گزارشی از تله‌فیلم «خانه‌ای در مه»

یک جدایی شیرین

«خانه‌ای در مه» عنوان جدیدترین ساخته سیدمجتبی یاسینی است که این روزها مراحل پایانی تولید را پشت سر می‌گذارد. این فیلم تلویزیونی داستان زندگی خواهر و برادری است که در کودکی و پس از فوت پدر و مادر از یکدیگر جدا می‌شوند و پس از گذشت سال‌ها، یکدیگر را پیدا می‌کنند.
کد خبر: ۴۴۶۶۵۳

یاسینی که علاوه بر کارگردانی، کار تهیه این فیلم تلویزیونی را نیز به عهده دارد، تلاش کرده است مضامین اجتماعی را در قالب داستانی خانوادگی بگنجاند و درامی سراسر تعلیق را پیش‌روی مخاطب قرار دهد.

آنچه می‌خوانید گفت‌وگویی است که در پشت صحنه این تله‌فیلم با تعدادی از عوامل آن انجام شده است.

وارد ساختمان بیمارستان توانبخشی زعفرانیه می‌شوم. در راهرو مهدی امینی‌خواه کنار مریم خدارحمی ایستاده است و عوامل پشت صحنه مشغول آماده‌سازی نور و صحنه هستند. گروه فیلمبرداری ریل‌هایی را در کف کریدور قرار می‌دهند تا صحنه را برای حرکت سیال دوربین آماده کنند. یاسینی مانیتور خود را پشت سکوی پذیرش قرار داده است و دور از رفت و آمد عوامل، بازیگران را هدایت می‌کند. این سکانس به بخش پایانی تله‌فیلم و نقطه عطف داستان مربوط می‌شود؛ جایی که گره از راز داستان باز می‌شود و پایانی خوش انتظار یک خانواده را می‌کشد.

به گفته یاسینی این سکانس، بازی احساسی را می‌طلبد به همین دلیل پس از تمرینات متعدد، باز هم نظر کارگردان برآورده نمی‌شود و پس از کات‌های پیاپی همه را برای برداشتی دیگر آماده می‌کند. او می‌گوید: در این سکانس، ـ پلان قرار بود بازیگران تمرینات لازم را با دوربین انجام دهند و با وجود تعلیق‌های بسیاری که وجود داشت، در برداشت یازدهم کار نهایی انتخاب شد. بازیگران از ساعت 8 صبح در حال تمرین هستند. پس از آن نیز در دور خوانی‌ها تلاش کردیم گوش افراد با صدای یکدیگر آشنا شود و یکدیگر را بشناسند و متن‌ها نیز در موقعیت‌های مختلف تحلیل شود. همچنین میزانسن‌های خطی بارها در مراحل مختلف تمرین تست زده شد و دکوپاژ مقابل دوربین در زمان فیلمبرداری انجام گرفت.

مجتبی یاسینی که طراحی و بازنویسی نهایی این تله‌فیلم را شخصا به عهده دارد، می‌گوید: قصه خوب مهم‌ترین عنصری است که مرا راضی به ساخت یک فیلم تلویزیونی می‌کند. فیلمنامه خانه‌ای در مه نیز ابتدا به عنوان طرح یک سریال تصویب و سپس برای این پروژه بازنویسی شد.

وی از جمله کارگردان‌هایی است که کمتر تله‌فیلم می‌سازد. وی معتقد است: در وهله اول باید داستان خوبی وجود داشته باشد تا بتواند نظر مخاطب را نیز جلب کند. او با بیان این‌که نباید ساخت آثار نمایشی فقط برای پر کردن آنتن و گذران وقت مخاطب باشد، می‌گوید: معتقدم حتی اگر یک پلاتو هم تولید می‌کنیم ‌باید کار خوبی را به مخاطب تحویل دهیم و تلاش کنیم سطح توقع مخاطب را بالا ببریم. فیلمساز تا آنجا که می‌تواند باید با مخاطب رفاقت کند، چون به ما اعتماد کرده است پس نباید کم فروشی کرد. همچنان‌که در لوکیشن قبلی، از حدود 27 برداشت تنها 50 ثانیه ضبط داشتیم و تلاش ما بر این است کاری با کیفیت را از خود بر جای بگذاریم.

بازی در نقشی متفاوت

بیژن از شخصیت‌های اصلی این داستان است که نقش آن را پندار اکبری بازی می‌کند. او بیش از این درخصوص نقش و قصه توضیح نمی‌دهد، چراکه معتقد است مخاطب بخش اعظمی از تعلیق را از دست می‌دهد.

او درخصوص بیژن تنها به چند جمله بسنده می‌کند: این کاراکتر دارای شخصیت متفاوتی است، چراکه تا لحظه آخر متوجه نمی‌شویم مثبت است یا منفی. بیننده تا لحظه آخر نمی‌تواند شخصیت درونی این کاراکتر را حدس زند، در حالی که حجم این نقش نسبت به دو بازیگر دیگر کمتر بوده، ولی قصه را بخوبی پیش می‌برد. در این کار با گریمی 30 ساله که چند سال نیز بزرگ‌تر از سن واقعی خودم است، ظاهر شده‌ام. به لحاظ شخصیتی چون نقش فردی را بازی می‌کنم که تازه به ایران بازگشته، چهره‌پرداز تلاش کرده است چهره‌ام به حس و حال چنین شخصیتی نزدیک باشد.

اکبری که از سال 82 با یاسینی همکاری دارد و در 3 پروژه نیز در حوزه تدوین کنار او بوده است در حال حاضر 2 اثر با نام‌های «بوسه باد» و «جان و مرجان» را (بخش ویدئویی جشنواره فیلم فجر) آماده پخش دارد.

او می‌گوید: در انتخاب نقش‌ها سعی دارم کاری را انتخاب کنم که در بازی‌ام تاثیر مثبتی داشته باشد. برای مثال تله‌فیلم جان و مرجان را به دلیل حضور این فیلم در بخش ویدئویی فجر انتخاب کردم و حضور در بوسه باد را به‌دلیل کسب تجربه کنار بازیگران پر سابقه تئاتر و تلویزیون پذیرفتم. درضمن این کار دارای محتوایی کاملا تحقیقاتی و علمی بود. به همین علت سعی کردم از پس نقشی سخت برآیم، همچنین به‌دلیل خاص بودن نقش. کاراکتر من در این فیلم جوانی است که تازه از ایتالیا به ایران بازگشته و حتی برای نزدیک شدن به آن، این زبان را فرا گرفتم.

از اکبری می‌پرسم آیا کاراکتر بیژن دارای المان‌های خاصی برای نمایاندن زندگی او در خارج از کشور است که وی در پاسخ می‌گوید: به هیچ عنوان لهجه‌ای خاص برای این کاراکتر در نظر گرفته نشده است، چون به نظرم بسیاری از ایرانی‌هایی که خارج از کشور زندگی می‌کنند همچون هموطنان داخل صحبت می‌کنند و لهجه‌ای ندارند و برای شکل دهی به این نقش نیاز به امضای خاصی پای آن نبود.

پندار اکبری با بیان این مساله ادامه می‌دهد: این نقش فقط و فقط مرموز است و مخاطب تا لحظه آخر نمی‌تواند حدس بزند او کجای داستان قرار گرفته است. من برای شخصیت‌پردازی آن بیش از اندازه تلاش نکرده‌ام، چراکه فیلمنامه به‌صورت کامل و با جزئیات نوشته شده است.

وی در این تله‌فیلم بیشترین بازی را مقابل مهدی امینی خواه، مریم خدارحمی و احمد علامه دهر انجام داده است. علامه که از بازیگران پیشکسوت سینما و تئاتر است ایفاگر نقش رهنما، پدر خانواده است. او در وجه دراماتیک فیلم‌های تلویزیونی می‌گوید: شخصا طرفدار درام‌هایی با موازین اجتماعی و همچنین کاراکترهای خاکی هستم، یعنی کاراکترهایی که پایشان به زمین وصل است و زندگی روزمره آدمیان را به تصویر می‌کشند. به همین علت این فیلمنامه را پسندیدم چراکه داستان نیز بر مبنای یک اتفاق واقعی نگاشته شده است.

الگوسازی یک اثر هنری

مهدی امینی‌خواه را این روزها بیشتر در قالب فیلم‌های تلویزیونی می‌بینیم. وی که در تله‌فیلم خانه‌ای در مه ایفاگر نقش اردشیر است درخصوص این شخصیت می‌گوید: با خواندن فیلمنامه جذب این شخصیت شدم و امیدوارم این قصه مورد پسند خانواده‌های ایرانی نیز قرار گیرد. اردشیر انسانی فهمیده، باهوش، متین، صبور و خانواده دوست است و اینها کدهایی است که بیننده از بازی این کاراکتر می‌گیرد. فردی است که در وهله اول احترام خاصی برای خانواده خود قائل است و در مسیر زندگی گرفتار مشکلاتی می‌شود و از زوایای مختلف تحت فشار قرار می‌گیرد، مشکلاتی که بی‌پاسخ مانده‌اند و اردشیر تلاش می‌کند حتی با رسیدن به پاسخ‌های منفی زندگی را مدیریت کند و با صبر به جواب حقیقی دست یابد. گره‌های موجود در داستان او را تا سر حد دیوانگی پیش می‌برد و ده‌ها علامت سوال در ذهن او نقش می‌بندد، ولی با این حال در آخرین لحظه و در سکانس پایانی که دقایقی پیش شاهد آن بودید، جواب‌های خود را قاطعانه دریافت می‌کند.

وی ادامه می‌دهد: به‌نظرم این قصه گونه‌ای از درام اجتماعی ایرانی است که به بخشی از معضلات داخلی جامعه می‌پردازد. قصه گم شدن آدم‌ها سالیان سال در سینمای هند، آمریکا و... دیده شده و همواره جذابیت‌های خاص خود را داشته و حال در این فیلم به سبک اجتماعی و اصیل ایرانی خود به نمایش گذاشته شده است و همین‌طور که به این مساله و پیدا شدن یک خواهر و برادر پرداخته می‌شود، به یک مشکل اجتماعی دیگر نیز نگاهی ویژه دارد و آن بچه‌دار نشدن زوج‌های جوان است.

امینی‌خواه پیامدهی داستان را مهم‌ترین هدف یک اثر نمایشی می‌داند و می‌افزاید: هر فیلمی که ساخته می‌شود ابتدا باید حاوی یک پیام باشد و این ویژگی هر اثر هنری است وگرنه تهی و پوچ خواهد بود. رسالت فرهنگی، آگاهی بخش است برای بیننده و ما غیر از نشان دادن معضلات جامعه می‌کوشیم کالای فرهنگی مناسبی را در قالب یک اثر نمایشی و هنری به مخاطب ارائه و وجه سرگرمی را نیز برای او مهیا کنیم. متاسفانه به‌دلیل معضلاتی که در جامعه وجود دارد افراد کنترل خود را از دست می‌دهند و با تصمیم گیری‌های غیرمنطقی مشکلات بعدی به وجود می‌آید و کاراکتری مثل اردشیر با وجود صبر و بردباریش می‌تواند الگوی خوبی باشد برای این داستان.

در میان بازیگران این فیلم تلویزیونی چهره‌ای آشنا نیز دیده می‌شود. جاسم ویشگاهی، قهرمان کاراته ایران به عنوان دکتر ویشگاهی در چند سکانس از این فیلم ایفای نقش کرده است.

وی می‌گوید: پس از مسابقات مختلفی که در آن شرکت کردم در تاتامی (رینگ) از من خواستند جلوی دوربین به ایفای نقش کوتاهی بپردازم و فکر می‌کنم علاقه‌مندی‌ام به بازی در حوزه فیلم پیشنهاد آقای یاسینی را در پی داشت و خوشبختانه همه راضی بودند.

او ادامه می‌دهد: این کاراکتر یک جراح عمومی است که در انتهای این پلان حامل خبری خوشایند برای خانواده رهنماست. پیام نهفته در این سکانس همانقدر برایم شادی‌آور بود که گویا یک مدال رنگین برای مردم کشورم کسب کرده‌ام. در انتهای این سکانس نیز لحظات خوشی برای بینندگان رقم می‌خورد. هرچند این شعف در قالب نقش می‌گنجد، اما شخصا می‌باید آنقدر احساسم قوی باشد تا به بیننده نیز انتقال یابد و این هم حسی با مردم برایم لذت بخش است.

در این فیلم ویشگاهی یک قهرمان ملی است. وقتی از او می‌پرسم قرار گرفتن کنار بازیگران باعث نشده حسی از غرور در بازی ات ایجاد شود با تواضع خاصی می‌گوید: وقتی در این سکانس حضور یافتم بسیاری از دوستان در این پروژه تصور نمی‌کردند در نخستین تجربه تصویری ام بازی می‌کنم و خدا را شکر توانستم با حداقل برداشت نقشم را ایفا کنم.

بخش‌های انتهایی سکانس مربوط به بیمارستان در حال فیلمبرداری است و فرصت کوتاهی دست می‌دهد تا با مدیر تولید این پروژه نیز همکلام شوم. محمود صادقی که سال‌هاست با مجتبی یاسینی همکاری می‌کند و در شبکه 2 سیما نیز به عنوان مدیر صحنه برنامه‌هایی چون روز از نو، خانه ما، جمع ما و... را عهده دار است، می‌گوید: بخش عمده داستان این تله‌فیلم در محیط بیمارستان در جریان است. بخشی از لوکیشن‌ها مربوط به فضاهای داخلی و منزل شخصیت‌های داستان است، از جمله رهنما با بازی احمد علامه که در یک خانه ویلایی بزرگ واقع در شهرستان دماوند فیلمبرداری شد و این بنای چند هزار متری برای نخستین بار در اختیار یک گروه فیلمبرداری قرار می‌گرفت و فکر می‌کنم از این پس رغبت همکاران برای استفاده از آن لوکیشن بیشتر شود.

وی ادامه می‌دهد: محله کاشانک نیز بخشی دیگر از لولیشن‌ کار بود علاوه بر این فرودگاه، شیرخوارگاه، گلفروشی، قنادی، میوه فروشی و فضاهای خارجی خیابانی نیز از دیگر محل‌هایی هستند که برای تصویربرداری هماهنگ شده‌اند.

او با بیان این‌که پیش تولید کار 20 روز به طول انجامیده و فیلم مراحل پایانی تولید خود را پشت سر می‌گذارد، می‌افزاید: بخشی جزئی از آکسسوار صحنه توسط خود گروه آماده شده است و در مجموع لوکیشن‌ها و فضاهای داخلی دارای تجهیزات کامل و ادوات مناسب کار ما بودند.

صادقی همچنین با اشاره به گروه‌های فیلمبرداری مختلفی که در محل این لوکیشن کنار گروه یاسینی مشغول به کار هستند، می‌گوید: حتی الامکان فضای این لوکیشن تفکیک شده است تا در کار گروه‌های فیلمبرداری تداخلی به‌وجود نیاید. متاسفانه در تهران تنها چند بیمارستان وجود دارد که می‌توانند برای چند روز مورد استفاده گروه‌های فیلمبرداری قرار گیرند و این مکان، اصلی‌ترین لوکیشن‌های بیمارستانی است که با کمترین مشکلی در اختیار گروه‌های نمایشی قرار می‌گیرد.

آزاده خواجه‌نصیری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها