
سرگرمی شما را انتخاب می کند
«وتین یعنی رگ گردن، وتن یعنی زدن رگ گردن. بیوتن را می شود بی وطن هم خواند، وطنی که تایش دیگر دستهای ندارد تا خودت را بهش بگیری، بلکه باید با تمام وجود بغلش کنی.»
«وتین یعنی رگ گردن، وتن یعنی زدن رگ گردن. بیوتن را می شود بی وطن هم خواند، وطنی که تایش دیگر دستهای ندارد تا خودت را بهش بگیری، بلکه باید با تمام وجود بغلش کنی.»
جهان دارد به سمت فردگرایی میرود. انگار هرکسی بهدنبال خوشبختی خودش است و کاری ندارد که همسایهاش دارد چه جوری با زندگی دستوپنجه نرم میکند. حتی دینداران هم گاهی فقط به فکر بهشترفتن خودشان هستند و کاری ندارند دیگران چقدر به سمت سعادت میروند. اینها همه از مظاهر فردگرایی است؛ فرهنگی که در مقابل مفهومی به نام مسئولیتهای اجتماعی قرار دارد. در این روزهای انتخاباتی، این موضوع مهمی است که باید در موردش صحبت شود.
۱- حکیم حکیمان، شخص والامقام حکیم که از هر انگشتش هنری میریخت و از هر کلمهای که میگفت دُر و گوهر (البته پلاستیکی)، تصمیم گرفت این بار شخص مفیدی در جامعه باشد. کمی دو دوتا چهارتا کرد و بعدش رفت تا کارمند اداره بلاد شود، بلکه یکبار شانسش را در اداره بلاد امتحان کند.
یکی از بهترین روزها که برای هر دانشآموز نوجوانی که بعد از سالهای تحصیل از آن به عنوان خاطرات خوب یاد میکند، تجربه اردوهای مدرسهای است. گرچه شاید مثل زنگ اردوهای آن طرف آب همراه با آموزشهای فراوان و یادگیری مهارتهای زیاد نیست، اما همیشه تلاش شده در این اردوهای دانشآموزی، بحث آموزش و به خصوص پرورش بیشتر مطرح شود.
وقتی در لابهلای جمعیت میدویدم تا خودم را به قطار برسانم، در آن هیاهو و گرمایی که بیهوا یقه تهران را چسبیده بود، انگار چیزی در سینهام سنگینی کرد.
در خیابان راه میرفتم و گریه میکردم. به پهنای صورت، با تمام وجود، آنقدر که قلبم درد میگرفت توی سینه ام.
حتما از خواندن اضافه تشبیهی فرمان زندگی در روتیتر متعجب شدید و خیال کردید میخواهید یکی از این متنهای انگیزشی زرد را بخوانید. از اینها که «تو بهترینی» و «درست انتخاب کن» و «آدمهای سمیتو بریز دور» ولی زهی خیال باطل. هنوز آنقدرها هم کافر نشدم که از این حرفهای مبطل بزنم.
اگر سری به مفاهیم عمیق فلسفی، اندیشهها و مکاتب بزنیم، امکان ندارد جایی در آن گوشه و کنارها، به بحث «جبر است یا اختیار؟» برنخوریم.قدرت انتخاب همان مسألهای است که همیشه سرش دعواست.
من زنگهای ورزش را دوبرابر میکنم! من تمام خوراکیهای بوفه را رایگان میکنم! شاید این جمله و شعارها برای شما نیز در سالهای نهچندان دور آشنا باشد. در ابتدای امر و در جهت شورای دانشآموزی و شورای مدرسه، همیشه کسانی میآمدند که به هر حال یک دغدغهای برای مدرسه خود داشتهاند اما نمیدانستند که میشود دغدغههایشان مانند رویاها بزرگ شود.
۱- راستش اندر احوالاتی که حکیم تجربه میکرده، عرایض بنده ناقص است و زبان قاصر از آنچه باید!