نگاهی به جریان ملودرام سازی در تلویزیون در دهه های مختلف

بررسی 35 سال اشک و آه در تلویزیون

20سال قبل، شبکه دو آغازگر مسیری نو در سریال سازی بود. جنگ تمام شده بود و هنوز چند سالی مانده بود تا شبکه سه افتتاح شود. در کنار ساخت سریال هایی مثل «همسران» و «خانه سبز» که ملودرام های خانوادگی جدید را به راه انداخت، سریال «مزد ترس» هم فضای نویی را در سریال سازی پلیسی به وجود آورد.
کد خبر: ۶۳۵۹۴۲
مزد ترس؛ ضربه در سکانس آخر

حمید تمجیدی که دانش آموخته دانشکده صداوسیما بود، در سی و هفت سالگی و بعد از ساختن حدود 50 مستند و گرفتن جوایز جشنواره فیلم فجر در این رشته، این سریال پلیسی را سال 1372 ساخت. ساختار عجیب مزد ترس در همان قسمت های اول، مخاطب را میخکوب می کرد.
 
سروان ناصرمحمدی با بازی عبدالرضا اکبری، درگیر پرونده ای می شد که ضدقهرمان آن مهران با بازی احمد فخر، یک قاتل هوشمند و همه فن حریف بود. تمجیدی در مزد ترس، قالب متداول پلیس پاستوریزه و اتوکشیده را شکست. ناصرمحمدی، خانواده ای داشت و با زنش مریم و دخترش زندگی می کرد. یک زندگی معمولی یک خانواده متوسط ایرانی در دهه 70 که کار و زندگی اش با هم تداخل پیدا کرده بود.

از طرف دیگر، مهران هم با چالاکی، تابوی شکست ناپذیری پلیس در مقابله با خلافکاران را شکست. ضربه نهایی مزد ترس در قسمت پایانی آن شکل گرفت در جایی که سروان محمدی در صندوق عقب ماشین، جسد دخترش را پیدا کرد و مهران هم متواری شد. در حقیقت شکست قهرمان و موفقیت ضدقهرمان، چیزی نبود که مخاطب انتظارش را داشت.
    
تمجید فراوان از کار تمجیدی باعث شد تا سه سال بعد، سری دوم مزد ترس ساخته شود. بازی با مرگ اگرچه اسم جالبی داشت اما در محتوا چندان گیرا نبود. مخاطبی که سروان محمدی را سرخورده و حیران در مزدترس رها کرده بود، این بار متوجه می شد که دختر او کشته نشده است و او را دزدیده اند. با مقدمه چینی ای طولانی، قصه از ایران به استانبول ترکیه رفت و ماجرای درگیری خیر و شر بین ناصر محمدی و مهران، گسترده و پای عموی مهران و چند نقش دیگر هم به قصه باز شد. تمجیدی برای رنگ و لعاب دادن بیشتر به کارش حتی سراغ جونیت آرکین، بازیگر مطرح ترک تبار هم رفت ضمن این که او ترجیح داد در این کار، بازی هم بکند و در نقش علیرضا که راننده ای در ترکیه بود، جلوی دوربین خودش بیاید. خارج شدن فضای قصه از مسیر معماگونه مزدترس که تحت تاثیر فضای خارج از ایران سر و شکل گرفته بود باعث شد بازی با مرگ به مسیری برود که شباهت چندانی به اثر اولیه نداشته باشد. شخصیت های جدید، چندان با فضای قصه همراه نبودند و شخصیت پردازی هایشان، ملموس نبود و در برخی صحنه ها، شعاری و باسمه ای به نظر می رسید.
    
پرونده سروان ناصر محمدی و دو سریالش در همان سال 75 و بعد از پایان بازی با مرگ بسته شد اما تمجیدی توانست هم مسیر نویی در قصه گویی باز کند و هم عبدالرضا اکبری را که یکی از درخشان ترین بازی هایش را انجام داده بود به یکی از ستارگان دهه 70 بدل کند.


  احسان ناظم بکایی/ جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
نام.علی.بختیاری
Ireland
۲۲:۲۸ - ۱۳۹۲/۱۱/۱۱
۰
۰
عالی.خوب.

نیازمندی ها