با نازنین بیاتی، بازیگر «فرشته‌ها با هم می‌آیند»

مادر سه قلو بودن حال خاصی دارد

گرمی، صمیمیت و راحتی وجه مشترک بازی‌های اندکی است که تاکنون از نازنین بیاتی، دختر جوان و تازه وارد سینمای ایران دیده‌ایم. او بدون ادا و اطوارهای خاص بازیگری موفق شده توانایی اش را به رخ بکشد و تماشاگر را با خود همراه کند.
کد خبر: ۷۰۷۴۱۳
مادر سه قلو بودن حال خاصی دارد

همکاری با پرویز شهبازی در فیلم «دربند» و در نخستین گام بازیگری همچون چراغ راهی مسیر بازیگری اش را در ادامه روشن کرد و انصافا او هم شاگرد خوب و با استعدادی برای استادش بوده است. در ادامه، گفت‌وگوی ما را با لیلای فیلم موفق «فرشته‌ها با هم می‌آیند» که این روزها بر پرده سینماهاست، می‌خوانید.

چرا بعد از بازی در فیلم «دربند» تقریبا یک‌سالی از بازی فاصله گرفتید و هیچ نقشی را نمی‌پذیرفتید؟

ترجیح می‌دادم «دربند» اکران شود تا ببینم چه اتفاقی برای این فیلم و بازی‌ام می‌افتد و واکنش‌ها چگونه است.

این‌که بلافاصله با دو کارگردان فیلم اولی یعنی حامد محمدی (فرشته‌ها با هم می‌آیند) و ابراهیم ابراهیمیان (ارسال آگهی تسلیت به روزنامه) همکاری کردید خطر کردن به حساب می‌آمد. نه؟

تقریبا بله، اما از حامد محمدی، کارگردان «فرشته‌ها با هم می‌آیند» پیشینه سینمایی خوبی سراغ داشتم. ایشان فیلمنامه‌های «طلا و مس» و «حوض نقاشی» را نوشته بود که هر کدام در جایگاه خود آثار خوبی بودند. ضمن این‌که آقای منوچهر محمدی تهیه‌کننده این اثر هم از تهیه‌کنندگان خوب سینمای ایران هستند که فیلم‌های خوبی در کارنامه‌شان دارند. با خودم این‌طور فکر کردم که برای این فیلم هم اتفاقات خوبی می‌افتد حتی اگر فیلم عالی نباشد، حداقلش این است که فیلم آبرومندی می‌شود. این تصور بیشتر به خاطر فیلم «طلا و مس» بود که به نظرم یکی از بهترین فیلم‌های سال‌های اخیر سینماست و خودم هم این فیلم را خیلی دوست دارم.

و ابراهیم ابراهیمیان چطور؟

وقتی با کارگردانی وارد مذاکره در فیلمی می‌شوی می‌توانی تشخیص دهی که او چند مرده حلاج است. با آقای ابراهیمیان وقتی در مورد فیلمشان صحبت کردم خیلی زود متوجه شدم از کار چه می‌خواهد. وقتی فیلمنامه را هم خواندم از آن بسیار خوشم آمد، برای همین همکاری با ایشان را پذیرفتم.

استرس کار با فیلم اولی‌ها را نداشتید؟

استرس داشتن بخش طبیعی کار است، اما همان‌طور که آقای شهبازی به منِ جوان برای فیلم «دربند» اطمینان کرد که تا به حال جلوی دوربین نرفته بودم، خودم هم دوست داشتم به کارگردان‌های جوان اطمینان کنم.

در رودربایستی که قرار نگرفتید؟

(می خندد) نه.

نقش لیلا با تمام شیرینی‌های یک مادر باردار که با فرزندان سه قلو مواجه می‌شود به همان نسبت شخصیت دشواری برای ایفای نقش است. قبول دارید؟

دقیقا. راستش وقتی فیلمنامه را خواندم و متوجه شدم قرار است نقش دختری با سن و سال کم که سه قلو زایمان می‌کند را بازی کنم در وهله اول شوکه شدم. بلافاصله گفتم آقای محمدی من چنین تجربه‌ای ندارم. (می‌خندد) اما ایشان به من گفت مساله‌ای نیست. تحقیق، تمرین و گفت‌وگو می‌کنیم.

از سهیلا گلستانی بازیگردان این فیلم هم راهنمایی‌های لازم را می‌گرفتید؟

بله. ایشان خیلی به من کمک کرد و جزئیات یک خانم باردار و مادر را جزء به جزء به من یادآوری می‌کرد.

شخصیت لیلا در زمان حاملگی با یک نوع لوسی و ناز نازی بودن همراه بود، اما در ادامه داستان و خصوصا وقتی بچه‌ها به دنیا می‌آیند رفتارش هم تغییر می‌کند. چنین شخصیتی ما به ازای خارجی داشت؟

این‌که بخواهم از روی شخصیتی آن را بازی کنم نه، اما این روند بازی کاملا تعمدی بوده. ما می‌خواستیم بازی این دختر در فیلم متفاوت باشد. ابتدای فیلم او قبل از مادر شدن کمی لوس است، چون هنوز از زندگی چیزی نمی‌داند. یک دختر دبیرستانی بعد از ازدواج قرار است مادر شود اما بعد از به دنیا آمدن فرزندانش این نازنازی بودن را دیگر در او نمی‌بینیم. او با به دنیا آمدن بچه‌ها تازه می‌فهمد که زندگی چیست و دیگر شوخی‌بردار نیست. باید از بچه‌ها و زندگی‌اش مراقبت کند. از اواسط فیلم شخصیت این دختر متحول می‌شود و به پختگی می‌رسد و مانند یک خانم کامل با زندگی‌اش برخورد می‌کند.

با بچه‌ها زیاد تمرین داشتید؟

زیاد. اصلا مرحله به مرحله که پیش می‌رفتیم بزرگ شدن بچه‌ها را می‌دیدیم. (می‌خندد) چه قبل از به دنیا آمدن بچه‌ها و چه بعد از به دنیا آمدنشان به همراه آقای عزتی با بچه‌ها زیاد تمرین می‌کردیم.

مادر سه قلو بودن حتما حس و حال خاصی دارد.

همین‌طور است. خیلی حس خوبی بود که من در این مدت تجربه‌اش کردم. زمان فیلمبرداری ماه‌های آخر حاملگی وقت زیادی را صرف کار با بچه‌ها می‌کردیم. بچه‌هایی که با آنها کار می‌کردیم همان‌طور که در فیلم دیده می‌شود تازه به دنیا آمده بودند. حتی یکی از بچه‌ها تازه بند نافش پاره شده بود. آنقدر که با بچه‌ها بودم بچه‌ها هم ارتباط عجیبی با من برقرار کرده بودند. بعضی وقت‌ها فقط در بغل من آرام می‌شدند و می‌خوابیدند. حتی جالب این‌که احساس می‌کردم واقعا مادرشان هستم. بعضی وقت‌ها از مادرشان بچه‌ها را می‌گرفتم و در بغل خودم راه می‌بردم و مثل بچه خودم با آنها رفتار می‌کردم. انگار بچه خودم هستند. وقتی هم بازی‌مان جلو می‌رفت بزرگ شدن آنها را احساس می‌کردیم.

لحظه حمام کردن بچه‌ها به نظرم یکی از دشوارترین سکانس‌ها بود، فیلمبرداری این صحنه‌ها چند روز طول کشید؟

یک روز کامل. استرس این را داشتم که بچه‌ها خدای ناکرده سرما نخورند. همان شروع سکانس فشارم افتاد. ترس این را داشتم بچه‌ها از دستم لیز بخورند و به زمین بیفتند. چون شنیده بودم بچه‌های نوزاد خیلی زود در حمام لیز می‌خورند. با خودم گفتم اگر لیز بخورند تا آخر عمر عذاب وجدان مرا می‌کشد. برایم آب قند آوردند و آقای محمدی مدام با من صحبت می‌کرد و مرا آرام می‌کرد.

اتفاق خاصی نیفتاد؟

خدا را شکر نه. همه چیز خیلی خوب پیش رفت. یکی از خاطرات جالب من مربوط به پلان اول این صحنه است. بچه را در بغل خودم محکم گرفته بودم و در شروع شستن به جای این‌که روی بچه آب بریزم روی خودم آب می‌ریختم. آقای محمدی خندید و گفت نازنین خودت را می‌شویی یا بچه را؟ (می‌خندد) بعد از این پلان کمی قدرتم بالا رفت و با خودم گفتم نازنین این بچه بچه توست. تو الان مادر این بچه هستی. سعی کن بچه ات را خوب بشویی. خیلی به خودم اعتماد به نفس می‌دادم. اما این نکته را بگویم که در چنین شرایطی واقعا قدرت مادرانه می‌خواهد که نترسی و کارت را انجام دهی.

تجربه مادر بودن که ندارید؟

نه.

بعد از فیلمبرداری فکر می‌کنم به لحاظ عاطفی جدا شدن از بچه‌ها برایتان سخت بود؟

بله، ولی الان خیلی دلم می‌خواهد دوباره آنها را ببینم که چه شکلی شده‌اند. سه دختر سه قلو که یکباره دورم را گرفتند. زمانی که نوزاد بودند خیلی برایم عزیز بودند و من خیلی با آنها انس گرفته بودم. دوست دارم بعد از گذشت یک سال و اندی دوباره آنها را ببینم که چقدر بزرگ شده‌اند.

حامد محمدی کارگردان پیشنهاد پذیری بود؟ خودتان هم به نقش چیزی اضافه می‌کردید؟

اگر چیزی به ذهنم می‌رسید با خانم گلستانی مطرح می‌کردم و ایشان هم با آقای محمدی در میان می‌گذاشت. اگر نکته خوبی بود آقای محمدی می‌پذیرفت، اما در غیر این‌صورت نه.

یکی از نکات کمی آزار دهنده فیلم این است که لیلا و احمد خودشان به تنهایی بار مشکلات را به دوش می‌کشند و خانواده‌ای که آنها را حمایت کند، در فیلم نمی‌بینیم.

در طول داستان این دختر با مادرش زیاد تلفنی صحبت می‌کند.

فقط تلفنی که نمی‌شود از یک دختر دبیرستانی که سه قلو به دنیا می‌آورد، حمایت کرد.

به نظرمن لیلا و احمد تازه با هم ازدواج کرده بودند. جوان بودند و غرور جوانی داشتند و دلشان می‌خواست خودشان از پس مشکلات بر بیایند. در سکانسی لیلا به همسرش می‌گوید که به مادرم نگویی که ما سه قلو داریم. لیلا می‌خواهد خودشان سختی‌ها را تحمل کنند و محکم بایستند.

کمی هم از بازی در فیلم‌های «طعم شیرین خیال» و «رخ دیوانه» برایمان بگویید؟ دو فیلم با دو حال و هوای متفاوت.

در فیلم «طعم شیرین خیال» نقش دختری دانشجو به نام شیرین را بازی می‌کنم. این فیلم دغدغه منابع طبیعی دارد. فیلم «رخ دیوانه» کار ابوالحسن داوودی هم حال و هوای جوانان امروز با اینترنت را روایت می‌کند.

در رشته تخصصی‌تان طراحی صحنه هم کاری انجام می‌دهید؟

بله، برای چند تیزر طراحی انجام داده‌ام. اما وقتی بازی می‌کنم سعی می‌کنم فقط ذهنم درگیر بازی باشد و کار دیگری نکنم.

و صحبت پایانی؟

بازی در فیلم «فرشته‌ها با هم می‌آیند» دو هدیه خوب برای من داشت. هدیه اول این‌که تجربه مادر بودن را در این فیلم به دست آوردم و فهمیدم که مادر بودن چه نعمت بزرگی است. هدیه دوم آشنایی با خانم الهام کردا (بازیگر نقش دختر صاحبخانه) بود که تاثیر خوبی بر بازی من داشت. او همچون اسمش در فیلم هدیه‌ای برای من بود.

فرشته‌ها در نیاوران

فرهنگسرای نیاوران این روزها با راه‌اندازی یک کانون پویا و فعال در حوزه نقد و نمایش فیلم توانسته است هر از گاه میزبان یکی از فیلم‌های خوب اکران و عوامل تولید آن باشد.

کانون فیلم این مرکز فرهنگی، بتازگی چهارمین جلسه اکران و نقد و بررسی خود را به فیلم «فرشته‌ها با هم می‌آیند» به کارگردانی حامد محمدی اختصاص داد. این برنامه با حضور حامد محمدی (نویسنده و کارگردان) جواد عزتی، نازنین بیاتی و رضا ناجی (بازیگران فرشته‌ها با هم می‌آیند) برگزار شد. این برنامه با نمایش فیلم آغاز شد و پس از آن، عوامل فیلم روی صحنه حاضر شدند تا درباره آن صحبت کنند. در آغاز این نشست محمدی درباره درونمایه فیلم و موضوعی که برای روایت انتخاب کرده، ‌این گونه توضیح داد: در جامعه ما روحانیت نقش مهم و تاثیرگذاری دارد، با این حال تاکنون در عرصه سینما فیلم چندانی با محوریت و موضوع روحانیون ساخته نشده و فعالیت‌هایی که در این زمینه انجام شده، نسبت به تاثیرگذاری این قشر، اندک است. در فیلم فرشته‌ها با هم می‌آیند سعی کردم وارد زندگی خصوصی روحانیت شوم. روحانی‌ در فیلم من روی منبر نمی‌رود و منبرش عملی است. روحانی قصه فرشته‌ها با هم می‌آیند به این درک رسیده که برای حرف‌زدن با مردم باید بر قلب آنها تاثیر گذاشت. کاراکتر اصلی این فیلم انسان است، مهم‌ترین نکته برای من انسان بودن این شخصیت بوده است.

محمدی در پاسخ به پرسش چند نفر از حاضران درباره شباهت فیلم فرشته‌ها با هم می‌آیند با فیلم «طلا و مس» گفت: من نویسنده فیلم طلا و مس هم بوده‌ام، اما از نظر من تنها شباهت این دو فیلم لباس روحانیت بر تن شخصیت اصلی فیلم است. پس از صحبت‌های کارگردان فیلم، نوبت بازیگران رسید تا به بیان دیدگاه‌های خود درباره فیلم بپردازند.

رضا ناجی که یکی از بازیگران این فیلم است گفت: من به نوشته‌های حامد محمدی بسیار علاقه‌مندم و وقتی پیشنهاد حضور در این فیلم را به من داد با کمال میل پذیرفتم.

ناجی در پاسخ به پرسشی درباره برخی از دیالوگ‌های ترکی در این فیلم اظهار کرد: این دیالوگ‌ها با هماهنگی و نظر کارگردان انجام شده است. در این فیلم نقش صاحبخانه‌ای را بازی می‌کنم که خانه‌اش را به زوجی جوان اجاره می‌دهد، اما با تمام سختگیری اش، وقتی این زوج صاحب فرزند سه قلو می‌شوند، اجاره را افزایش نمی‌دهد.

نازنین بیاتی یکی دیگر از بازیگران فیلم فرشته‌ها با هم می‌آیند که پیش از این با فیلم «دربند» شناخته شده بود، گفت: به دنبال این بودم که در انتخاب نقش‌هایم دچار کلیشه نشوم و از شخصیتم در فیلم دربند فاصله بگیرم. مادر سه بچه شدن در یک فیلم برایم بسیار جذاب بود.

بیاتی درباره داستان فیلم فرشته‌ها با هم می‌آیند اظهار کرد: بنا نیست در همه فیلم‌ها اتفاقی خارق‌العاده بیفتد. همین که می‌نشینیم و فیلمی را می‌بینیم که حالمان را خوش می‌کند کافی است.

جواد عزتی که نقش اصلی فیلم را بازی می‌کند، گفت: مهم‌ترین نکته در فیلم فرشته‌ها با هم می‌آیند این بود که با دیدنش احساس آرامش می‌کنم. سومین بار است که نقش طلبه‌ای جوان را بازی می‌کنم. پیش از این در فیلم طلا و مس و یک فیلم تلویزیونی نقش طلبه را بازی کردم. وی درباره میزان آشنایی‌اش با قشر روحانیت گفت: به خاطر ارتباط خوبی که با روحانیون دارم، آنها و رفتارشان را خوب می‌شناسم. من پیش از این برای بازی در فیلم طلا و مس چهار روز به قم رفتم و کنار طلبه‌ها زندگی کردم. به همین دلیل برای بازی در فیلم فرشته‌ها با هم می‌آیند، مشکل چندانی نداشتم.

فیلم فرشته‌ها باهم می‌آیند نخستین ساخته حامد محمدی است که در جشنواره سی و دوم فیلم فجر نیز حضور داشت و توجه مثبت بسیاری از منتقدان را به همراه داشت، این فیلم یادآور فیلم‌هایی مانند طلا و مس ساخته همایون اسعدیان و «زیرنور ماه» ساخته رضا میرکریمی است.

معصومه جلالی‌ /‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۱ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها