پایان عصر طلایی بارسلونا

در آستانه بازی بارسلونا و بایرن‌مونیخ که تکلیف دومین فینالیست این فصل لیگ قهرمانان اروپا را مشخص می‌کند، سراغ حمیدرضا صدر، کارشناس برجسته فوتبال رفتیم تا با طرح چهار سوال مشخص، نظر او را درخصوص این بازی و شرایط این روزهای بارسا و بایرن جویا شویم.

1 ـ دلایل اصلی شکست سنگین بارسلونا در بازی رفت چه بود؟

2 ـ آیا بارسا قادر به جبران آن شکست هست یا خیر؟

3 ـ آیا عصر طلایی بارسلونا به پایان رسیده است؟

4 ـ آیا می‌توان ادعا کرد بوندس‌لیگا از لالیگا پیشی گرفته است؟

پاسخ‌های صدر در زیر آمده است:

1. بارسلونا در آستانه قهرمانی در لالیگا قرار دارد، اما حقیقت این است که اگر لغزش‌های اوایل فصل رئال مادرید نبود، شاید این صدرنشینی هم الان از دست رفته بود. تیم‌های بزرگ تاریخ فوتبال، معمولا با یک ترکیب ثابت و یک رویکرد ثابت بیش از سه فصل در اوج نیستند. نمودار صعودی بارسا هم به نظر من دو سال پیش به انتهای خود رسید. آنها فصل گذشته هم شرایط خوبی نداشتند و قهرمانی در لیگ قهرمانان و لالیگا را به تیم‌های چلسی و رئال‌مادرید واگذار کردند. آمار و ارقام می‌گوید این روند نزولی در این فصل هم ادامه داشته است.

شما به میزان تصاحب توپ بارسا توجه کنید یا به تعداد پاس‌های سالمی که بین بازیکنان این تیم ردوبدل می‌شود. حتی میزان دوندگی بازیکنان بارسا هم در مقایسه با فصل‌های قبل کاهش پیدا کرده است؛ نمونه‌اش همین لیونل مسی که در بازی هفته گذشته فقط 7.5 کیلومتر دوید.

اینها به ما می‌گوید بارسا یک روند نزولی را در مقایسه با نقطه اوج آن فوتبال تیکی تاکای معروف خود در پیش گرفته است. در مقابل مسیر بایرن‌مونیخ در دو فصل گذشته کاملا صعودی بوده است. آنها سال گذشته قهرمان بوندس‌لیگا شدند و امسال شش هفته زودتر این قهرمانی را تکرار کردند. آمار گل‌های زده و خورده بایرن هم در این فصل بی‌نظیر بوده و این نشان می‌دهد آنها در همه خطوط به نبوغ تاکتیکی رسیده‌اند. البته بایرنی‌ها برای رقم زدن آن پیروزی پرگل این چند پارامتر برتر را هم داشتند؛ میانگین سنی پایین‌تر، میانگین قدی بالاتر و سرعت بیشتر. شاگردان یوپ هاینکس برتری‌های فیزیکی و هوایی خود را در بازی رفت مدیون همین سه عامل بودند. من فکر می‌کنم همه این عوامل برای این‌که تیمی چهار گل به حریفش بزند کافی باشد.

2. در تاریخ لیگ قهرمانان اروپا بیش از 170 بازی با نتیجه 4 بر صفر تمام شده، اما حتی یک بار هم تیم بازنده نتوانسته این شکست سنگین را در بازی برگشت جبران کند. از طرفی بایرن‌مونیخ در بازی‌های خارج از خانه خود در بوندس‌لیگا فقط سه گل دریافت کرده و این نشان می‌دهد این تیم در زمین حریفان حتی بهتر از زمانی بازی می‌کند که حمایت هوادارانش را با خود دارد. البته اینها چیزی بیش از آمار و ارقام معمول و همیشگی نیست، اما من هیچ شانسی برای صعود بارسلونا قائل نیستم و معتقدم اگر تیمی غیر از بایرن به فینال صعود کند، شبی تاریخی و غیرمتعارف در فوتبال رقم خواهد خورد.

3. من تصور می‌کنم عصر طلایی این تیم بارسلونا رو به اتمام است. خیلی‌ها آن تیم رویایی را با پپ گواردیولا می‌شناختند و بازیکنانی کلیدی چون ژاوی و اینیستا که پرتحرک‌تر و جوان‌تر از الان بودند. اما آیا این بارسا همان بارساست؟ مطمئنا نه!

سوال دیگر من این است؛ کدام تیم رویایی را در تاریخ فوتبال می‌شناسید که با یک ترکیب خاص یک روند خوب پنج ساله را طی کرده باشد؟ هیچ تیمی وجود ندارد. حتی رئال مادریدی که در سال‌های 1956 تا 1960 قهرمان اروپا شد هم با چهار مربی مختلف و با تغییرات گسترده در ترکیب خود آن عناوین را به دست آورد.

4. اگر بخواهیم بوندس‌لیگا و لالیگا را با بررسی مواردی چون متوسط تعداد تماشاگر، کسب درآمد بیشتر و اقتصاد فوتبالی ثابت قدم‌تر مقایسه کنیم، قطعا الان بوندس‌لیگای آلمان شرایطی بهتر از لالیگای اسپانیا دارد. در لالیگا اگر بارسلونا و رئال‌مادرید را کنار بگذاریم، بقیه تیم‌ها به مرز ورشکستگی رسیده‌اند که البته این شرایط متاثر از بحران اقتصادی دولت اسپانیاست. البته به بوندس‌لیگا هم این نقد وارد است که با وجود بایرن‌مونیخ و دورتموند بیش از اندازه دو قطبی شده است. این دو تیم فاصله زیادی با دیگر تیم‌های بوندس‌لیگا دارند و در این چهار سال اخیر همه جام‌ها را از آن خود کرده‌اند.