سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
اول از همه میخواهم درباره پاداشها بپرسم؟
در مورد پاداشها ترجیح میدهم سکوت کنم.
چرا سکوت؟
اگر بگویم خوب بود که دروغ گفتهام، اگر هم بگویم که بد بود حاشیه درست میشود، پس بهتر است فقط سکوت کنم. سکوت خود گویای همه چیز است. من فقط خدا را شکر میکنم که با کسب مدال برنز المپیک پرچم کشورم را بهاهتزاز درآوردم و مردم ایران را خوشحال کردم. از این به بعد هم تنها چیزی که برای من اهمیت دارد شاد کردن دل مردم است، نه چیز دیگر.
اما پس از ماهها تمرین سخت و طاقتفرسا این کاملا طبیعی است که انتظاراتی هم از مسئولان داشته باشی؟
بله! این که من و دیگر ورزشکاران افتخارآفرین از مسئولان توقعاتی داشته باشیم کاملا طبیعی است، اما وقتی از اعتراضهایی که در گذشته داشتیم هیچ نتیجهای نگرفتیم، چرا باید دوباره اعتراض کنیم؟!
پس تو هم مثل سایر مدالآوران کاروان ایران از پاداشهایی که گرفتی راضی نیستی؟
من فقط میخواهم بگویم اگر دستم را جلوی مردم عادی دراز میکردم، خیلی بیشتر از آنچه که گرفتم دریافت میکردم؛ البته همان طور که گفتم انتظار چندانی از مسئولان ندارم، چراکه پیش از این با وجود کسب دو طلای قهرمانی جوانان جهان و یک طلای رقابتهای جهانی پاریس، به آنچه که استحقاقش را داشتم نرسیدم و پاداش قابل توجهی دریافت نکردم. به همین دلیل هم تصمیم گرفتهام دیگر برای جایزه ورزش نکنم. پیش از این همیشه نسبت به این موضوع ناراحت بودم و نسبت به برخورد مسئولان گلایه میکردم اما الان به این باور رسیدهام که هیچ جایزهای با ارزشتر از این نیست که برای شاد کردن دل مردم تلاش کنی و مورد استقبال آنها قرار بگیری.
به نظر میآید پاداشهای معنوی مدال برنزی که در المپیک به دست آوردی تو را راضی کرده باشد؟
همین طور است، بزرگترین پاداش برای من خوشحالی پدر و مادرم بود. وقتی میتوانم کاری کنم که پدرم با 74سال سن، احساس جوانی کند این واقعا ارزشمند است. او به عشق من در این سن و سال هنوز هم هر روز در حیاط خانهمان با وزنههایی که داریم، تمرین میکند. این حال و هوای خوب در بیرون از حیاط خانه هم قابل مشاهده است؛ جایی که مردم در کوچه و خیابان من را مورد محبت خود قرار میدهند. باور کنید مردم آنقدر با محبت هستند که من همیشه شرمنده میشوم.
این حمایتهای مردمی را که میبینی، افسوس نمیخوری که چرا در شب مسابقهات در المپیک با استرس زیاد روی تخته رفتی؟!
شاید فکر کنید میخواهم عملکردم را به دلیل از دستدادن مدال طلای المپیک توجیه کنم، اما به جرات میگویم در شب مسابقه، نیمی از تمرکز من با این فکر که الان میلیونها ایرانی، هزاران کرمانشاهی و اعضای خانوادهام از من انتظار موفقیت دارند، از بین رفت. فکر اینکه جمعیت زیادی پای تلویزیون نشستهاند و مشغول دعا کردن برای من هستند، چنان فشار روحی ـ روانی زیادی به من وارد کرد که تا قبل از آن هیچگاه آن را تجربه نکرده بودم. از طرفی لحظاتی قبل از آنکه من روی تخته بروم دوست عزیزم سهراب مرادی که ماهها در کنار هم برای مدال المپیک تمرین کرده بودیم، در عین ناباوری از گردونه رقابتها حذف شد که این اتفاق در روحیه من هم تاثیر منفی گذاشت. هردوی ما برای کسب مدالهای طلا و نقره المپیک به لندن رفته بودیم و رکوردهایم آنقدر خوب بود که از قبل به چیزی جز این فکر نمیکردیم.
اینکه انتظار عمومی از تو بالا بود درست، اما میخواهم بدانم حذف شدن سهراب مرادی چقدر در عملکردت تاثیرگذار بود؟
در شب مسابقه تمام نگاهها برای کسب اولین مدال طلای کاروان ایران در المپیک روی من و سهراب بود، ولی وقتی مسابقه شروع شد و دیدم سهراب سه بار متوالی در مهار وزنه 166 کیلویی ناموفق عمل کرد، من هم کمی ترسیدم و با این ذهنیت روی تخته رفتم که نمیتوانم وزنه 171 کیلویی را بالای سر ببرم.
پس به نوعی صحنه المپیک تو را گرفته بود؟
دقیقا همین طور است، کیانوشی که همیشه به جنگندگی معروف بود و در مسابقهها وزنههایی را میزد که در تمرینات هم نزده بود، در المپیک با استرس زیاد پشت وزنههای انتخابی کادر فنی ایستاد و همین موضوع باعث شد فقط دوبار از شش بار موفق شود سه چراغ سفید از داوران بگیرد. اعتراف میکنم در شب مسابقه دسته 85 کیلوگرم خودم نبودم، اما باز هم خوشحالم که با وجود این شرایط توانستم مدال برنز المپیک را به دست بیاورم. از نظر من برنز المپیک از ده مدال جهانی هم با ارزشتر است.
البته اینکه در هفته اول المپیک هیچ مدالی کسب نکردیم هم باعث تشدید این فشارها شد...
بله! همیشه به این فکر میکنم که اگر قبل از رقابت من در المپیک ورزشکار دیگری اولین مدال کاروان ایران را به دست آورده بود، من با اطمینان میتوانستم مدال طلای المپیک را به دست بیاورم. این باور چند روز پس از مدال برنزی که به دست آوردم در من ایجاد شد. این مدال باعث شد دیگر ورزشکاران کاروان ایران با استرس کمتری برای کسب مدال تلاش کنند. شما دیدید که از فردای آن روز، کسب مدالهای خوشرنگ طلا و نقره و برنز برای کشورمان آغاز شد.
حسین رضازاده و کورش باقری به عنوان دو وزنهبرداری که هر کدام تجربه حضور در دو المپیک را به عنوان ورزشکار و مربی داشتهاند، تو را در پشت صحنه هدایت میکردند. حضور این دو در بازیابی روحی تو چقدر تاثیرگذار بود؟
مطمئن باشید اگر دلگرمیها و صحبتهای آنها نبود رسیدن به همین مدال برنز هم برای من غیرممکن میشد، اما ورزشکار تا خودش تجربهای را به دست نیاورد هیچ وقت نمیتواند به آنچه که میخواهد دست پیدا کند، مخصوصا تجربه اول. اگر یادتان باشد سال 2010 و در مسابقات جهانی آنتالیا هم من از آمادگی بالایی برخوردار بودم، اما چون اولین تجربه حضورم در سطح بزرگسالان بود فقط به مدال برنز یکضرب دست پیدا کردم، اما سال بعد براحتی و تنها با دو حرکت در یکضرب و دوضرب قهرمان جهان شدم و دو بارهم به رکورد دنیا حمله کردم.
با این حساب باید منتظر بمانیم تا در المپیک 2016 روی سکوی قهرمانی بایستی...
شاید فکر کنید شوخی میکنم اما برنز المپیک لندن روحیه زیادی به من داد و من را امیدوار کرد که در سه المپیک دیگر هم میتوانم برای کشورم افتخارآفرینی کنم.
یعنی تا المپیک 2024؟!
من فقط 21 سال دارم و این توانایی را در خودم میبینم که در سه المپیک بعدی هم روی سکوی افتخار بایستم. از همین الان هم قول طلای المپیک 2016 برزیل را میدهم.
پیداست در دو ماه گذشته از بابت از دست دادن مدال طلای المپیک فشار روحی زیادی را متحمل شدهای؟
حقیقتا روزهای سختی بر من گذشت، چند شب از ناراحتی خوابم نمیبرد. در همان روزها به این نتیجه رسیدم که اطرافیانم المپیک را برای من بیش از اندازه بزرگ کرده بودند.
یعنی معتقدی المپیک میدان بزرگی نیست...
الان که تجربه حضور در المپیک را به دست آوردهام، معتقدم میدان المپیک با دیگر مسابقهها هیچ تفاوتی ندارد. در همین المپیک لندن من با همان دو انتخاب اولم به مدال رسیدم و اگر خودم بودم براحتی میتوانستم صاحب طلای المپیک شوم. من در رکوردگیری قبل از لندن به حدنصاب 399 کیلوگرم رسیده بودم و در تمرینات هم تا رکورد 401 پیش رفته بودم که چیزی حدود 16 کیلوگرم بیشتر از رکورد قهرمان المپیک بود.
کیانوش رستمی در این دو سال همه مدالهای با ارزش را در کلکسیون افتخاراتش جمع کرد، از طلای جوانان جهان تا نقره قهرمانی آسیا، طلای بزرگسالان جهان و برنز المپیک. این موضوع باعث نمیشود از اینجا به بعد با انگیزه کمتری در مسابقهها شرکت کنی؟
به هیچ وجه، من در المپیک به مدال برنز رسیدم و الان احساس میکنم هنوز یک کار ناتمام دارم که باید انجامش بدهم. البته حتی اگر طلای المپیک را به دست میآوردم باز هم برای من فرقی نمیکرد. من عاشق وزنهبرداری هستم و احساس میکنم روز به روز مدال گرفتن و رکورد شکستن در این رشته برای من جذابتر میشود. مطمئن باشید اگر روزی تمام رکوردهای ایران، آسیا، المپیک و جهان در اختیار من باشد باز هم با انگیزه بالا در مورد وزنهبرداری حرف میزنم. اسم کسانی که برای کشورشان افتخارآفرینی میکنند همیشه میماند، البته مشروط به اینکه مردمی باشند و طوری رفتار کنند که مانند جهان پهلون تختی ماندگار شوند.
حالا که صحبت به اینجا کشید فکر نمیکنی مسئولیتت با کسب هر مدالی که به دست میآوری بیشتر شده باشد؟ الان کیانوش رستمی به الگوی بسیاری از جوانان کرمانشاهی تبدیل شده است.
دقیقا همین طور است، الان خیلیها با چشم دیگری به من و رفتارهایم نگاه میکنند و این همان مسوولیت خطیری است که خدا روی دوش من و همه قهرمانان گذاشته است. مسوولیتی که با کمال میل از آن استقبال میکنم. من همیشه قبل از هر مسابقه در خلوت خودم از خداوند میخواهم اگر قرار است با کسب مدال دچار غرور شوم، مانع پیروزی من شود. برای من بیشتر از آنکه کسب مدال المپیک و جهانی ارزش داشته باشد جایگاهی که در میان مردم دارم اهمیت دارد، پس اگر قرار باشد با کسب مدال، این جایگاه متزلزل شود هیچ وقت راضی به کسب آن نیستم.
از همان روزی که رقابتهای وزنهبرداری المپیک به پایان رسید، خانوادههای بسیاری بهواسطه مدالهای کیانوش رستمی نواب نصیرشلال، سجاد انوشیروانی و بهداد سلیمی، ترغیب شدند که فرزندان خود را به سمت رشته وزنهبرداری سوق دهند. از حال و هوای کرمانشاه و اشتیاق جوانها برای تبدیل شدن به یک کیانوش رستمی دیگر برای ما بگو...
من نمیدانم مردم شماره تلفن من را چطور به دست میآورند ولی پدر و مادرهای زیادی با من تماس گرفتند و از من خواستند آنها را راهنمایی کنم. البته من هم از این موضوع خوشحال هستم و دوست دارم با کمال میل تجربیاتی را که طی ده سال حضور در رشته وزنهبرداری به دست آوردهام، در اختیار جوانترها قرار دهم. من معتقدم کسی که خودش را باور داشته باشد براحتی میتواند به آنچه که میخواهد دست پیدا کند.
اما امکانات هم در این میان شرط غیرقابل انکاری است... به عنوان مثال الان جوانهای زیادی در شهر خودت کرمانشاه هستند که میخواهند وزنهبردار شوند از این موضوع ناراحت نیستی که امکانات لازم برای پیشرفت همه آنها وجود ندارد؟
به جرات میگویم این یکی از بزرگترین ناراحتیهای من است. امکانات وزنهبرداری سالن کرمانشاه نسبت به هشت سال پیش هیچ تغییری نکرده و در این سالها هیچ سالن جدیدی برای علاقهمندان به این رشته ساخته نشده است. این در حالی است که طی همین یک ماه گذشته بیش از هزار نفر به هیات وزنهبرداری استان مراجعه و برای یادگیری وزنهبرداری ابراز تمایل کردهاند. سوال من این است که این هزار وزنهبردار نوجوان و جوان را کجا میخواهند آموزش بدهند؟ در سالنی که متراژ آن حتی به 300 متر مربع هم نمیرسد و فقط شش تخته وزنهبرداری در آن وجود دارد، زمینه پرورش و شکوفایی برای چند وزنهبردار وجود دارد؟ من از مسوولان ورزشی کرمانشاه انتظار دارم سالنهای بیشتری بسازند، چون استعدادهای زیادی در این استان وجود دارد که در صورت بیتوجهی از بین خواهد رفت. ما مربیانی چون علیاکبر شیرزادی داریم که میتوانند دهها کیانوش رستمی برای وزنهبرداری ایران پرورش دهند، اما وقتی امکانات نیست چه باید کرد؟
اگر اشتباه نکنم علیاکبر شیرزادی اولین مربی تو هم بود....
بله، او استعداد مرا در وزنهبرداری کشف کرد و بیشترین تاثیر را در مسیری که به قهرمانی من منجر شد، ایفا کرد.
چطور به وزنهبرداری علاقهمند شدی؟
برادرم وزنهبردار بود و من را با خودش به سالن برد. البته آن روزها زیاد از وزنهبرداری خوشم نمیآمد، چون اصلا زورم نمیرسید میله خالی وزنهبرداری را بلند کنم.
به رشتههای دیگری هم علاقه داشتی؟
رستمی: امکانات وزنهبرداری سالن کرمانشاه نسبت به 8سال پیش هیچ تغییری نکرده؛ این در حالی است که طی همین یک ماه گذشته بیش از هزار نفر به هیات وزنهبرداری استان مراجعه و برای یادگیری وزنهبرداری ابراز تمایل کردهاند
من در نوجوانی در تیمهای شنا و واترپلو هم عضویت داشتم و حتی در این رشتهها صاحب مدال استانی هم شدم. البته در ژیمناستیک هم در سطح استان قهرمان شدم. در کاراته مدتی فعالیت کردم و سرانجام فهمیدم عشق و علاقهای که به وزنهبرداری دارم به هیچ کدام از این رشتهها ندارم. هنوز 20 روز از حضورم در وزنهبرداری نگذشته بود که در سطح استان به مقام سوم رسیدم.
چه امکاناتی در اختیار تو بود که طی ده سال از نفر سوم نونهالان کرمانشاه به نفر سوم المپیک 2012 تبدیل شدی؟
طبیعی است که همه چیز برای من فراهم نبود. الان که فکر میکنم به این نتیجه میرسم که اگر کسی بخواهد به موفقیت برسد کمبود امکانات سد راه او نخواهد بود. من ده سال سختی کشیدم تا به مدال برنز المپیک رسیدم. البته این دلیل نمیشود که مسئولان نسبت به معضل کمبود امکانات بیتوجه باشند.
وزنت را روی 85 کیلوگرم نگه میداری یا اینکه قصد داری پس از افتخاراتی که در اوزان 69، 77 و 85 کیلو به دست آوردی، به وزن 94 کیلوگرم بروی؟
اشاره خوبی کردید. من در دسته 69 کیلو طلای نوجوانان آسیا را به دست آوردم، در دسته 77 کیلو طلای جوانان جهان و برنز بزرگسالان آسیا را به دست آوردم و در دسته 85 کیلو هم طلای جوانان جهان، طلای بزرگسالان جهان و برنز المپیک را به دست آوردم. طبیعی است که دوست دارم این افتخارات را در دسته 94 کیلوگرم هم به دست بیاورم، اما فعلا چنین تصمیمی ندارم.
چرا؟
ببینید، من اگر وزنم افزایش پیدا کند قدرت بدنیام نیز بیشتر خواهد شد. هرچه وزن وزنهبردار بیشتر شود وزنه نیز برای او سبکتر میشود. اما فعلا به این موضوع فکر نمیکنم و دوست دارم پس از جابهجا کردن رکورد دنیا به دسته 94 کیلوگرم بروم.
یک وزن بالاتر ما سعید محمدپور را داریم که با وجود جوانی از توانایی بالایی برخوردار است و یکی از امیدهای آینده وزنهبرداری ایران برای کسب طلای جهان و المپیک به شمار میرود. در مورد محمدپور و بدشانسیاش در المپیک چه نظری داری؟
من در المپیک بیشتر از همه برای سعید محمدپور ناراحت شدم که تلاش مضاعفی برای کسب مدال داشت و چهار حرکت از شش حرکت خود را نیز با موفقیت پشت سر گذاشت، اما در دوضرب دسته 94 کیلوگرم ما شاهد رقابتی بیسابقه بودیم و همین موضوع باعث شد که محمدپور نتواند به آنچه که استحقاقش را داشت دست پیدا کند. البته سعید فقط 19سال دارد و من فکر میکنم آینده متعلق به اوست.
فکر نمیکنی پس از المپیک مدالهای تو و نواب نصیرشلال در سایه هیاهوی بهداد سلیمی و سجاد انوشیروانی دیده نشد؟
چه اهمیتی دارد که مدال من و نواب دیده نشود؟ ما زحمتمان را کشیدیم و حالا به چیزی که میخواستیم رسیدیم. این دوره بالاخره میگذرد و در آینده همه فقط افتخار بزرگی را که ما در لندن به دست آوردیم به خاطر میآورند. فکر من اصلا به این حواشی مشغول نمیشود و به تبعیضها هم کاری ندارم.
میخواهم به این سوال صادقانه پاسخ بدهی. به واقع در وزنهبرداری مدال فوقسنگین از دیگر مدالها ارزشمندتر است یا این موضوع، یک تلقی نادرست است؟
درست این است که نباید میان ورزشکاران اوزان مختلف وزنهبرداری یا وزنهبرداران با دیگر رشتهها تبعیض وجود داشته باشد، اما اگر بخواهم درمورد رشته خودم حرف بزنم باید بگویم در همه جای دنیا رقابتهای دسته فوقسنگین نسبت به دیگر اوزان از اهمیت بیشتری برخوردار است. من هم وقتی میبینم دوستان خوبی چون بهداد سلیمی و سجاد انوشیروانی دارم که در عرصه رقابتهای جهانی و المپیک به همراه من روی سکوی قهرمانی میایستند و افتخارآفرینی میکنند، از صمیم قلب خوشحال میشوم. البته باید اعتراف کنم تا همین یکی دو سال پیش از این موضوع که نگاهها در ایران به مدال فوق سنگین متفاوتتر از دیگر مدالها بود، ناراحت میشدم، اما در این دو سال تغییرات زیادی در نوع تفکر و نگرش من ایجاد شده است. الان تنها دغدغه من این است که با نوع تمرینات بتوانم عمر دوران قهرمانیام را به ده سال و حتی بیشتر افزایش دهم و مدالهای پرشماری را در سطح رقابتهای آسیایی، جهانی و المپیک به دست بیاورم.
سری هم به لیگ وزنهبرداری بزنیم؛ جایی که ظاهرا تنها منبع درآمد شما وزنهبرداران است...
من فکر میکنم چرخ لیگ وزنهبرداری احتیاج به روغنکاری دارد! البته مشکلاتی که هماکنون در لیگ وزنهبرداری وجود دارد ریشه در گذشتهها دارد. هیچ وقت نگاه ویژهای به وزنهبرداری نشده و هیچ وقت اسپانسرها از حضور در لیگ وزنهبرداری استقبال نکردند. البته الان جای خوشحالی دارد که در رسانه ملی بیشتر از گذشته در مورد وزنهبرداری صحبت میشود و همین موضوع میتواند بستر را برای حضور اسپانسرهای قدرتمند در این رشته فراهم کند. واقعیت این است که سقف قراردادها در لیگ وزنهبرداری بسیار پایین است و اکثر وزنهبرداران برای امرارمعاش خود چارهای ندارند جز اینکه با همین قراردادهای اندک کنار بیایند. خود من چیزی حدود چهار سال است که در لیگ وزنه میزنم، اما رقمی که از بابت این چهار سال به دست آوردهام حتی به اندازه هزینههای معمول زندگیام هم نبوده است.
در لیگ فصل جدید وزنهبرداری باز هم برای ملی حفاری اهواز وزنه میزنی؟
بله، جایی بهتر از ملی حفاری برای من وجود ندارد. ملی حفاری یکی از بهترین تیمهای وزنهبرداری به شمار میرود و من واقعا در آنجا احساس آرامش میکنم. البته فعلا که در این فصل نه وزنهای برای ملی حفاری زدهام و نه پولی از آنها گرفتهام.
از پرسپولیس پیشنهاد نداشتی؟
نه، دیگر همه میدانند جذب ستارههای وزنهبرداری و پرتاب دیسک ایران یک مانور بزرگ تبلیغاتی بود و مدیر پرسپولیس هدف دیگری را به غیر از این جستجو نمیکرد. حتی اگر پیشنهادی به من ارائه میشد حاضر نمیشدم آن را قبول کنم، چرا که آینده درخشانی در انتظارم نبود.
در تمام این روزها که از کسب مدال برنز المپیک خوشحال بودی، آیا هیچ وقت خودت را جای سهراب مرادی که او هم با امید کسب مدال به المپیک رفت و دست خالی برگشت قرار دادی؟
بله، واقعا سخت است کسی آماده باشد و به المپیک برود اما مدال نگیرد و از دور مسابقات کنار برود. این میتواند یک شکست روحی بزرگ باشد؛ اما او باید به لحاظ ذهنی طوری برنامهریزی کند که در المپیک بعدی با کسب یک مدال خوشرنگ به حقش برسد. این شکست باید باعث پیروزی سهراب شود. خود من خیلی وقتها شکست خوردم، اما بعد از آن به موفقیتهای بزرگی دست پیدا کردم.
با وجود سهراب آیا کیانوش رستمی میتواند خود را در دسته 85 بیرقیب بداند؟
نه من و نه سهراب نمیتوانیم ادعا کنیم که در دسته 85 کیلوگرم بیرقیب هستیم. خطر همیشه در کمین است، چرا که استعدادهای وزنهبرداری ایران بیشتر و سریعتر از هر زمانی پیشرفت میکنند و این ممکن است موقعیت هر دوی ما را به مخاطره بیندازد. اگر هم الان با مصدومیت تمرین میکنم بهدلیل این است که از آمادگی دور نشوم و موقعیتم را از دست ندهم.
مصدومیتتان چه زمانی به طور کامل بهبود مییابد؟
خوشبختانه شرایط زانوی من خیلی بهتر شده است و دیگر نیازی به عمل جراحی زانو ندارد. البته من همین الان هم آن را تمامشده میدانم، هر چند باید بازهم صبر کنم و به درمانم ادامه بدهم. زمانی که مصدومیتم تمام شود با تمام وجود به آیندهای فکر میکنم که پر از اتفاقها و افتخارات جدید برای من است. امیدوارم بتوانم ظرف مدت کوتاهی همه این درد و رنجها را پشت سر بگذارم. در حال حاضر باوجود آنکه مصدوم هستم تمرین کردن را رها نمیکنم، چرا که نمیخواهم دوباره به نقطه صفر برگردم. البته فعلا فشار زیادی به خودم وارد نمیکنم، چرا که مسابقه مهمی پیش رو ندارم و لازم نیست به خودم سخت بگیرم. بنابراین در حدی تمرین میکنم که بتوانم فقط آمادگی بدنیام را حفظ کنم.
آینده حرفهایات را چطور پیشبینی میکنی؟
راهی بسیار طولانی پیش روی خود میبینم و البته افتخارات زیادی که با تلاش و ممارست میتوانم به همه آنها دست یابم. امیدوارم در این راهی که پیش رو دارم حمایت شوم، اگر هم نشوم اصلا مهم نیست، من روی پای خودم میایستم و به هر آنچه که میخواهم میرسم.
کیانوش رستمی در یک نگاه
روز تولد: اول مرداد 1371
محل تولد: کرمانشاه
اولین مربی: علیاکبر شیرزادی
عناوین:
طلای نوجوانان آسیا (اردن 2007)
طلای جوانان جهان (بلغارستان 2010)
نقره بزرگسالان آسیا (چین 2011)
طلای جوانان جهان (مالزی 2011)
برنز یکضرب بزرگسالان جهان (ترکیه 2010)
طلای بزرگسالان جهان (فرانسه 2011)
نقره بزرگسالان آسیا (کره جنوبی 2012)
برنز المپیک (لندن 2012)
رکورددار حرکت یکضرب دسته 69 کیلوگرم نوجوانان ایران با حدنصاب 131 در رقابتهای بزرگسالان آسیا ـ 2008 ژاپن
رکورددار حرکت یکضرب دسته 77 کیلوگرم جوانان ایران با حدنصاب 161 در رقابتهای بزرگسالان جهان ـ 2010 ترکیه
رکورددار حرکت دوضرب دسته 77 کیلوگرم جوانان ایران با حدنصاب 193 در رقابتهای بزرگسالان جهان ـ 2010 ترکیه
رکورددار مجموع دسته 77 کیلوگرم جوانان آسیا با حدنصاب 354 در رقابتهای بزرگسالان جهان ـ 2010 ترکیه
رکورددار حرکت یکضرب دسته 85 کیلوگرم جوانان ایران با حدنصاب 173 در رقابتهای بزرگسالان جهان ـ 2011 فرانسه
رکورددار حرکت دوضرب دسته 85 کیلوگرم جوانان ایران با حدنصاب 210 در رقابتهای جوانان جهان ـ 2011 مالزی
رکورددار مجموع دسته 85 کیلوگرم جوانان ایران با حدنصاب 382 در رقابتهای بزرگسالان جهان ـ 2011 فرانسه
بهترین رکوردهای شخصی در دسته 85 کیلوگرم:
یکضرب:
173 کیلوگرم (رقابتهای جهانی 2011)دوضرب: 211 کیلوگرم (رقابتهای قهرمانی آسیا 2012)
مجموع: 383 کیلوگرم (رقابتهای قهرمانی آسیا 2012)
رضا پورعالی / گروه ورزش
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد