«شیوع» توجه مخاطب را جلب کرده است

سال‌ها پیش و در اوایل دهه 70، سینمای جهان با موج جدیدی از فیلم‌ها روبه‌رو شد که به سینمای فاجعه شهرت پیدا کردند. قصه این فیلم‌ها عموما حول محور فاجعه‌های مختلف از سیل و زلزله تا موجودات خطرناک همچون رطیل، زنبور، کوسه و عنکبوت می‌چرخید.
کد خبر: ۸۸۶۸۹۶
«شیوع» توجه مخاطب را جلب کرده است

به جام جم سیما،این قبیل آثار در آن سال‌ها بسیار مورد توجه مخاطبان سینما بخصوص طیف نوجوان و جوان قرار گرفت که سود خوبی هم روانه جیب کمپانی‌های فیلمسازی کرد.

در سینمای ایران به واسطه هزینه‌های بالای تولید این آثار و نیاز به تکنیک‌های رایانه‌ای به ندرت کسی به سراغ تولید فیلم‌هایی از این دست رفته و تلویزیون هم علاقه‌ای به این قبیل آثار نشان نداده است، چرا که ملودرام‌های تلویزیونی با همان فرمول‌های امتحان پس داده زودتر به نتیجه رسیده و مخاطبان ثابت خود را دارند.

حال پس از مدت‌ها شبکه یک سیما به سراغ موضوعی رفته که نزدیک به گونه فاجعه بوده و می‌تواند آزمون خوبی برای محک میزان علاقه مخاطبان به این آثار به حساب آید.

شیوع به کارگردانی محمود معظمی آخرین نمونه به نمایش درآمده در این رابطه است که این روزها در حال پخش از شبکه یک سیماست.

مرد مهاجر افغان در حالی که به یک ویروس مرگبار آلوده شده پس از گذر از مرز ایران، سوار یک اتوبوس پر از مسافر می‌شود و به واسطه بیماری می‌میرد.

این در حالی است که خانم دکتر جوانی هم در آن اتوبوس حضور داشته و متوجه شرایط اضطراری اتوبوس و مسافرانش می‌شود.

شیوع که فیلمنامه‌اش توسط مهدی میراحمدی و به سفارش سازمان پدافند غیرعامل نوشته شده، داستان جذاب و پرکششی دارد که مایه‌های جاسوسی نیز داشته و پرده از توطئه کشورهای غربی برای آلوده کردن مردم به ویروسی خطرناک برمی‌دارد.

میراحمدی برای آن‌که به داستان خود سروشکل باورپذیرتری ببخشد فرد آلوده شده به ویروس را از کشور همسایه ایران (افغانستان) وارد کرده و به اتوبوسی رسانده که مقصدشان مشهد مقدس است.

مرگ مرد افغان به دلیل ابتلا به یک بیماری مهلک نقطه عطف نخست فیلمنامه است که سر جای خودش قرار گرفته و مخاطب را بخوبی در بیم و امید نسبت به فرجام کار نگه می‌دارد.

حضور خانم دکتر جوان در مسیر حرکت اتوبوس هم به شکل مطلوبی در قصه جا افتاده و گل درشت جلوه نمی‌کند.

افراد داخل اتوبوس هم به‌عنوان شخصیت‌های مکمل نقش مهمی در پیشبرد داستان داشته و هر یک با داستانک‌های خود به گسترش آن در عرض کمک می‌کنند.

برای نمونه می‌توان به تروریست خطرناکی اشاره کرد که قصد گروگانگیری داشته و حال همراه با یک ستوان پلیس و مامور همراهش در حال انتقال به زندان با مشکل ابتلای احتمالی به این بیماری ناشناخته مواجه می‌شوند.

کشمکش‌های میان این چند نفر بخوبی میزان تنش حاکم بر داستان را افزایش داده و بر جذابیت‌های آن افزوده است.

بخصوص مرد تروریست که به مرور مثل یک ویروس به جان بقیه مسافران در قرنطینه گرفتار شده‌، افتاده و تنش‌های بسیاری را کلید می‌زند.

برای نمونه می‌توان به شاگرد جوان راننده اتوبوس و مرد دیگری اشاره کرد که این دومی تحت تاثیر القائات فضای مجازی با به دست آوردن اسلحه به دنبال راهی برای به دست آوردن واکسن‌های آنفلوآنزاست!

در این بین دکتر میانسالی هم در شیوع وجود دارد که توسط سازمان پدافند غیرعامل مامور رسیدگی به وضع موجود و سروسامان دادن به آن می‌شود.

حضور دختر دکتر در قرنطینه نیز ایده مناسبی برای ایجاد تنش در قهرمان داستان است که کارکرد خود را بخوبی به نمایش گذاشته است.

از سوی دیگر داستانک‌ها هم گاه بسیار جذاب از کار درآمده که نمونه آن را در فرار مرد مبتلا به ویروس و رساندن خود به مدرسه فرزندش شاهد بوده‌ایم.

معظمی و میراحمدی در این بخش بخوبی از الگوی کلاسیک آثاری از جنس سینمای فاجعه بهره گرفته و میزان تعلیق حاکم بر داستان را بالا برده‌اند.

انتشار یک ویروس خطرناک، ایده درخشان سراسر تعلیقی است که مخاطب را به فکر فرو برده و ذهنش را درگیر خود می‌کند که سازندگان شیوع بخوبی از این بخش استفاده برده‌اند.

این مجموعه از کارگردانی مناسبی بهره گرفته و یکدستی خوبی در سکانس‌های مختلف آن به چشم می‌خورد. بخصوص در بخش قرنطینه که بخوبی از فضای باز آن در خلق یک فضای سرشار از تعلیق بهره گرفته شده است.

در انتخاب بازیگران نیز با توجه به تعدد تولیدات سینما، تلویزیون و رسانه خانگی بندرت می‌توان یک تیم از بهترین بازیگران را گردهم جمع کرده و شخصیت‌های یک مجموعه تلویزیونی را به آنها سپرد.

شیوع هم چنین وضعیتی داشته و کنتراست زیادی میان بازیگرانش به چشم می‌خورد که گاه اغراق‌های موجود در بازی‌شان مخاطب را اندکی آزار می‌دهد.

از میان آنها لاله اسکندری، عبدالرضا اکبری و جعفر دهقان موفق‌تر از بقیه بوده و بندرت به واکنش‌های اغراق‌آمیز در بازیگری متوسل شده‌اند.

شیوع با همه ضعف‌ها و قوت‌هایش باب تازه‌ای را در سریال‌سازی آغاز کرده و به سمت فضاهایی خارج از آپارتمان‌های شهری رفته و قصه‌اش را در فضای تازه‌تری روایت کرده است، بی‌آن‌که از هزینه‌های بیشتر تولید و صد البته سختی‌های آن ترسی به خود راه بدهد.

محمد جلیلوند

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها