نشد و هنوز یادآوری آن صحنهها برای آنها دردناک است. بر اثر شدت برخورد، همه مسافران در همان لحظه جان باخته بودند و پیکر آنها تکهتکه شده بود.

کبادی درباره وضعیت پیکر جانباختگان گفت: در این عملیات ما هر قسمتی از پیکر مسافران و خدمه را که پیدا میکردیم، داخل کاور گذاشته و به پایین میفرستادیم تا به پزشکی قانونی منتقل شود. شدت برخورد به حدی بود که بافتها منفصل و متلاشی شده بود. نیمه تنه و دست و پا زیاد پیدا کردیم اما قابل شناسایی نبودند.

خادمالشیخ هم ادامه داد: آنچه از شواهد استنباط میشد و کارشناسان باید نظر نهایی را بدهند، این بود که هواپیما از قسمت شکم یا همان قسمت زیرین با سرعت زیاد به کوه برخورد کرده و خلبان سعی داشت با افزایش ارتفاع از برخورد جلوگیری کند. محل برخورد تا قله حدود صد متر فاصله داشت و اگر این قله را رد میکرد 8 دقیقه بعد به فرودگاه میرسید. بر اثر شدت این برخورد اجساد سرنشینان هواپیما تکه تکه شده بود و بقایای پیکرها به سنگ چسبیده و یخ زده بود. امدادگران با ظرافت خاصی بدون اینکه آسیبی به بافتها وارد شود، آنها را جدا میکردند.

خاطراتی که فراموش نمیشود

یکی از مشکلات امدادگران در این عملیات نگرانی خانوادهها از پیدا نشدن پیکر عزیزانشان بود که گاهی باعث برخورد تند آنها با امدادگران میشد. امدادگران هم سعی میکردند با درک شرایط، آنها را آرام کنند. کبادی با تشریح این وضعیت به تعریف خاطرهای پرداخت و ادامه داد: این عملیات فنی، پیچیده و بسیار ناراحتکننده بود. از یک سو باید جواب خانوادههای نگران را میدادیم تا آنها را آرام کنیم و از سوی دیگر باید نگران جان امدادگرانی بودیم که در آن وضعیت تلاش میکردند. یادم هست اردیبهشت امسال وقتی به منطقه رسیدم، اعضای یک خانواده به سمت من حملهور شدند و شروع به فحاشی کردند و میگفتند پول مردم را میگیرید و کوتاهی میکنید. تصمیم گرفتم آنها را به محل سانحه ببرم تا از نزدیک در جریان تلاش امدادگران قرار بگیرند. با توجه به وضعیت مادر خانواده، تیم امدادی را هماهنگ کردم تا در صورت شوک روحی بتوانیم اقدام سریعی انجام دهیم. وقتی با بالگرد بالای سر امدادگران رسیدیم و آنها وضعیت آنجا و تلاش امدادگران را دیدند، شروع به گریه کردند. مادر میگفت، فقط میخواهم بدانم پسرم کجاست؟ من با فرشبافی فرزندانم را بزرگ کردم. وقتی برگشتیم مادر آنقدر آرام شده بود که با قبل از آن کلی فرق کرده بود. برادر این مسافر شماره مرا گرفت که جویای عملیات باشد. چند روز بعد پیکر این مسافر را پیدا کردیم. در جیبش کارت شناسایی بود. نکته جالب این بود که همزمان با کشف پیکر این مسافر، برادرش زنگ زد و سراغ او را گرفت .

پایان عملیات

سرانجام 4 تیر و بعد از 127 روز عملیات جستوجو، پایان عملیات با کشف پیکر 66 سرنشین اعلام شد. به گفته کبادی، امدادگران هلالاحمر به عنوان نیروهای تجسس، کل کانون حادثه را جستوجو کرده و گزارش محیطی را به مسئولان اعلام میکنند تا تصمیم گرفته شود. در منطقه جستوجوی کامل را انجام دادیم و موضوع به مرجع قضایی اعلام شد که با تصمیم مسئولان پایان عملیات را اعلام کردند.

شایعاتی که جنجال به پا کرد

بعد از سانحه هوایی هواپیمای آسمان، بازار شایعات در فضای مجازی داغ شد و حتی برخی افراد برای مطرح کردن خود دروغهایی گفتند که نمکی بر زخم خانوادههای چشم انتظار بود. تماس مسافران قبل از سقوط، ردپای مسافران بر روی برف، خاموش کردن آتش هواپیما توسط مسافران و دیدن صحنه سقوط توسط یک شکارچی از مهمترین شایعات آن روزها در فضای مجازی بود.

برخی رمالان هم سعی کردند از این نمد برای خود کلاهی ببافند و برای کلاهبرداری، دروغهایی گفتند که فقط ساخته ذهن خودشان بود.

به گفته کبادی این شایعات در کنار عملیات سخت در ارتفاع، باعث شده بود توان زیادی از مسئولان عملیات برای پاسخگویی گرفته شود و به جای سازماندهی نیروها باید به رسانهها و خانوادهها پاسخ میدادند.

تلفن روشن

چند ساعت بعد از سقوط هواپیما مطالبی درباره روشن بودن تلفن همراه یکی از مسافران و چت کردن مسافر دیگری در شبکههای اجتماعی منتشر شد.

موضوعی که به گفته کبادی در همان روز اول عملیات رد شد. وی ادامه داد: در حال حاضر ما اگر در کوهستان گمشدهای داشته باشیم یکی از راهها برای یافتن او، رصد آنتن تلفن همراهش است. درباره مسافران این پرواز هم درخواست رصد آنتن دادیم که مشخص شد آخرین جایی که تلفن همراه آنها آنتن داشته فرودگاه مهرآباد بوده است. خبرهایی که درباره روشن بودن تلفن همراه منتشر شده بود صحت نداشت و کسی قبل از سقوط با تلفن همراهش صحبت نکرده بود.

شاهدی نبود

خادم الشیخ هم با رد این شایعات گفت: برخیها ادعا کرده بودند که از کپسول آتش نشانی استفاده شده در حالی که هیچ اثری از آتش سوزی دیده نشد و هواپیما براثر برخورد منفجر شده بود. همچنین گفتند یک چوپان یا شکارچی شاهد صحنه برخورد با کوه بوده که این موضوع درست نبود و روزحادثه آن منطقه زیر ابر بود و کسی شاهد حادثه نبود. این امدادگر ادامه داد: یک نفر از محلیها که رفته بود بالا تماس گرفته و مدعی شده بود که 30 جسد میبینم. در حالی که هیچ جسد سالمی در منطقه پیدا نشد. بعضیها گفتند ردپای مسافران در اطراف هواپیما دیده شده در حالی که همه مسافران در همان لحظه برخورد جان باخته بودند. برخی هم دنبال اخاذی بودند. مرد رمالی به خانواده یکی از مسافران گفته بود که مسافران شما زنده هستند و روزها کنار چشمهای میروند آب میخورند و شب به داخل هواپیما برمیگردند. این رمال با این ادعا از خانواده مسافران پول میگرفت. پاسخ به این شایعات از ما انرژی میگرفت و خانوادهها را امیدوار میکرد. باید توجه داشت هواپیما با سرعت 500 کیلومتر بر ساعت به کوه برخورد کرده بود و محال بود کسی زنده بماند.

با کولههای پر از جسد به پایین باز میگشتیم

جواد نوروزی، امدادگر و کوهنورد حرفهای اهل مشهد که در این عملیات 12روز از جان و مال خود مایه گذاشت تا پیکر جانباختگان پیدا شود، میگوید: سالهاست امدادگر کوهستان هستم و با هلالاحمر همکاری میکنم و در حوادث و سوانح مختلف مانند زلزله قائن و بم و سقوط هواپیمای ایلوشین بهعنوان امدادگر حضور داشتم. عصر روزی که هواپیما سقوط کرد من از مشهد راهی منطقه شده و آخر شب به
سیسخت رسیدم. ابتدا تلاش کردیم که با بالگرد به منطقه برویم اما شرایط جوی مساعد نبود. حتی یک بار نزدیک بود بالگرد سقوط کند که با تبحر خلبان به سلامت بازگشت. بعد از آن تصمیم گرفتیم زمینی تلاش کنیم و حدود هشت ساعت به صورت زمینی در شرایط سخت به آنجا رفتیم. برف همه جا را پوشانده بود و لاشه هواپیما زیر برف بود. در روز نخست با جستوجو در منطقه، قطعات تعدادی از پیکرها را پیدا کرده و داخل کولههای خود قرار داده و پایین آوردیم. روی برف هرجا اثری از خون یا قطعات بدن پیدا میکردیم آنجا را جستوجو میکردیم. با بیل در برفهای یخ زده جستوجو میکردیم و تمام حواسمان به این بود به پیکر آنها آسیبی وارد نشود.

وی ادامه داد: ما با کولههای 15 کیلوییمان آن مسیر سخت را در آن شرایط صعود میکردیم و در کولهها حدود ده کیلو از قطعات پیکر جانباختگان را میگذاشتیم و پایین میآمدیم. در طول روز امدادگران حدود 15 ساعت زیر برف و باد جستوجو میکردند و این ایستادگی امدادگران هلالاحمر، خانوادهها را آرام میکرد. مردم بومی هم خیلی همکاری میکردند و برای امدادگران و خانوادهها که در دامنه کوه بودند، غذا میپختند و پذیرایی میکردند.

محمد غمخوار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها