نگاهی به بهترین آثار اقتباسی سینمای ایران

کپی برابر اصل

موضوع اقتباس در سینمای ایران همواره مساله بحث برانگیز و قابل تاملی بوده است، چرا که عده‌ای با مقایسه کردن اثر با منبع اقتباس شروع به برشمردن ابعاد منفی که در اثر اقتباسی وجود دارد می‌کنند. شاید فقط به زعم این‌که بسیاری از کارگردانان سینمای ایران دستی در نگارش آثارشان دارند به هیچ وجه به سمت اقتباس حرکت نمی‌کنند و آنهایی هم که سعی در استفاده از این شیوه را دارند، بسیار محتاطانه گام بر می‌دارند.
کد خبر: ۴۴۰۷۸۵

شاید نزدیک‌ترین مثال این اتفاق را می‌توانیم در ساخته جدید بهرام توکلی «اینجا بدون من» جستجو کنیم. این کارگردان که با ظرافتی بی‌نظیر نمایشنامه «باغ‌وحش شیشه‌ای» را در اثرش ترسیم کرده بود با بسیاری از نقدهای مثبت و منفی مواجه شد و بیشترین آرای منفی به رعایت نکردن ظرافت‌های منبع اقتباس بر می‌گشت. حال ‌آن‌که خود بهرام توکلی نیز بارها در گفته‌هایش تاکید کرد که هر فرهنگی بسته به شرایطش باید از اقتباس سهمی ‌داشته باشد و اینجا بدون من ایرانی شده اثر جاودانه باغ‌وحش شیشه‌ای بود.

در زیر مروری داریم بر مشهورترین اقتباس‌های سینمایی در ایران، این مرور قطعا شامل تمام آثار نیست.

گاوخونی

فیلم گاوخونی بر مبنای رمان جعفر مدرس صادقی ساخته شده است. رمان ماجرای یک جوان اصفهانی است که اسیر خاطرات کودکی و نوجوانی خویش است. او غرق رویاها و تخیلاتی است که از چند ماه بعد از مرگ پدرش به او هجوم آورده‌اند و پدر با وابستگی مرموزش به زاینده‌رود و مرداب گاوخونی، در همه این تخیلات حضور دارد.

داستان همان‌گونه که در کتاب از زبان راوی بیان می‌شود به فیلم در آمده است و ما ضمن تماشای مناظری از اصفهان و صحنه‌هایی از زندگی گذشته راوی، صدای او را‌‌ ـ‌ که لهجه اصفهانی هم ندارد ‌‌ـ‌ می‌شنویم که رمان را می‌خواند.

بهروز افخمی این روش را بهترین راه تبدیل داستان گاوخونی به فیلم می‌داند. او پیش‌تر در جایی گفته بود که وقتی شروع کرد تا فیلمنامه را بنویسد و داستان را برای فیلم تنظیم کند متوجه شد که داستان دارد از بین می‌رود و از فکر تهیه فیلم منصرف شد. تا این‌که او در فرصتی دیگر فکر کرد می‌شود فیلم را به صورت نماهایی که موقعیت دید یک آدم پریشان‌احوال را نشان دهد که مثل دیوانه‌ها در خیابان در حرکت است و ماجرا در ذهنش بازگو می‌شود، سروسامان داد.

برخورد فیلم با رمان به گونه موازی شکل نمی‌گیرد، چنان‌که فیلم صرفا اجرای بی‌دخل و تصرفی از رمان ارائه نمی‌دهد، بلکه گاهی روایت فیلم و رمان با یکدیگر برخورد می‌کنند و گونه سومی از روایت ایجاد می‌شود.

می توان گفت که شگردهای منحصر به فردی که در این فیلم به کار گرفته شده، فیلم را از رمان جلوتر می‌برد و هنجارشکنی‌ها و بازی‌هایی را به تجربه می‌کشاند که از اولین تجربه‌های سینمای ایران به شمار می‌آیند.

در اثر بهروز افخمی ‌از شگردهای سینمایی معمول استفاده نمی‌شود و فیلم با ساخته شدن خود، تعریف جدیدی از سینما ارائه می‌دهد و گونه‌ای از سینمای ادبی را می‌سازد که در آن حضور جلوه‌های ویژه و بازی جنجالی هنرپیشگان کمرنگ است و در عوض از چگونگی قرار گرفتن زاویه دوربین و رابطه دوربین با روایت داستانی ... شگردهای سینمایی دیگری ساخته می‌شود.

گاوخونی نوشته جعفر مدرس‌صادقی از آن دسته از آثاری است که کتابش نیز روی پیشخوان مورد توجه بسیاری قرار گرفت.

پاداش سکوت

یکی از آثار متاخر اقتباس شده از نویسندگان ایرانی فیلم پاداش سکوت ساخته مازیار میری است که بر اساس یکی از داستان‌های مجموعه من قاتل پسرتان هستم نوشته احمد دهقان است.

کتاب من قاتل پسرتان هستم نوشته احمد دهقان مجموعه‌ای است مشتمل بر 10 داستان کوتاه. من قاتل پسرتان هستم هفتمین قصه این کتاب است که نام کتاب را هم به خود اختصاص داده. قصه‌ای 8 صفحه‌ای که دهقان سال 1378 نوشته و در کنار قصه‌های دیگر حاوی نگاهی تلخ و دردمندانه و در عین حال رئال به جنگ ایران و عراق و سویه‌های ناپیدای آن است.

بیهوده نیست که مازیار میری درگیر این قصه از مجموعه شده که به نوعی شاه‌بیت کتاب است. هر چند داستان‌های دیگر هم هرکدام ویژگی خاص موضوعی دارند که تشخصی به ادبیات دفاع مقدسی می‌بخشند. بکر بودن موضوعات، انتخاب زاویه‌های دید خاص و در عین حال تصویر کردن روابطی نامعمول در فضایی که با یکسری مولفه آشنا برای مخاطب کلیشه شده، در کنار قلم و نثر روان دهقان که بدون توسل به الفاظ و ساختارهای نامتعارف قصه‌اش را ساده تعریف می‌کند، از امتیازهای کتاب به عنوان اثری متعلق به ادبیات دفاع مقدس است.

قصه 8 صفحه‌ای دهقان به قدری تکان دهنده و تأثیرگذار است که در وهله اول گریبان مازیار میری را گرفته و به او کمتر فرصت داده به این وجه ماجرا هم بیندیشد که چقدر قابلیت تبدیل شدن به یک فیلم بلند سینمایی را دارد.

گاو‌

داستان‌های پیوسته مجموعه «عزاداران بیل» برای کارگردانی که علاقه عجیبی به ادبیات داستانی دارد بهترین پیشنهاد برای ساخت فیلم بود. فیلمی ‌که همپای اثر اقتباس شده و بلکه فراتر از آن به شهرت رسید و جزو آثار ماندگار سینمای ایران شد. بسیاری در همان سال‌ها فیلم «گاو» را آغاز موج نو سینمای ایران می‌دانستند.

فیلم گاو، به طورکامل از یکی از قصه‌های مجموعه عزاداران بیل (نوشته غلامحسین ساعدی) که مجموعه 8 قصه به هم پیوسته است اقتباس شده است.

نویسنده در این کتاب، به ظرافت، با نیم نگاهی طنز، جامعه آن روز ایران را از نظر خرافات، جهالت، فقر و بیماری نقد کرده است.

اصل پایبندی به اقتباس، در این فیلم بخوبی رعایت شده است.

دیالوگ‌های داستان با تغییرات کمی‌ در فیلم لحاظ شده است که بی‌شک مهم‌ترین علت این ترکیب و تغییرات اندک، نوشتن اشتراکی متن فیلمنامه توسط کارگردان و نویسنده داستان است.

عزاداران بیل به دلیل داشتن جنبه‌های تصویری غنی، رئالیسم اجتماعی و نگاه بدبینانه و انتقادی او به جامعه ایران در دوران شاه و درونمایه فلسفی اندیشمندانه آنها، مورد توجه سینماگران نوگرای ایران بود.

آشنایی مهرجویی با ادبیات و تسلط او به قواعد داستان گویی در سینما، باعث شد که او بتواند با همکاری نویسنده، متن‌های سینمایی دراماتیک و محکمی ‌بر اساس داستان‌های نویسنده یاد شده بنویسد و با تقویت جنبه‌های سینمایی داستان و شخصیت‌ها، دو فیلم ماندگار در تاریخ سینمای ایران خلق کند.

دایره مینا نیز فیلمی‌ بود که مهرجویی بر اساس داستانی از این نویسنده ساخته بود، هر چند هیچ‌گاه به موفقیت فیلم گاو نرسید.

اگر فیلم متوسط شوهر آهوخانم ساخته داوود ملاپور که بر اساس رمانی به همین نام اثر محمدعلی افغانی را نادیده بگیریم، بدون شک می‌توان فیلم گاو را نخستین اقتباس جدی و خلاقانه از ادبیات معاصر ایران در سینما دانست.

تا پیش از گاو، عمده اقتباس‌های سینمایی در ایران، مربوط به ادبیات کهن فارسی (عمدتا شاهنامه)، داستان‌ها و افسانه‌های عامیانه یا داستان‌های پاورقی سبک و سطحی دهه‌های 30 و 40 است. در واقع با فیلم گاو است که مهرجویی رویکرد متفاوتی از اقتباس ادبی در سینمای ایران را معرفی می‌کند.

داریوش مهرجویی در طول 4 دهه فیلمسازی، در بیشتر آثارش از ادبیات به عنوان پایه و منبع اصلی داستان فیلم‌هایش استفاده کرده است. این کارگردان سینما در کارنامه خود با رویکردی ادبی از آثار ادبیات داستانی ایران و جهان به عنوان خط اصلی داستان‌هایش استفاده کرده است.

«پستچی» و «دایره مینا» که هر دو اثر اقتباسی بودند، آثار دیگر مهرجویی را در دوران قبل از انقلاب تشکیل می‌دهند. فیلم پستچی با الهام از نمایش «ویزک» نوشته گئورک بوخنر ساخته شد و دایره مینا نیز اقتباس دوم مهرجویی از آثار ساعدی بود. این بار مهرجویی با نگاهی به داستان «آشغالدونی» فیلم دایره مینا را که به نوعی تثبیت کننده جایگاه مهرجویی به عنوان یک کارگردان مولف در سینمای ایران بود، ساخت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مهرجویی با ساخت فیلم «مدرسه‌ای که می‌رفتیم» به کار خود ادامه داد. علاقه و احاطه مهرجویی به ادبیات جهان در اثر مستندی که بر اساس اشعار و زندگی شاعر فرانسوی یعنی آرتور رمبو ساخت، متبلور شد، اما مهرجویی با «هامون» که از فیلم‌های جریان‌‌ساز سینمای ایران است و بسیاری ردپای داستان‌های دیوید سالینجر را در این فیلم می‌دیدند، بار دیگر به عنوان کارگردانی مولف شناخته شد. هر چند این فیلم با نگاهی به کتاب ترس و لرز اثر کی‌یر کگورد ساخته شد. «پری» برداشتی آزاد از داستان موفق و مشهور فرانی و زویی اثر سالینجر بود که مورد تحسین منتقدان و همچنین تماشاگران سینما واقع شد.

مهمان مامان‌

کارگردانان دیگری نیز در سینمای ایران بوده‌اند که ترجیح داده‌اند از آثار ادبی مهم به عنوان پایه و اساس فیلمشان استفاده کنند، اما در این میان نویسنده‌ای که شاید بیشترین فیلم‌های اقتباسی در ایران بر اساس داستان‌های او ساخته شده، جالب توجه است. هوشنگ مرادی کرمانی یکی از نویسندگانی است که رد داستان‌های او را در کارهای کارگردانانی همچون ابراهیم فروزش (خمره) کیومرث پوراحمد (قصه‌های مجید) داریوش مهرجویی (مهمان مامان) مرضیه برومند (مربای شیرین) و... می‌توان دید.

داستان‌ها مرادی کرمانی نقش بسیاری در موفقیت برخی از بهترین فیلم‌های سینمای کودک و نوجوان ایران داشته است. در این میان داریوش مهرجویی در اقتباسش از داستان مرادی کرمانی توانسته است بخوبی آنچه را در کتاب رخ داده است با تغییراتی ظریف به تصویر بکشد. این مهم نیز با همکاری مرادی کرمانی در نوشتن فیلمنامه همراه بوده است. هر چند داستان روایت کاملا ساده‌ای دارد و اتفاقات به شکل معمولی در کتاب به نظر می‌رسند، اما در فیلم مهرجویی لایه‌های زیرین داستان بخوبی نشانه‌گذاری شده‌اند تا مخاطب براحتی بتواند داستان را آن طور که نویسنده می‌خواسته دنبال کند.

درخت گلابی

مهرجویی سال 1371 در فیلم «سارا» باز هم از اقتباس به عنوان زمینه اصلی قصه فیلمش استفاده کرد و با دستمایه قراردادن نمایشنامه «خانه عروسک» اثر هنریک ایبسن، نمایشنامه‌نویس دانمارکی و خلق فضایی ایرانی باز هم قدرت ادبیات را در سینما نشان داد.

سارا به لایه پنهان روابط انسانی در فضایی ایرانی می‌پردازد و اتفاقا در همان سال جایزه بهترین فیلمنامه را نیز برای این فیلم دریافت می‌کند.

اما تجربه بعدی مهرجویی از اقتباس آثار ایرانی فیلم «لیلا» بر اساس داستانی از مهناز انصاریان بود. داستان تکراری انصاریان با پرداخت حرفه‌ای مهرجویی به فیلمی ماندگار در عرصه فیلم‌های اجتماعی و خانوادگی تبدیل شد و حتی از سوی مسوولان بیستمین جشنواره فیلم فجر به عنوان بهترین فیلم این ژانر در دوران پس از انقلاب برگزیده شد.

«درخت گلابی» فیلمی نوستالژیک و عاشقانه و از جمله فیلم‌های خاطره ساز سینمای ایران نیز اقتباسی است از یکی از داستان‌های گلی ترقی. مهرجویی یکی از داستان‌های مجموعه «جایی دیگر» را به نام درخت گلابی دستمایه فیلمش قرار داده است.

او در این فیلم بسیار به داستان وفادار است و حتی بسیاری از نریشن‌هایی که از زبان شخصیت اول فیلم عنوان می‌شود بی‌کم و کاست از داستان گلی ترقی منتقل شده است. مهرجویی در این فیلم تنها سعی کرده است فضای حاکم بر داستان را با جذابیت‌های تصویری بی‌شمارش به پرده سینما بیاورد که در این کار نیز بسیار موفق بوده است. درخت گلابی از آن دسته فیلم‌هایی است که توانست بار دیگر نام گلی ترقی را به عنوان نویسنده‌ای خلاق مطرح کند.

بازگشت به گذشته که دلبستگی تکنیکی گلی ترقی است، در درخت گلابی نمونه‌ای از موفق‌ترین آثار اوست، مهرجویی نیز با اشراف به این تکنیک و پرداخت جزئی‌نگر او در ساختار فیلم بخوبی توانسته است از پس فضای نوستالژیک حاکم بر داستان بربیاید.

ناخدا خورشید

ناصر تقوایی سال 68 در حالی با اقتباس از اثر شگفت همینگوی فیلمش را ساخت که بسیاری همچنان بر این باورند که فیلم «ناخدا خورشید» مهم‌ترین اثر سینمایی اقتباس شده در سینمای ایران است. حتی هواداران این سینما معتقدند اثر تقوایی در نوع روایت و چگونگی پیشبرد قصه‌اش بسیار فراتر از دیگر فیلمی‌ است که از این داستان همینگوی اقتباس شده است و آن هم فیلمی ‌است از‌ هاوارد ‌هاکس، کارگردان معروف سینمای آمریکا.

برداشت آزاد از داستان همینگوی و ایرانیزه کردن آن قطعا کار دشواری بوده که تقوایی به بهترین وجه از عهده آن برآمده است. گویی که از اول ناخدا خورشید قهرمان داستان بوده و نه کاپیتان مورگان. «داشتن و نداشتن» با وجود قهرمانی چون کاپیتان مورگان از آن دسته آثار ادبی است که نظر سینماگران را به خود جلب می‌کند.

تقوایی از جمله کارگردان‌هایی است که با تسلط بر ادبیات معمولا نمایشنامه‌ها و فیلمنامه‌های موفق سینمای ایران را به نگارش در آورده است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها