کد خبر: ۵۹۱۸۵۵
با احمد امینی، کارگردان سریال «داوران»: نباید تسلیم عادت مخاطب شد

احمد امینی از کارگردانان سینما و تلویزیون است که تاکنون آثار متنوعی را درگونه‌های مختلف کارگردانی کرده است. او برای تلویزیون سریال‌هایی همچون «اولین شب آرامش»، «بیگناهان» و «بیگانه‌ای در میان ما» را ساخته و این روزها مجموعه اپیزودیک «داوران» از آثار او به تهیه‌کنندگی سعید شاهسواری از شبکه دو پخش می‌شود. او برای ساخت سریال داوران دست روی پرونده‌های حقوقی و قضایی گذاشته و علاقه‌مند بوده مجموعه‌ای سرگرم‌کننده و آموزشی برای بینندگان تلویزیون بسازد. این سریال روایتگر خانواده داوران است که هرکدام از آنها درگیر پرونده‌های حقوقی می‌شوند. نقش‌های اصلی این سریال را مسعود رایگان، پریوش نظریه و ایوب آقاخانی بازی می‌کنند و در هر اپیزود بازیگران مهمان نیز حضور دارند. امینی، اعتقاد دارد نباید مخاطب تلویزیون را دست‌کم گرفت. باید عادت‌های همیشگی او را شکست و او را به تماشای آثار نو دعوت کرد. با او درباره جزئیات ساخت این سریال به گفت‌وگو نشستیم.

شاید بهتر باشد گفت‌و‌گو را با یکی از دیالوگ‌های سریال داوران آغاز کنیم. جلال داوران (مسعود رایگان) در یکی از اپیزودهای این سریال گفت سخت‌ترین کار دنیا دفاع از بیگناهان است، چون بیگناهان آدم‌های محجوب و محترمی هستند. خودتان چقدر به این جمله اعتقاد دارید و آیا هدف‌تان از ساخت این سریال نشان‌ دادن بیگناهانی بود که محکوم می‌‌شوند؟

هدف فقط نشان دادن شرایط بیگناهان نبود، چون در این سریال آدم‌های خطا کار را هم نشان می‌دهیم. شاید همه وکلا به این جمله‌ای که جلال می‌گوید، اعتقاد نداشته باشند. به هر حال این تفکر جلال بیان‌کننده بخشی از شخصیت او به عنوان آدمی منضبط، اصولگرا، اخلاق‌مدار، بسیار پاک و تا اندازه‌ای دور از زندگی مادی است. جلال خیلی اهل کاسبی و پول نیست، بلکه می‌خواهد کارش را به بهترین شکل انجام بدهد. برای ساخت این سریال سیما فیلم اهداف خودش را داشت که می‌توان گفت نزدیک به اهداف قوه‌قضاییه بود. ما هم سلایق، دیدگاه‌ها و افکار خودمان را داشتیم. تم اصلی سریال عدالت است و تلاش برای برقراری عدالت از سوی یک خانواده که همه آنها وکیل هستند.

بنابراین با انتخاب داستان‌های مختلف که مورد نظر سیمافیلم و قوه‌قضاییه بود، قرار شد کاری بسازیم که موارد حقوقی را به مردم آموزش دهد. در مجموع هدف اولیه سریال آموزش مسائل حقوقی است که در جامعه ساری و جاری است و ممکن است برای هر خانواده‌ای پیش بیاید. این دیالوگی که شما اشاره کردید جزو دیالوگ‌های قشنگ سریال است و از خصلت‌های شخصی جلال نشأت می‌گیرد. او نگران بیگناهانی است که متهم هستند و خواه‌ناخواه مورد تهاجم قرار می‌گیرند. جلال وظیفه خودش می‌داند که از افراد مظلوم دفاع کند.

اشاره کردید برخی وکلا به چنین جمله‌ای اعتقاد ندارند. شما خودتان چه نظری دارید؟

نمی‌توانم نسبت به تک‌تک جملات کارم واکنش و نظر خاصی داشته باشم.

ولی این جمله کلیدی سریال است.

بله، جمله کلیدی است. به طور کلی تمام شخصیت‌های سریال داوران را دوست دارم و از اهداف من و آقای شاهسواری در شکل‌گیری سریال داوران نشان دادن خانواده‌ای آرمانی است. در بیشتر آثاری که پخش می‌شود، خانواده‌هایی را می‌بینید که خواهر، برادر، پدر و مادر سر مسائل مالی، چشم و هم چشمی و... با یکدیگر جنگ و دعوا راه می‌اندازند. به همین دلیل می‌خواستیم خلاف آنچه را که در سریال‌ها دیگر دیده می‌شود در سریال داوران به نمایش بگذاریم.

یعنی معتقد هستید نباید در آثار نمایشی تلخی‌های زندگی واقعی به تصویر کشیده شود و همیشه باید خانواده‌هایی به نمایش گذاشته شوند که هیچ مشکلی ندارند. فکر نمی‌کنید این خلاف زندگی واقعی است؟

نه، من چنین حرفی نزدم. باید چنین مواردی گفته شود و من هم مخالفتی ندارم. فقط می‌خواهم یک دیدگاه را مطرح کنم و این‌که من و آقای شاهسواری می‌خواستیم تصویرگر یک خانواده آرمانی باشیم و خانواده‌ای را نشان بدهیم که نه جنگ مالی با هم دارند و نه چشم و هم‌چشمی. ما خانواده‌ای را نشان می‌دهیم که جانشان برای هم در می‌رود و منافع خواهر و برادرشان را به خودشان ترجیح می‌دهند. این هدف را مد نظر داشتیم و علاقه‌مند بودیم خانواده گرم، شیرین، مهربان، پاک و صدیق نسبت به هم را نشان بدهیم.

اپیزود دوم این سریال اطلاعاتی درباره روابط خانواده داوران می‌دهد، چرا این اپیزود را برای شروع این مجموعه انتخاب نکردید و شروع داوران با موضوعی ملتهب بود؟

همان‌طور که اشاره کردید در اپیزود دوم سریال داوران اطلاعات خوبی درباره خانواده، روابط، اتفاقات حال و گذشته این خانواده نشان دادیم. ابتدا هم قرار بود اپیزود دوم شروع داوران باشد. این اپیزود برای مجموعه‌ای تله‌فیلم خوب بود، اما وقتی قرار شد به این سرعت کار را شبکه دو پخش کند، احساس کردم اپیزود دوم که قصه آرام و عاشقانه دارد، ممکن است خیلی نتواند مخاطب را جذب کند به همین دلیل قصه آخرین دیدار را که ماجرای حادتر و به روزتری دارد برای قسمت اول انتخاب کردیم که موضوع آن هم برگرفته از اتفاقی واقعی است و چند سال پیش در تهران اتفاق افتاده بود.

از اهداف شما در سریال داوران نشان دادن یک خانواده آرمانی بود، اما شخصیت‌های این سریال خاص هستند و همین ویژگی باعث شده ریتم قصه در برخی صحنه‌ها ضرباهنگ تندی نداشته باشد. طبیعی است هدفی را با این نگاه دنبال می‌کردید. درباره انتخاب این ضرباهنگ بگویید.

این سلیقه کلی ماست و بیشتر کارهایمان به این شکل است. شغل وکلا به اندازه کافی پرتحرک و پرجنب و جوش است. خانواده داوران هم برای پیگیری پرونده‌هایی که در دست دارند مرتب به این طرف و آن طرف می‌روند، اما وقتی به فضای خانوادگی می‌رسند به دنبال آرامش هستند. ابتدا قرار بود قصه‌های بیشتری ساخته شود، اما این اتفاق نیفتاد. می‌خواستیم در داستان‌های بعدی وارد فضای خانه نوشین شویم یا فضای خانه علیرضا را به تصویر بکشیم. متاسفانه این قصه‌ها ساخته نشد، به همین دلیل فکر کردیم خانواده داوران با توجه به این‌که شغل پرتحرک و پرجنب و جوشی دارند، بهتر است فضای خانوادگی‌شان را گرم، آرام و مهربان در نظر بگیریم.

از سوی دیگر من به دلایل مختلف از نزدیک با وکلا آشنایی دارم و بستگان نزدیکم وکیل هستند، بنابراین شخصا به پیگیری پرونده‌های قضایی علاقه‌مند هستم و دادگاه‌هایشان را دنبال می‌کنم و در جریان پرونده‌های خاص قضایی هستم. به قول یکی از وکلای قدیمی، وکلا دو دسته هستند؛ یک دسته کسانی که به کار وکالت اشتغال دارند و تعدادی دیگر حقوقدان هستند. وکلا درس حقوق خوانده و پروانه وکالت گرفته​اند. آنها کارهای حرفه‌ای و اجرایی می‌کنند و باید راه و چاه کارهای مختلف دادگستری را بدانند. ممکن است دستیارانشان هم بتوانند کارهای اداری آنها را انجام بدهند، اما خودشان این کار را انجام می‌دهند، اما عده​ای حقوقدان هستند، یعنی در این باره صاحب‌نظر هستند، ولی ممکن است کار وکالت انجام ندهند. اینها بیشتر نظارت می‌کنند، درس می‌دهند، استاد و نظریه‌پرداز هستند و در پرونده‌های مهم و پیچیده از آنها استفاده می‌کنند.

ما نمی‌توانستیم به‌روشنی به این مسائل بپردازیم. شاید برای مردم خیلی جذابیت نداشت که به این مسائل ورود کنیم، اما جلال حقوقدان است، یعنی هم درس می‌دهد، دغدغه‌های حقوق و اجرای عدالت دارد، وکیل است و هم کار اجرایی می‌کند. البته در کارهای اجرایی بیشتر به خواهر و برادرش کمک می‌کند. دلیل کناره‌گیری‌اش به این دلیل است که کار خودش را کرده است. او حالا بی‌نیاز شده و پرونده‌های خاص را پیگیری می‌کند، به همین دلیل دغدغه‌اش تدریس و آموزش وکلای خوب است. نکته دیگر این است که برخلاف مجامع اروپایی و آمریکایی که وکلا خیلی پرجنب و جوش هستند و در جاهایی با پلیس همراهی می‌کنند و ما آنها را در فیلم‌ها ‌می‌بینیم در کشور ما چنین نیست.

چرا وکلای ایرانی کم جنب و جوش هستند؟

به دلیل این‌که ساز‌و‌کار قوه‌قضاییه این طور است. وکیل کار خودش را جدا انجام می‌دهد و پلیس وظیفه خودش را به عهده دارد. اپیزود سوم این سریال با عنوان دورترها را از پرونده واقعی گرفتیم. در این اپیزود صحنه‌ای را نشان دادیم که شبهه‌ای برای نوشین پیش می‌آید، به همین دلیل او به صحنه مراجعه کرده و آن را بازسازی می‌کند. علیرضا هم فیلم می‌گیرد تا در دادگاه ارائه بدهد، اما جلال به آنها می‌گوید فکر نکنم در دادگاه این فیلم تاثیر بگذارد و به آن توجه شود. شاید این کار پلیس باشد، اما نکته‌ای است که از چشم پلیس نادیده مانده است. در فیلم‌های ما و در آثار قبلی من نشان داده شده که بیشتر وکلا در کار پلیس فضولی می‌کنند تا کار جذاب شود و تحرک بیشتری به وجود بیاید. اگر بخواهیم صرفا از کار وکلا فیلم بسازیم نتیجه، آثاری کسالت‌بار خواهد بود، چون وکلا کارهای معمولی انجام می‌دهند. ممکن است پرونده‌های قتل تعلیق‌های بیشتری داشته باشد، ولی نه آن‌که چند قسمت از آنها ساخته شود. در اپیزود دورترها پرونده قتل را روایت کردیم. ده‌ها قتل اتفاق می‌افتد و آدم‌ها محاکمه و اعدام می‌شوند، اما در میان این پرونده‌ها یکی از آنها مثل پرونده شهلا و محمدخانی جذاب و جنجالی می‌شود.

چرا روی پرونده‌های واقعی قضایی پر سر و صدا کار نکردید؟ فکر نمی‌کنید چنین پرونده‌هایی جذابیت بیشتری داشت؟

نمی‌توان وارد پرونده‌های پرسر و صدا شد و آثار نمایشی ساخت، چون در بخش‌هایی به فیلمساز اجازه داده نمی‌شود که ورود پیدا کند، حتی اگر هم بخواهیم این کار را انجام بدهیم از یک جایی به بعد دیگر مدارک در اختیارمان گذاشته نمی‌شود، به همین دلیل مجبور هستیم تا حدودی به تخیل‌مان مراجعه کنیم تا بتوانیم کار را کمی جذاب‌تر کنیم. ماهیت این حرفه در سینمای ما این گونه است و برای این‌که آن را جذاب کنیم باید مواردی را تخیلی به کار تزریق کنیم.

از مسائلی که در این حوزه بسیار به چشم می‌خورد، این است که وکیل به عنوان کارآگاه نشان داده می‌شود. در حالی که این دو حرفه از هم جدا هستند. این اتفاق هم در سریال داوران افتاده و در اپیزود اول جلال داوران به جای این‌که پیگیر پرونده از طریق بازپرس باشد، خودش به محل صحنه می‌رود و به دنبال کشف موضوع است؛ چرا در این سریال بازپرس نداریم و پلیس نقش حاشیه‌ای دارد؟ مگر وکیل نباید از طریق بازپرس در جریان پرونده قرار بگیرد؟

مناقشه شخصیت وکیل همیشه در سینمای ایران بوده و هست. شاید بخشی از وظایف وکلا که در فیلم‌ها نشان داده می‌شود، کار پلیس است، ولی همان‌طور که گفتم اگر بخواهیم صرفا درباره کار وکلا اثری بسازیم، برای مخاطب جذابیت ندارد و کسالت‌بار است. جلال داوران در اپیزود آخرین دیدار هم اولین اطلاعات را از پلیس می‌گیرد و بعد از آن شروع به تحقیقات می‌کند. بخشی از این مساله به کنجکاوی ذاتی او برمی‌گردد و این‌که احساس تعهد می‌کند. جلال فقط وکیلی نیست که کارهای معمولی انجام بدهد و پولش را بگیرد. او احساس تعهد می‌کند، حتی در این اپیزود خطاب به پدری که گناه فرزندش را به گردن گرفته، می‌گوید که بچه ندارم، اما تو را درک می‌کنم. جلال برای برقراری عدالت تلاش می‌کند و این را وظیفه خودش می‌داند.

فکر نمی‌کنید مخاطب عام که بیننده چنین اثری است، فکر خواهد کرد که وکلا کار پلیس را انجام می‌دهند؟

وکیل می‌تواند خودش تحقیقات لازم را برای پرونده‌اش انجام بدهد. وکلایی که خیلی متعهد هستند، خودشان را درگیر جزئیات پرونده می‌کنند. ما وکلای زیادی داریم که به دلیل همین کارهایشان به زندان افتادند و مورد اتهام هم قرار گرفتند، چون کارشان را جدی گرفتند. وکیلی که جدی باشد فقط دنبال دستمزدش نیست و فراتر به موضوع نگاه می‌کند. سعی کردیم به شکل واقعی به وکیل نگاه کنیم.

در سریال‌های اولین شب آرامش و بیگناهان بیشتر به روابط خانوادگی تاکید کرده و قصه‌ها جذاب شده بود. گرچه داستان‌های این دو سریال با داوران قابل قیاس نیست، اما چرا در این سریال روابط میان شخصیت‌ها کمرنگ و بیشتر جرایم پررنگ شده است؟

دلیل این مساله روشن است، چون ابتدا قرار نبود داوران در قالب سریال پخش شود. می‌خواستیم ده تله‌فیلم با موضوع حقوقی و قضایی بسازیم، به همین دلیل بنا به ضرورت در هر یک از این تله‌فیلم‌ها به روابط میان شخصیت‌ها توجه کردیم.

چرا وقتی قرار شد این تله‌فیلم‌ها در قالب مجموعه تلویزیونی پخش شود، ساختار قصه را هنگام ساخت تغییر ندادید؟

زمانی قرار شد داوران در قالب مجموعه پخش شود که ما این تله‌فیلم‌ها را ساخته بودیم، بنابراین نمی‌شد کاری کرد. ابتدا قرار ما با سیما فیلم ساخت ده فیلم تلویزیونی بود، اگر می‌خواستیم مجموعه بسازیم شاید بعضی داستان‌ها را باید در سه یا چهار قسمت به تصویر می‌کشیدیم و بعضی قصه‌ها ظرفیت گسترش را داشتند که وارد جزئیات شویم و اطلاعات بیشتری بدهیم.

فکر نمی‌کنید این مساله به کار شما لطمه زده است؟ چون مخاطب توقع داشت از شما اثری پر قصه ببیند که بر روابط شخصیت‌ها هم تاکید شده باشد.

جنس قصه مجموعه داوران با کارهای قبلی‌ام تفاوت دارد. در اولین شب آرامش و بیگناهان با قصه‌های متعدد رو‌به‌رو بودیم. اگر می‌دانستیم داوران به این شکل پخش می‌شود یا قصه‌ها را گسترش می‌دادیم یا قصه‌های دیگری را انتخاب می‌کردیم و بر روابط شخصیت‌ها تاکید می‌کردیم. به عنوان مثال در اپیزود آخرین دیدار می‌توانستیم اطلاعاتی درباره گذشته خانواده‌های پسر و دختر ارائه بدهیم؛ اما وقت نداشتیم. باید فیلم 90 دقیقه‌ای می‌ساختیم، بنابراین جزئیات را حذف کردیم و فقط به قصه اصلی توجه کردیم.

در مجموعه داوران سعی کرده‌اید از دکوپاژ و میزانسن‌های مختلف بهره ببرید، حتی صحنه‌هایی از این مجموعه را با دوربین روی دست گرفته‌‌اید. فکر نمی‌کنید دیگر این روش تکراری شده است؟

بله، قبول دارم حرکات سریع دوربین روی دست این روزها خیلی زیاد شده و تکراری است. البته من خیلی کم از این حرکت در داوران استفاده می‌کنم. می‌توانم ادعا کنم اولین کسی که از این روش استفاده کرد، من بودم. برای اولین‌بار در فیلم «این زن حرف نمی‌زند» از این روش بهره بردم. بعد از آن هم سریال شش قسمتی بیگانه‌ای در میان ما را برای شبکه دو ساختم که آن هم کاملا دوربین روی دست بود، اما بعد از آن در کارهای دیگر خیلی زیاد استفاده شد. من دیگر از این روش خیلی کم استفاده می‌کنم و همان روش کلاسیک را دارم، مگر آن‌که صحنه‌های حاد، درگیری آدم‌ها و مکالمات تند را بخواهم نشان بدهم تا ریتم صحنه تندتر و با هیجان بیشتر شود. متاسفانه دوربین روی دست خیلی دستمالی شده و دوستان هم نابه‌جا از این روش استفاده می‌کنند. اگر قرار باشد دوربین آزاد هم باشد باید از اصولی پیروی کند. اگر قواعد و چارچوب‌ها درست اجرا نشود کار بی‌در و پیکر می‌شود. به همین دلیل در کارهای اخیرم بیشتر از دوربین ثابت یا حرکت آرام کرین و تراولینگ استفاده می‌کنم. راستش اصراری ندارم که از دوربین روی دست استفاده کنم.

اپیزود آخرین دیدار با مکالمه تلفنی بابک و مادرش شروع می‌شود و حرکت دوربین هم خیلی زیاد است. به حدی که مخاطب دچار اضطراب می‌شود. آیا این صحنه را تعمدی تا این میزان دلهره‌آور نشان دادید؟

بله، تعمدی بود. در این صحنه فردای روز حادثه را نشان می‌دهیم. پدر و پسر مسخ شده، ناراحت و بی‌تحرک در گوشه‌ای از خانه نشستند تا این‌که تلفن بابک زنگ می‌خورد. می‌خواستم با این تلفن تحرک را ایجاد کنم. هدفم این بود که فضای آرام و لخت آنها را که نمی‌دانند، چکار کنند و بلاتکلیف هستند بشکنم و فضا را تغییر بدهم.

نشان دادن اتفاقات صحنه به این شکل برای مخاطب عام قابل درک است؟

بله، چرا قابل درک نباشد؟ چرا مخاطب تلویزیون را دست‌کم می‌گیریم؟ خوشبختانه من از چنین روشی در کارهای قبلی‌ام استفاده کردم و بازتاب بینندگان عادی تلویزیون هم مثبت بود. فکر می‌کنم ما نباید مخاطب تلویزیون را دست‌کم بگیریم.

منظورم این نبود که مخاطب را دست کم بگیریم، بلکه استفاده از چنین روشی برای مخاطب خاص قابل درک است نه عموم مخاطبان.

ممکن است مخاطب خاص یا کسی که اهل سینما، تلویزیون و دیدن فیلم‌های به روز است از چنین روشی بیشتر استقبال کند، اما به این معنا نیست که مخاطب عادی این روش را دوست ندارد.

یعنی به نظر شما مخاطب عام چنین روشی را دوست دارد؟

ممکن است تعدادی از آنها دوست داشته باشند و بعضی‌ کمتر علاقه‌مند باشند، اما مخاطب عادی هم باید کم کم به ساختارها و نمابندی‌های غیرمتعارف عادت کند. سعی می‌کنیم عادت مخاطب را تغییر دهیم. ما نباید تسلیم عادت مخاطب شویم. من و شاهسواری به عنوان تهیه‌کننده و بچه‌هایی که با ما کار می‌کنند، سلایقی داریم. ممکن است در شلوغی کارها خیلی دیر به دیر نوبت ما برای کار کردن برسد، اما کار خودمان را می‌کنیم. کارهایمان مخاطب خودش را دارد و احساس رضایت می‌کنیم از این‌که سر‌هم‌بندی نمی‌کنیم و کارمان را جدی می‌گیریم و تلاش می‌کنیم هر بار کارهای جدی‌تر و نوتر انجام دهیم.

به نظرتان داوران ساختارشکنی کرده و عادت مخاطب را تغییر داده است؟

وقتی این کار به ما پیشنهاد شد که ده تله‌فیلم با شخصیت‌های ثابت و با مسائل حقوقی و قضایی بسازیم، احساس کردیم کاری تازه و فارغ از کارهای قبلی‌مان است. این اثر نه‌تنها برای خودمان کار نویی بود، بلکه فکر کردیم برای تلویزیون هم چشم‌انداز جدیدی خواهد بود و برای مردم که سریال‌هایی با موضوع‌ها و شخصیت‌های تکراری دیده‌اند، جالب است. البته نمی‌دانستیم از میان ده تله‌فیلم قرار است هفت تا ساخته شود، چون ابتدا به ما گفتند که حتی به بیشتر از ده فیلم تلویزیونی هم فکر کنیم، بنابراین با شوق و ذوق خاصی این کار را شروع کردیم، اما سرانجام هفت تله‌فیلم ساخته شد.

وقتی این اثر از ابتدا در قالب ده تله‌فیلم طراحی شد، چه اصراری داشتید که شخصیت‌های ثابت انتخاب کنید. چرا وکلای متنوعی را وارد قصه نکردید؟

طرح اولیه این سریال را جمال امید نوشته و به سیما فیلم ارائه و تصویب شده بود. در طرح او هفت خواهر و برادر وکیل بودند و خبری از برادرزاده نبود. وقتی روی طرح کار کردیم، احساس کردیم عملا بودن هفت خواهر و برادر نه‌تنها در قصه کار مشکلی است، بلکه در اجرا هم با دشواری‌هایی رو‌به‌رو خواهیم بود. از سوی دیگر باید هفت تا بازیگر را برای مدت طولانی قرارداد داشتیم تا هر زمان که کار داشتیم سراغ‌شان می‌رفتیم. طبیعی است این کار خیلی عملی نبود، بویژه این‌که لوکیشن‌های ثابت در قصه‌های مختلف مثل دفتر را نمی‌خواستیم رج بزنیم و بر حسب ضرورت قصه در لوکیشن‌ها حرکت می‌کردیم. علاوه بر آن باید هفت بازیگر چهره و خوب را تا یک سال همراه خود می‌داشتیم که به لحاظ مالی دست‌مان باز نبود، چون این مجموعه در گروه «ب» تعریف شده بود. برای همین هفت خواهر و برادر را سه تا کردیم و یک برادرزاده گذاشتیم. احساس کردیم این دفتر به نیرویی جوان هم احتیاج دارد و در قصه‌های بعدی که قرار بود ساخته شود نقش‌ آن پررنگ‌تر شود؛ اما برای این‌که این اتفاق بیفتد، حتی یک برادر کوچک‌تر از علیرضا هم در نظر گرفته بودیم که 28 سال دارد، حقوق خوانده و بعد از مدتی از سربازی بر می‌گردد و به این جمع می‌پیوندد. او مخالف نظر این جمع است و با آنها مخالفت می‌کند. این در حالی است که جلال برای نوشین و علیرضا مراد است و به نوعی پدر خوانده‌ای است که هیچ‌کس جرات ندارد در مقابل او حرف بزنند، دوستش دارند و می‌دانند چه فداکاری‌هایی در حق آنها کرده است، اما برادر مخالف به آنها می‌گوید که دوست نداشته وکیل شود و علاقه‌مند بوده نقاش شود و همین مساله به ماجراهایی منجر می‌شد.

شما و سعید شاهسواری نشان داده‌اید که به دنبال کارهای نو هستید؛ چرا همیشه با او کار می‌کنید و شانس‌تان را با گروه‌های دیگر امتحان نمی‌کنید؟

طبیعی است وقتی با نویسنده یا تهیه‌کننده​ای کار می‌کنید که سلیقه‌اش به شما نزدیک است و مثل هم فکر می‌کنید دوست دارید با یکدیگر کارهای مشترک انجام بدهید. شاهسواری همیشه دست من را باز می‌گذارد، حتی گاهی به لحاظ مالی هم به ضررش است. من سلیقه نوشتاری او را دوست دارم. وقتی زوج مناسبی برایمان پیدا می‌شود، چرا باید او را از دست بدهیم. فکر می‌کنم این احساس بین من و آقای شاهسواری متقابل است و او هم این حس را دارد، ولی به این معنا نیست که اگر کار مناسب پیش می‌آید، انجام ندهیم. اتفاقا دو تا از تله‌فیلم‌های داوران را بیژن میرباقری ساخت. هم شاهسواری با دیگر کارگردانان کار کرده و هم من در سینما با تهیه‌کننده‌های دیگر کار کرده‌ام. مقاومتی برای این مساله ندارم و اگر کار خوب پیشنهاد شود، انجام می‌دهم.

شما در صحبت‌هایتان اشاره کردید که جلال داوران پدر خوانده خانواده است و برای آن‌که از خواهر و برادرش حمایت کند از عشق‌ خود می‌گذرد. از سوی دیگر جلال این حس را دارد که هر چه او می‌گوید درست است و هیچ‌وقت اشتباه نمی‌کند. وقتی هم در دانشگاه تدریس می‌کند مرتب در حال نصیحت‌کردن دانشجویان است. فکر نمی‌کنید جلال بیش از اندازه خودمحور نشان داده شده است؟

این کاری است که به گردنش گذشته شده است. پدر و مادرش زیر آوار بمباران مرده‌اند و او با خواهر و برادرش می‌ماند. در اپیزود عکس یادگاری می‌گوییم که پدرش در زمان شاه قاضی عالی‌رتبه دادگستری بوده و به دلیل این‌که حاضر نمی‌شود پرونده‌ای را امضا کند از کار بر کنار می‌شود. جلال وظیفه داشته مراقب خواهر و برادرش باشد. طبیعی است که خواه‌ناخواه در این مقام قرار بگیرد و حکم پدرخوانده را داشته باشد. جلال فردی است که بیش از اندازه خودش را مسئول می‌داند.

نمی‌دانم شما با وکلا و حقوقدانان زبده در ارتباط بوده‌اید یا نه؟ همه آنها این‌طور هستند. آدم‌های باسواد، پخته و با تجربه. خیلی از پزشکان هستند که به غیر از کتاب درسی چیزی نمی‌خوانند. روزنامه مطالعه نمی‌کنند و حتی نمی‌دانند وزیر نیرو کیست؟ از آن زمان که حرفه‌ها تخصصی و از هم جدا شد، فضای مملکت بیشتر به سمت پول درآوردن حرکت کرد. هر کس بنا به حرفه‌اش مطالعه می‌کند. مثلا مهندس کامپیوتر به خودش می‌گوید چه نیازی دارد که ادبیات بخواند یا از نمایشگاه نقاشی بازدید کند.

آدم با فرهنگ به معنای واقعی کلمه کمتر پیدا می‌شود. حال آدمی را در نظر بگیرید که درس پیچیده حقوق خوانده و مستقیم با زندگی اجتماعی مردم در ارتباط است. بدون تردید خواه‌ناخواه این مساله بر زندگی ‌او تاثیر می‌گذارد، حتی در صحنه‌ای جلال داوران خطاب به سپهر می‌گوید، اینقدر سوار ماشین نشو، برو قاطی مردم شو و از اتوبوس و مترو استفاده کن، آن وقت است که بیشتر از کلاس‌های من درس یاد می‌گیری، بنابراین جلال آدم خودخواهی نیست، بلکه باتجربه و پخته است. می‌خواستیم از جلال یک شخصیت خاص و آرمانی نشان بدهیم.

چرا نوشین (پریوش نظریه) در حاشیه قصه داوران قرار دارد؟

ما بر حسب ضرورت به شخصیت‌ها توجه کردیم و او در اپیزود «دورترها» نقش پررنگی دارد و وکیل پرونده است یا در اپیزود عکس یادگاری نقش نوشین و علیرضا پررنگ است؛ اگر تمام ده یا دوازده تله‌فیلم ساخته می‌شد، این ایرادها به کار کمتر وارد می‌شد.

نقش علیرضا را به ایوب آقاخانی سپرده‌ایدکه پسری دانشجو دارد. به نظرتان چهره آقاخانی برای این‌که پدری باشد که یک فرزند دانشجو دارد، جوان نیست؟

آقاخانی حدود 40 سال سن دارد. موهایش جو گندمی است و ما برایش ته‌ریش گذاشتیم. بنابراین خیلی هم جوان نیست. البته در صحنه‌ای پسرش می‌گوید شما خودتان را خیلی زود گرفتار کردید. من کار تصویری از او ندیده بودم، اما او را در تئاتر دیده بودم. دلم می‌خواست با او همکاری کنم، به همین دلیل به شاهسواری گفتم او بازیگر، کارگردان و نویسنده خوبی است. ما به دنبال فرصتی بودیم که با او کار کنیم. خودمان هم می‌دانیم برای این نقش کمی جوان است، اما به نظرم انتخاب گزینه مناسبی است.

از انتخاب مسعود رایگان برای بازی در نقش جلال برایمان بگویید.

برای این نقش به گزینه‌های متعددی فکر کردم، اما می‌خواستم با بازیگری کار کنم که تا به حال با او کار نکرده و کمتر در تلویزیون دیده شده است. نقش جلال سخت و پیچیده بود و احتیاج به بازیگر حرفه‌ای داشتیم که امتحانش را خوب پس داده باشد، چهره‌اش پختگی، وقار و پدرانگی داشته و برای بیننده هم باورپذیر باشد. همه اینها ما را به مسعود رایگان رساند و او برای بازی در نقش جلال انتخاب شد.

سایه‌های متفاوت یک کارگردان

احمد امینی متولد 1330 در تهران، فارغ‌التحصیل مدرسه عالی تلویزیون و سینما و کارشناسی کارگردانی سینما از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر است. وی فعالیت حرفه‌ای خود را در سینما سال 65 با دستیاری کارگردان در فیلم «دبیرستان» به کارگردانی اکبر صادقی آغاز کرد و در سال‌های پس از آن نیز در این مقام در سه فیلم دیگر سینمایی کسب تجربه کرد. وی از نسل فیلمسازانی است که قبل از این‌که فیلمسازی را تجربه کند، تماشای فیلم را در برنامه‌های روزانه خود گذاشت و بعد از آن به عنوان منتقد به آنها نگاه و نقد‌نویسی درباره آنها را آغاز کرد. او یکی از باتجربه‌‌ترین منتقدان سینمای ایران است که سال‌ها در مجله «فیلم» نقد نوشت و زمانی‌که به عنوان کارگردان کارش را آغاز کرد هر چند نقد‌نویسی را کنار گذاشت، اما همکاری‌اش را با مجله فیلم ادامه داد و سال‌هاست که نامه‌های خوانندگان مجله فیلم را پاسخ می‌دهد. نامه‌هایی که پاسخ به آنها هم تخصص می‌خواهد و هم خوش‌ذوقی و ذهن آماده.

امینی سال71 بعد از شش سال دستیاری برای کارگردانان مختلف نخستین فیلم بلند سینمایی‌اش با عنوان «سایه‌های هجوم» را ساخت، فیلمی که خبر از حضور کارگردانی خوش ذوق را در سینمای ایران می‌داد و در نهایت موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول در جشنواره یازدهم فیلم فجر نیز شد. نام امینی اما با اکران درام «غریبانه» در سینماها سر زبان مخاطبان و اهالی سینما افتاد. فیلمی که با استقبال زیادی در زمان خودش روبه‌رو شد و جایگاه این کارگردان را تثبیت کرد. «چتری برای دو نفر»، «این زن حرف نمی‌زند» و «بی‌خداحافظی» نیز در ادامه نگاه و دغدغه این سینماگر ساخته و به اکران سینماها درآمد.

امینی اما برای نخستین بار سال 82 با «باران عشق» که کاری مشترک با فریدون حسن‌پور بود، قدم به عرصه سریال‌سازی در تلویزیون گذاشت. او پس از آن نیز مجموعه‌های «اولین شب آرامش» و «بیگناهان» را روانه آنتن تلویزیون کرد؛ دو مجموعه‌ای که با استقبال بینندگان روبه‌رو شد.

امینی خود معتقد است که بازخوردهای مثبتی که پس از پخش اولین شب آرامش و بیگناهان از مخاطبان گرفته است، کاملا او را راضی کرده است. او سینما و تلویزیون را رسانه‌هایی می‌داند که هرکدام جذابیت‌های خاص خود را دارد و می‌توانند تجربه‌ای نو برای هر هنرمندی باشند. کارنامه امینی اما بیش از هرچیز حکایت از علاقه این کارگردان به رویارویی با چالش‌های گوناگون در عرصه فیلمسازی و پرداختن به سوژه‌ها و ژانرهای متفاوت دارد و فرقی ندارد ابزارش سینما باشد یا در مدیوم تلویزیون و برای مخاطبانی وسیع به خلق اثری بپردازد.

فاطمه عودباشی‌ /‌ گروه رادیو و تلویزیون

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
بهروز
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۱۲ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۱
۰
۰
سلام،چنانچه امكان تماس با آقای امینی كارگردان شایسته سینما وجود دارد .لطفا"شماره ایشان را برایم ارسال فرمایید. با تشكر. فردی پور -شماره تماس:09163233833

نیازمندی ها