گفتگوبامحمدحسین لطیفی ،کارگردان مجموعه "همسایه ها"

من فقط سعی می کنم با توجه به موقعیت های خلق شده فیلمنامه و شرایط موجود فضایی شاد و مفرح برای بیننده خلق کنم
کد خبر: ۱۶۴۹
پس از ساخت فیلم "سرعت " و مجموعه "خبرنگار خارجی " که در ژانر اکشن و جنگی قرار داشتند، ناگهان سمت و سوی کارهای خود را تغییر دادید و به ژانر کمدی روی آوردید که ماحصل این رویکرد، ساخت مجموعه های "کت جادویی " و "همسایه ها" و فیلم سینمایی "عینک دودی " بود؛ دلیل این رویکرد را توضیح دهید.من سینمای اکشن را البته نه از جنس اکشن محض به این معنا که فیلم پرتحرک باشد و بتواند هیجان های لازم را در عین گفتن یک قصه خوب و دوست داشتنی به بیننده منتقل کند بسیار دوست دارم ؛ ولی از آنجا که کار اکشن بسیار هزینه بر است و اکثر تهیه کننده ها توان و قدرت سرمایه گذاری در این نوع کارها را ندارند، ترجیح دادم که در این ژانر دیگر فیلمی نسازم ؛ چرا که فکر می کردم با این اوضاع اگر بخواهم فیلم اکشن دیگری بسازم ، در رتبه ای پایین تر از "سرعت " قرار می گیرد؛ بنابراین وارد مرحله دیگری شدم و از آنجا که معتقد بودم می توان با زبان طنز براحتی با مردم ارتباط برقرار کرد، مجموعه ها و فیلمی در زمینه طنز نه کمدی ساختم. جالب است بدانید وقتی که می خواستم "کت جادویی " را کار کنم ، عده ای از مسوولان شبکه 3 با ابراز نگرانی عنوان کرده بودند که لطیفی "اکشن کار" است و ممکن است در کار طنز موفق نباشد. البته مدعی نیستم که موفق بودم ؛ ولی موفق شدم طنز خاصی را در "کت جادویی " و بعد از آن در فیلم "عینک دودی " و سپس در مجموعه "همسایه ها" تجربه کنم ؛ شیوه ای که فکر می کنم در آن می توان با ایجاد یک فضای مفرح و طنز، مسائل تلخ و بزرگ جامعه را براحتی به بیننده گفت و به آسانی با او ارتباط برقرار کرد.شما در صحبت هایتان تاکید کردید که کار شما "طنز" است نه "کمدی "؛ چرا؛در عرف جامعه ما، کمدی یعنی خنداندن بیننده ؛ این که کارگردان آمده تا بیننده را به هر شکل ممکن ، از کمدی بزن بکوب گرفته تا کمدی گفتار و...، بخنداند؛ ولی هدف من در کارهایم اساسا خنداندن بیننده نیست ؛ من فقط سعی می کنم با توجه به موقعیت های خلق شده ، فیلمنامه و شرایط موجود، فضایی شاد و مفرح برای بیننده خلق کنم تا در این فضای خلق شده لبخندی بر لبهای او بنشیند. حال ممکن است این لبخند به قهقهه هم برسد. با توجه به این مساله من خودم را یک کارگردان کارهای طنز میدانم تا یک کارگردان کمدی.مجموعه های طنز سیما سطح سلیقه مخاطب را به سمتی کشانده که بیشتر این نوع کارها را در زمینه طنزپذیراست ؛ حال در این شرایط اگر کارگردانی بخواهد با شیوه جدیدی از طنز، لبخندی بر لبهای مخاطب بنشاند، ممکن است با سختی هایی روبه رو شود و اصلا کارش مورد پسند بیننده قرار نگیرد؛ بنابراین ردپایی از همان مجموعه ها را در کارش می آورد؛ این رد پا نیز در کارهای طنز شما دیده می شود؛ نظر خودتان در این خصوص چیست؛بیشتر مجموعه های طنز بدون هیچ منطقی شرایط طنزی را مثل یک جوک مطرح می کنند و این در فرهنگ ما جا افتاده که وقتی این شرایط ایجاد شد، ما بخندیم . در حال حاضر ذائقه بیننده سیما به این سمت رفته است و ایرادی هم ندارد. من معتقدم که این برای خودش یک شیوه کار است ، اما شیوه کار من اینگونه نیست . من اتفاقا نوع طنزی را می پسندم که منطق کاملا درستی را برایش ایجاد کنم . به کاری فکر می کنم که در آن بتوان حرف خوب را به نوعی مطرح کرد که مخاطب را به سوی خود جذب کند. من بارها گفته ام که از مدافعان پروپاقرص مجموعه "زیر آسمان شهر" هستم . این مجموعه با توجه به ساعت پخشی که دارد، مردمی را که خسته از کار روزانه خود آمده اند، قدری از فشارهای عصبی جامعه خودشان دور می کند و لبخندی بر لبهای آنها می نشاند. مهم نیست به چه شکلی ؛ مهم این است که در اندازه خودش دارد کارش را انجام می دهد. حال در کنارش حسین لطیفی هم "همسایه ها" را می سازد و مردم هم حق دارند انتخاب کنند. ولی این که من بیایم برای کسب موفقیت و گریز از شکست، شیوه ام را تغییر دهم و از آن پیروی کنم، هرگز این کار را نمیکنم.چطور شد که تصمیم گرفتید "همسایه ها" را بسازید؛ آیا این طرح به شما پیشنهاد شد و یا این که شما طرح را به شبکه پیشنهاد کردید؛"همسایه ها" یکی از طرحهای معوق شبکه سوم بود و آقای اوجی نیز علاقه مند بودند که این مجموعه را تولید کنند. در جلسه ای عنوان شد که این طرح دچار مشکلاتی است و می گفتم که اگر این اتفاق ها در آن بیفتد، درست می شود، آنها هم در پاسخ گفتند خوب است ؛ اگر مسوولیتش را می پذیرید، بروید کار کنید. ما هم تصمیم گرفتیم کار را شروع کنیم . بنابراین از آقای پاکدل دعوت کردیم که بیایند و کار را بازنویسی کنند. همزمان کار تولید را شروع کردیم و ظرف سه چهار روز یک اپیزود نوشته میشد و جلوی دوربین میرفت."همسایه ها" یک مجموعه آپارتمانی است . این مجموعه در قیاس با دیگر مجموعه های آپارتمانی ، یک ویژگی متمایز دارد و آن تضاد نداشتن خانواده ها با یکدیگر است . البته نه از لحاظ موقعیت اجتماعی ؛ از این لحاظ که قصه ها در تضاد و رقابت افراد )ساختمان با یکدیگر شکل نمی گیرد. چرا با توجه به این که این تضادها به شیرین شدن قصه ها کمک شایان توجهی می کرد، از آنها صرفنظر کردید؛یکی از هدف های اصلی من ، ساختن قصه ها در حالت تضاد نداشتن افراد ساختمان با یکدیگر بود؛ البته همان طور که اشاره کردید، نبود تضاد در میان خودشان ، نه در میان کاراکترهایشان .در بیشتر مجموعه های آپارتمانی ، همسایه ها با هم تضادهایی دارند و معضلات و مشکلاتی در میانشان مطرح است . ما در این کار سعی کردیم اینها را کنار بگذاریم و قصه هایمان را بر مبنای محبت ، عشق و دوستی میان اقشار مختلف بنا کنیم.فکر می کنید مخاطب نسل جدید که با مناسبات کنونی زندگی آپارتمانی که بر مبنای عدم تفاهم و... استوار است ، براحتی می تواند این نوع ارتباطها را در میان افراد یک ساختمان بپذیرد؛استفاده از شخصیت های محبوب سینما، یکی از هدفهای من برای باورپذیرتر کردن همین روابط بود. گذشته از این ، ما سعی کردیم ارتباط را پررنگ تر کنیم و برای همین از منطقهای ظریف پیروی کردیم . روابط را به شکلی پی ریزی کردیم که فواصل سنی بین مردهای آپارتمان به نوعی شکسته شد؛ یعنی امید )رضا شریفی نیا( با رضا )امین حیایی ( و جهانگیر )کیهان ملکی ( براحتی ارتباط برقرار می کند و رابطه ای دوستانه از جنس همان بچه های 15 ،16 ساله در میان آنها ایجاد می شود و از طرف دیگر روابط خانمها را نیز بر مبنای زن بودنشان پی ریزی کردیم و روابط آنها بیشتر حول ارتباط مردانشان با یکدیگر دور میزند.برخی معتقدند حضور این تعداد بازیگر معروف در این کارها، موجب می شود تا کارگردانی کار دیده نشود و به نوعی کارگردانی زیر سایه بازی بازیگران قرار بگیرد؛ آیا فکر نمی کنید این اتفاق در مجموعه "همسایه ها" افتاده است؛همان طوریکه قبلا اشاره کردم قصه های این مجموعه با یکدیگر تضاد ندارند؛ بنابراین باید بیش از هر چیز روی بازیگرانش سرمایه گذاری می شد. من در سریال "همسایه ها" به لحاظ کارگردانی با توجه به شرایط تولید و محدودیت زمانی ، کار شاقی نکردم ؛ تلاشم این بود تا توازن بازیگری بازیگرها را جلوی دوربین حفظ کنم . تمام تلاش گروه کارگردانی این بود که بازیها، بازیهای خوبی باشد؛ چون ابزار اصلی جلوی دوربین ، بازیگر است و کارگردان باید این توانایی را داشته باشد که به شکلی اجازه فعالیت درست و خلق موقعیت خوب را به بازیگر بدهد تا او بتواند بیننده را با خود همراه کند. حال اگر کارگردان به این مهم رسیده باشد، توانسته است در کارش موفق باشد.حضور تیپهای مختلف جامعه در این آپارتمان ، بستری را مهیا می کند تا ما با مناسبات اجتماعی افراد مختلف آشنا شویم ؛ چطور توانستید به این ترکیب برسید؛ایرج طهماسب همیشه وقتی فیلمی را کار می کند، می گوید، در این فیلمی که داریم کار می کنیم سهم بچه های کوچک چه می شود؛ پیرمردها و پیرزن ها چه سهمی در این فیلم دارند؛ یعنی به این فکر کنیم که افراد جامعه هر کدام چه سهمی در این فیلم دارند؛ما در این مجموعه سعی کردیم با انتخاب تیپهای مختلف هر یک از اقشار جامعه را در فیلم سهیم کنیم و آنها را با خود همراه سازیم ؛ بنابراین نیاز داشتیم اقشار مختلف را پیدا کنیم و داستان را با آنها جلو ببریم تا آنها بتوانند خودشان را در این قصه ها ببینند.شما در کارهایتان سعی می کنید طنز را بر اساس موقعیت خلق کنید تا بر اساس گفتار و بیشتر بر طنز موقعیت تاکید دارید؛ اما در مجموعه "همسایه ها" این اتفاق کمتر می افتد و طنز گفتاری به شکل بارزی نمود پیدا میکند.چند علت باعث شد تا این اتفاق در مجموعه "همسایه ها" بیفتد: اول این که نویسنده مجموعه آقای پاکدل در طنز کلام توانایی بیشتری داشتند؛ بنابراین موقعیت های طنز را بر این مبنا ایجاد می کردند و مردم ما نیز با طنز کلام ارتباط بیشتری دارند تا طنز موقعیت در کنار این دو عامل ، شرایط تولید و محدود بودن موقعیت ها موجب شد تا طنز کلامی نمود بارزتری پیدا کند؛ اما در دیگر کارهایم با توجه به شرایط تولید و زمان کافی ، از طنز کلام در موقعیت استفاده کرده ام.دیالوگ هایی که بر زبان شخصیت های مجموعه جاری است ، بسیار ساده ، روان و مردمی است که این خود یکی از ویژگی های مثبت سریال است ؛ اما در کنار نوع زندگی افراد آپارتمان ، نوع غذا خوردن آنهاکه حتما باید پشت میز، ناهار و شامشان را بخورند و... کلیشه ای و به دور از زندگی واقعی افراد جامعه ترسیم شده است ؛ فکر نمی کنید این بخش دوم به چنین سریالی که می خواهد براحتی با بیننده ارتباط برقرار کند، لطمه وارد کرده است؛من خودم یکی از منتقدان این نوع رابطه ها در مجموعه های تلویزیونی هستم ؛ ولی باید این را ابتدا نشان دهم و سپس به آن انتقاد کنم . اگر دقت کرده باشید، در یکی از قسمتها جهانگیر به همسرش می گوید: "آخه املت هم پشت میز نشستن داره ؛!" در اینجا به نوعی این مساله را مطرح کردم که مثلا زنها دوست دارند پشت میز ناهار خوری غذا بخورند؛ اما مردها دوست دارند روی زمین بنشینند و غذا بخورند و از این بازیها هم خوششان نمی آید. و اما درباره دیالوگ ها باید بگویم که من در همه کارهایم سعی کردم این مورد را که شما گفتید رعایت کنم . من همین جا با صدای بلند می گویم که از دیالوگ های بسیاری از سریال های تلویزیونی حالم به هم می خورد. متاسفانه در اکثر سریال ها همه یک جوری صحبت میکنند و جایگاه گفتن دیالوگها رعایت نمیشود.به عنوان سوال پایانی بفرمایید که فکر نمی کنید با وجود تمام تلاشهایی که کرده اید، باز هم دچار شعارزدگی شده اید و حتی مانند بسیاری از سریال ها به بیننده مستقیما پند و اندرز میدهید؛البته این مساله را توجیه نمی کنم ؛ اما بی انصافی است که بگویم در سراسر سریال این مساله به چشم می خورد؛ فقط یک جا آن هم در قسمت اول زمانی که امید با همسرش ستاره صحبت می کند، این مساله نمود بیشتری پیدا کرد و این هم به درد دل رضا شریفی نیا، من و حسین پاکدل برمی گشت ؛ یعنی هر سه نفرمان دغدغه ای داشتیم با عنوان فرهنگ و تمدن غنی خودمان در برابر غرب . من اینجا می گویم که آرزوی من ساختن مستندی است از روی کتاب خانم "زیگید هوم " با عنوان "خورشید الله بر فراز آسمان مغرب زمین " که موضوع آن، همین برتری تمدن اسلامی ما بر تمدن غرب است.در هر حال ، صادقانه می گویم که این سکانس یک بغض بود، که شاید بیننده ای را که دوست دارد به طور غیر مستقیم مسائل این چنینی را به او بگوییم ، اذیت کرده باشد.در پایان اگر حرف خاصی دارید، بفرمایید.نه ، فقط می توانم بگویم کارگردان هم یکی از عوامل این کشتی است که بعضی وقتها ناخدا هم می شود. من از تک تک بچه هایی که در کنارشان بودم ، تشکر می کنم . اگر ضعفی است از جانب من است و اگر قوتی است، متعلق به آنهاست.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها