گفت‌وگو با حمیدرضا آذرنگ، نویسنده و کارگردان نمایشی درباره شهدای گمنام

«ترن»، نمایشی برای همه نسل‌ها

نمایش «ترن»، نوشته و کار حمیدرضا آذرنگ، یک هفته‌ای است مهمان سالن اصلی تئاتر شهر است؛ متنی که آذرنگ آن را چهار سال پیش نوشت و نیما دهقان آن را روی صحنه برد تا جنجالی‌ترین نمایش آن سال لقب بگیرد؛ نمایشی بسیار تاثیرگذار درباره شهدای گمنام و خانواده‌هایشان‌.
کد خبر: ۱۰۰۰۵۸۵
روایت «ترن» از‌شهدای‌ گمنام

حالا بازیگر و کارگردان پرسابقه تئاتر تصمیم گرفته، متنش را به کارگردانی خودش و به دور از آن هیاهوها اجرا کند. تماشای این نمایش، حالتان را حسابی عوض می‌کند و پی می‌برید که پس از مدت‌ها به تماشای نمایشی عمیق و متفاوت درباره روزگار جنگ و پس از آن نشسته‌اید؛ در طول تماشای این نمایش و در بزنگاه‌های شگفت‌انگیز درامی واقعی، بارها از ته‌دل، گریه می‌کنید؛ بر نمایش دقیق و بی‌واسطه حسرت‌ها و چشم‌انتظاری‌های خانواده‌های شهدا خیره می‌مانید و به تحسین نویسنده و کارگردانش لب می‌گشایید؛ نمایشی از بازیگر پرکار این روزهای سینما که امسال در پنج فیلم بازی کرده است.

سفر شهدا بر فراز شهر

برخی که قصه نمایش را می‌دانند، گمان می‌برند به تماشای نمایشی در ژانر دفاع مقدس خواهند نشست و برخی هم که قصه را نخوانده‌اند، یکسره منتظرند تا ببینند ترن، آنها را کجا پیاده خواهد کرد.

نادر برهانی‌مرند که البته او را بیشتر در قالب نویسنده و کارگردان تئاتر در ذهن داریم، روی صحنه حاضر می‌شود و از ساز وکارهای نوشتن یک نمایشنامه می‌گوید. ابتدا گمان می‌برید که به تماشای پیش‌نمایش نشسته‌اید یا توضیحی است پیش از آغاز نمایش، اما چندان طول نمی‌کشد تا مطمئن شوید، نمایش آغاز شده و شما وارد دنیای عجیبی شده‌اید؛ دنیای عجیبی که طی آن قرار است نویسنده، خودش روی صحنه حضور داشته باشد و سرنوشت شخصیت‌ها را خودش رقم بزند. همین ماجرا ما را یاد شگردی آشنا در ادبیات داستانی می‌اندازد. مثلا آنجا که ریمون کنو در رمان «پرواز ایکار» از نویسنده‌ای می‌نویسد که به دنبال شخصیت مفقود قصه‌اش می‌گردد؛ شخصیتی که برای فرار از رفتن به خدمت سربازی از متن رمان، فرار و نویسنده را برای پیش‌بردن قصه‌اش دچار مشکل کرده است. یا حتی ما را یاد فیلم «رز ارغوانی قاهره» از وودی آلن می‌اندازد؛ آنجا که کاراکتر اصلی فیلم از پرده سینما بیرون می‌آید و بین شخصیتی سینمایی و واقعی در نوسان می‌ماند. در ترن هم ما با این شگرد روبه‌روییم؛ شگردی که بسیار هنرمندانه به کار گرفته شده است. هشت سرباز جنگ که بعدها می‌فهمیم شهید شده‌اند، شخصیت‌‌هایی‌اند که نویسنده آنها‌ را سوار ترنی کرده و قرار است به تپه‌ای بر فراز شهر ببرد تا در مقبره شهدای گمنام به خاک سپرده شوند. مهندس معمار ساخت مقبره نیز فرید سجادی‌حسینی است؛ بازیگری که با فیلم «فروشنده» فرهادی در نقش پیرمرد متعرض، بسیار به چشم آمد. نویسنده برای هر یک از این هشت شهید، روایتی روی صحنه می‌نویسد و همان‌جا با هماهنگی خودشان اجرا می‌کند؛ روایتی که حاصل چشم‌انتظاری خانواده‌های آنها پس از 30سال از پایان جنگ است. در خاتمه متوجه می‌شویم که نویسنده همه این قصه را از این رو می‌نویسد که به فرزند شهید خود برسد. بازیگران این نمایش نیز یکی از بهترین تجربه‌های‌ خود را از سر می‌گذرانند؛ امیر جعفری، مهراوه شریفی‌نیا، نسیم ادبی، بهرنگ علوی، سیدعلی صالحی، حسین سلیمانی و...

شهدا برای گروه خاصی نیستند

آذرنگ نویسنده و کارگردانی است که همواره روی خط وقایع گام برمی‌دارد. چهار سال پیش هم که «ترن» را نوشته بود، وقتی دید نگارش متن با وقوع زلزله آذربایجان همزمان شده است، بخش‌هایی به متن افزود. حالا اما از آن بخش‌ها در اجرای جدید خبری نیست و آن طور که خودش می‌گوید قرار بوده این بار به تناسب رویداد تلخ دیگری که با اجرای «ترن» همزمان شده، یعنی فاجعه آتش‌سوزی و فروریختن ساختمان قدیمی پلاسکو، اشاه‌ای هم در این باره به متن اضافه کند که زمان اجازه نداده است.

بین اجرای سال 91 و اجرای کنونی تفاوت بسیار است. این را ساناز بیان، مشاور کارگردان «ترن» به جام‌جم می‌گوید. این که چندباری از همسرش آذرنگ، پرسیده که آیا مطمئن است می‌خواهد این نمایش را روی صحنه ببرد؟ نمایشی که به زعم او، همه مواردی را که آن سال دچار ممیزی شده بود، به متن بازگردانده و حالا کامل اجرا شده است.

بیان از سختی‌های کار در موضوعات مربوط به جنگ می‌گوید: «سخت است که بتوانی همه گروه‌ها و طیف‌ها را با اثر همراه کنی. موضوع، حساس است و باورهای گوناگونی درباره آن وجود دارد و همین سبب‌ساز بروز سوءتفاهم‌هایی هم می‌شود سوءتفاهم‌هایی که در اجرای سال 91 به اوج رسید اما اینجا خوشبختانه پیام همدلی نمایش دریافت شد. ما خواستیم بگوییم شهدا برای همه مردم‌اند، چون همه مردم بودند جنگ را تجربه کردند». حرف‌های بیان را البته در طول نمایش هم می‌شد رصد کرد. بارها در این نمایش سعی شده این پیام مخابره شود؛ در پایان نمایش نیز که شهدا از ترن پیاده می‌شوند تا به منزل همیشگی خود بروند، یکصدا رو به سالن می‌گویند ما همه‌تان را دوست داریم. همین جزئیات است که «ترن» را به عنوان نمایشی متفاوت با نمایش‌های موسوم با دفاع مقدس، در اذهان ثبت می‌‌کند؛ نمایشی که از قاعده‌های مرسوم در این‌گونه تئاترها بهره نمی‌برد و در عوض به جهان جنگ، معناهایی جدید و والا هدیه می‌کند.

جادوی تئاتر روی صحنه

برخی معتقدند از نمایش‌هایی که روی صحنه اجرا می‌شوند باید تصویربرداری شود تا نسل‌های بعد که درباره آن اجراها می‌شنوند، بتوانند به عنوان سندی به آن فیلم‌ ـ‌ تئاترها رجوع کنند و برخی نیز بر این باورند که تهیه نسخه‌ای تصویری از یک نمایش، با ماهیت میرایی تئاتر در تعارض است. نمایش «ترن» نیز که چهار سال پیش اجرا شده، اگر امروز دوباره اجرا نمی‌شد، حسرت تماشای نمایشی تاثیرگذار را همواره به دل مخاطبان تئاتر می‌گذاشت.

ساناز بیان که نویسنده و کارگردان تئاتر است و در «ترن» به کارگردان، حمیدرضا آذرنگ مشاوره داده است، درباره تهیه نسخه‌های تصویری از نمایش‌ها می‌گوید: «ما تئاتری‌ها، عاشق جوهر تئاتریم. باید بپذیریم تئاتر اتفاقی است که روی صحنه می‌افتد و تمام می‌شود. همان خداحافظی پس از اجرا، کار را تمام می‌کند. این بخشی جدایی‌ناپذیر از تئاتر است که باید آن را بپذیریم ؛ اما این نوعی از حسرت و نوستالژی را هم به بار می‌آورد. اما دی‌وی‌دی‌هایی که از اجراها منتشر می‌شود، می‌تواند دست کم نقش مرور خاطرات را برای ما داشته باشد. هر چند کارکرد دیگری هم دارد؛ این کارکرد شاید برای تماشاگر تئاتر چندان قابل توجه نباشد اما من فکر می‌کنم برای علاقه‌مندکردن برخی به تئاتر، بخصوص کسانی که تجربه تماشای تئاتر ندارند، انتشار نسخه تصویری نمایش‌ها جذاب است. نمی‌شود حکم به نبودنشان داد. پاسخ این پرسش را باید گذشت زمان و تاریخ بدهد، اما می‌توانم بگویم چیزی که تئاتر است، آن نسخه ضبط‌شده نیست؛ تئاتر روی صحنه تمام می‌شود. این نسخه‌ها، اتفاق تئاتری نیستند. به هر حال، جادوی تئاتر روی صحنه رخ می‌دهد.»

صابر محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها