درباره فیلمی که پس از 5 سال وارد شبکه نمایش خانگی شد

«آسمان محبوب» ابری است

«آسمان محبوب» ساخته داریوش مهرجویی تولیدشده سال 1389 که پس از کش و قوس‌های فراوان بدون اکران وارد شبکه نمایش خانگی شده از چند جهت فیلم مهمی است. نخست این‌که این فیلم تلویزیونی آخرین اثر و همکاری مهرجویی با تلویزیون است.
کد خبر: ۸۶۱۷۸۸
«آسمان محبوب» ابری است

دوم این‌که با دقت در ساختار و نوع فیلمسازی در این اثر مشخص نشانه‌های بی‌حوصلگی و تولید تک‌لوکیشنی را می‌توان در آن مشاهده کرد که در سه اثر بعدی و به‌خصوص چه خوبه که برگشتی و اشباح شدت می‌گیرد و تمام طرفداران این استاد سینمای ایران را حیرت‌زده و ناامید می‌کند.

آسمان محبوب با وجود داشتن قصه‌ای تکراری و قابل حدس روایتی پرکشش دارد که تحت تاثیر نگاه مختص فیلمساز و جهان او روایت می‌شود.

فیلم خیلی سریع و با مقدمه‌ای بسیار کوتاه وارد قصه و جغرافیای اصلی خود می‌شود و در پایان هم فقط چند سکانس از روستای گل کبود خارج می‌شود.

دکتر شایان با بازی علی مصفا که پزشکی موفق است، وقتی متوجه تومور بدخیمی در سر خود می‌شود به قصد خودکشی با ماشین می‌خواهد خود را به ته یک دره بیندازد، اما سر از روستای گل کبود با مردمی عجیب و غریب درمی‌آورد و ماندگار می‌شود.

این قصه چهار شخصیت محوری و مختص فیلم‌های مهرجویی را دارد. نخست دکتر شایان، دوم عمو قریب، سوم ماه‌منظر و چهارم دکتر محبوب و دفتر خاطراتش که راوی و مگ گافین فیلم است و به نظر می‌رسد دکتر شایان تکرار اوست در چند دهه بعد.

با کمی دقت در این چهار شخصیت می‌توان ردپای آنها را در بسیاری از کاراکتر‌های سال‌های دور فیلم‌های مهرجویی پیدا کرد.

حمید هامون، پری، داداشی، لیلا، علی عابدینی و... که حالا در روستایی جمع شده‌اند که محور معنوی آن طبیبی محبوب و درگذشته است و البته تمام مولفه‌های مورد علاقه خالق اثر از طراحی لباس مختص او و طراحی صحنه گرفته تا سفره‌های رنگین و نگاه خاص او به روابط آدم‌ها اینجا وجود دارد.

عرفان و تصوف شرقی هم تقریبا در شخصیت عمو قریب که عطار است و ناشناخته در حد نهایت خود نمود پیدا می‌کند.

اما با تمام اینها یک نکته اساسی آسمان محبوب را شاید یک فیلم معمولی در کارنامه پرفراز و نشیب داریوش مهرجویی قرار می‌دهد و آن این که همه این مولفه‌ها دم دستی و قدری بی‌حوصله طراحی شده و هیچ کدام به کیفیت آثاری همچون هامون و لیلا و درخت گلابی نمی‌رسد

و انگار کولاژی از همه آنها اتفاق افتاده که در برخی سکانس‌ها مثل وصیت عمو قریب غیرمرتبط با کل فیلم به نظر می‌رسد و سوال مهم این که دکتر شایان با آن که می‌تواند همه اهالی مرده روستا را ببیند، چرا دکتر محبوب را نمی‌بیند؟

قصه رفتن عمو قریب به پشت کوه و آوردن گل کبود و عوض شدن رنگ چشم و حتی صدایش هم بیشتر به افسانه‌های کارتونی شباهت دارد و تناسبی با فضای معرفتی اثر ندارد و بسیاری از داروها و گیاهانی که او می‌سازد و می‌گوید در ذهن نمی‌ماند.

اساسا رفتن دکتر شایان به آن فضا و ماندن در روستا هم با بهانه محکمی اتفاق نمی‌افتد و رمزگشایی هم به سرعت صورت می‌گیرد که البته دلایل آن در آغاز این نوشتار بیان شد.

مهرجویی از آن دسته فیلمسازان مولفی است که هرگز نمی‌توان بدون شناخت فیلم‌های قبلی و کل آثارش و منابع ادبی آنها درباره یک فیلم خاصش قضاوت کرد.

اما بدون شک آسمان محبوب تجربه تلویزیونی نه‌چندان جدی است از آثار درخشان پیشین که به دلیل عوض شدن شرایط ساخته شده است.

البته مقایسه همین فیلم با دو فیلم آخر ایشان باز نشان می‌دهد داشتن یک استراتژی مشخص در متن و تولید تا چه حد می‌تواند تاثیرگذار باشد و حداقل فیلم‌های ناامیدکننده‌ای مانند اشباح و چه خوبه که برگشتی ساخته نشود.

این نکته البته بیشتر به متولیان دولتی و تلویزیون برمی‌گردد که با قدری مدیریت به سراغ فیلمسازان کهنه‌کار و امتحان پس داده بروند تا آنها در این شرایط سخت بحران مخاطب و تولید به سراغ برخی چهره‌ها و موضوعات برای بقا نروند.

تجربه درخشان تلویزیون و سیمافیلم در مهمان مامان نشان می‌دهد اتفاقا با وجود برخی گفته‌ها، مهرجویی خیلی خوب مدیوم تلویزیون را می‌شناسد و آسمان محبوب هم با همه نکات گفته شده، فیلم تلویزیونی شریفی است.

مهرجویی سازنده چند نوستالژی تکرار‌نشدنی برای جوانان سه چهار دهه ایران است و هرگز نمی‌توان گاو، دایره مینا، اجاره‌نشین‌ها و هامون را فراموش کرد.

او همیشه استاد است حتی اگر بعضی وقت‌ها آثارش را دوست نداشته باشیم یا مثل این سال‌ها در فیلمسازی بی‌حوصله باشد.

بهرنگ ملک‌محمدی

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها