سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
این قطعه بازگوکننده تبعید، دلتنگی، بیماری و مرگ است. دقیقا همان چیزهایی که در ناآرامیهای سیاسی ـ اجتماعی اتفاق میافتد؛ ناآرامیهایی چون جنگ، چه کوتاه و چه طولانی مدت، چه اول و چه دوم.
جنگ جهانی دوم ماحصل خودخواهی و به رخ کشیدن قدرتها برای دستیابی به سرزمینهای بیشتر بود و لهستان اولین سرزمین در مواجهه با جنگ جهانی دوم در سال 1939. تنها بهانه این جنگ دستیابی آلمان به منطقه دانزیک در لهستان بود که راه اتصال با پروس شرقی تلقی میشد. منطقهای که طی عهدنامه ورسای از آلمان جدا شد و هشدار آلمان به لهستان نتوانست بهانه لازم برای حمله به لهستان را فراهم کند و این بود که رئیس سازمان جاسوسی هیتلر با کسب اطلاعات لازم در یک کاباره و آزادسازی زندانیان لهستانی در بازداشتگاههای آلمان به آنها یونیفورم ارتش لهستان پوشاند و با دادن قول آزادی، وادارشان کرد که به ایستگاه رادیویی «گلاویتز» که در مرز مشترک 2کشور آلمان و لهستان قرار داشت و متعلق به آلمان بود، حمله کنند.
در این میان موضوعی دیگر مطرح بود: توافق هیتلر و استالین که پیش از این ماجرا، در مورد تقسیم لهستان انجام شده بود. حالا آلمان تنها نبود، شوروی از شرق وارد لهستان شد و به هم رسیدن نیروهای آلمان و شوروی ندای دو نیمه شدن لهستان را میداد.
این در حالی بود که زندانیان ملبس به یونیفورم لهستانی، پیش از این، آزادیشان را در قتل عام دستهجمعی تجربه کردند. این حمله عده زیادی از لهستانیها را راهی اردوگاههای کار در آلمان و شوروی کرد. آن اسیرانی که در دست روسها گرفتار شدند به دست روسهای سرخ به قتل رسیدند که البته پنهانکاری کمونیستها، آلمان را مقصر معرفی کرد.
در سال 1941 پس از بر هم خوردن توافق آلمان و شوروی، استالین برای جلوگیری از پیشروی آلمان از ژنرال ولادیسلاو آندرس (Wladislaw Anders) فرمانده تبعیدی لهستانی که دولت در تبعید لهستان را توسط استالین تشکیل داد، کمک گرفت. این همکاری منجر به خروج ارتش تحت فرمان آندرس به خاک شوروی آن هم از راه ایران شد. پس قرار شد که از طریق ایران به ارتش انگلیس در عراق بپیوندند و پس از تعلیمات لازم در فلسطین به اروپا اعزام شوند. حمله آلمان به شوروی فرصتی به لهستانیها داد که از اردوگاههای کار استالین رها شوند. دیگر توافقی میان آلمان و شوروی هم نبود. حالا لهستانیها دوستان شوروی محسوب میشدند. پس از توافق شوروی و آندرس، مهاجرت نزدیک به 115 هزار نفر از طریق ایران به نقاطی چون فلسطین، آفریقای جنوبی، آفریقای شمالی و ... آغاز شد.2
نخستین گروه لهستانیهای مهاجر در نیمه اول فروردین 1321 با 4 کشتی روسی که 2900 نفر سرباز و مهاجر لهستانی را در برداشت وارد بندر پهلوی (بندرانزلی امروز) شدند. قرار بود که ابتدا نظامیان وارد شوند، اما چون تامین مایحتاج غیرنظامیان در شوروی مسائل بسیاری را به همراه داشت، تصمیم گرفته شد که آنها نیز همراه نظامیان به خاک ایران فرستاده شوند3 که از این تعداد 1549 مرد، 6090 زن، 3626 بچه و 976 زن (در خدمت نظامی) بودند.4
پس از توافق شوروی و آندرس، مهاجرت نزدیک به 115 هزار نفر از طریق ایران به نقاطی چون فلسطین، آفریقای جنوبی، آفریقای شمالی و ... آغاز شد
به دلیل آن که متفقین هر آنچه را که با سیاستهای آنان منافات داشت، سانسور میکردند، اطلاعات وسیعی راجع به وضعیت مهاجرین ـ بویژه زنان و کودکان ـ برجای نمانده است، اما با این وجود، این مهاجرت اجباری که هم مهمانان در شرایط روحی و جسمی نامناسبی بودند و هم میزبانان در فقر عمومی ناشی از جنگ قرار داشتند، پیامد مهمی به همراه کرد: تا چه میزان مهمان و میزبان در پذیرش شرایط موجود تحمل مشترک داشتند؟ پاسخ این پرسش را میتوان در چهرههای پر اندوه زنان در تصاویر برجای مانده از حضور آنها در شهرهایی چون تهران، اصفهان و اهواز دید. جایی که حتی میتوان وضعیت شرایط زنان لهستانی را در ورود به ایران متوجه شد، اما به گونهای کاملتر استاندار وقت خوزستان وضعیت آنان را شرح میدهد:
«انگلیسیها، قسمتهای معمور سربازخانه را به تأسیسات اداری خود اختصاص داده، طویله را برای مسکن به لهستانیها واگذار نموده بودند. چندین هزار زن و بچهای که درگیر و دار جنگ خانمانسوز، کس و کار و هستی خود را از دست داده بودند، در آن هوای گرم با صبر و سکوت زیر آخورها روی خاک زیست میکردند، اغلب از خستگی و ناخوشی دراز کشیده بودند، در آن میان یکی با سطل آب میآورد و دیگری جارو میکرد، پیرمردی کتاب میخواند، پیرزنی لباس روفو میکرد، دختری مادرعلیلش را باد میزد، برادری سر خواهر کوچکتر از خودش را شانه میزد. در قیافههاشان آثار نجابت و بردباری دیده میشد. [...]»5
لازمه مهاجرت انطباق است و سازگاری که منجر به تأثیر و تأثراتی در حیطه فرهنگ، آداب و زبان میشود و همه مستلزم یک تعامل اجتماعی میان مهاجران و میزبانان است. رابطهای که در مورد لهستانیهای مهاجر، بیشتر به غیر نظامیان مربوط میشود، آنانی که هنگام ورودشان به دلیل بیماری، مملو از دافعه بودند و اما پس از آن که مهاجرت تداوم پیدا کرد و اقامت تثبیت، روابط میان بومیان و مهاجرین با دادن هدایا آغاز شد. چون عموماً این امر منجر به پیامدهای نامناسبی میشد، دفتر مهاجران تصمیم گرفت که خود، هدایا را دریافت و میان مهاجران تقسیم کند.6 یکی از مسائلی که اداره امنیه و شهرداری را در حیطه نظارت بر مهاجران مصمم ساخت مسأله روابط میان مهاجران ـ بویژه زنان لهستانی ـ و ایرانیان بوده است. که البته در اسناد موجود این روابط به عنوان مفاسد اخلاقی یا ازدواجهای غیررسمی ذکر شده است:
[...] بانوی لهستانی پس از اینکه به شهر میآید با فردی به نام استپان، موزیسین کافه ایران، آشنا میشود و به منزل او میرود. استپان موقع خروج از منزل، خانم لهستانی را در خانه گذاشته و در را قفل میکند، این زن نیمه شب به بالای خانه رفته و خود را به خیابان پرت مینماید که مجروح میگردد.7
آن دسته از لهستانیهایی که در منزل بومیان اقامت داشتند با آنها ازدواج میکردند و ماندگار میشدند. گروهی هم از سفارت انگلیس گذرنامه میگرفتند و درخواست پروانه اقامت نمودند. در بعضی اسناد اشاره شده که برخی زنان به صورت مخفیانه با ایرانیان ازدواج میکردند و دارای فرزند میشدند.8
«برخی زنان بدون گذرنامه و مدارک در شهر سکونت داشته و در نتیجه آمیزش و ازدواج مخفی و غیررسمی، ممکن است دارای اولاد شوند و هرگاه برخی از آنان مرتکب جرمی شوند، تشخیص هویت آنان مشکل است.
از طرفی چون عده زیادی از آنان در شهر اقامت دارند، ورودیه معمول گردد و مقید نمودن آنان به اجرای قوانین کشور شاهنشاهی و ورقه اقامت برای اداره کل شهربانی مشکل و بلکه غیرممکن است. لذا برای جلوگیری از هرگونه پیشامد ناخوش مراتب را در هیات وزیران مطرح کرده و دستور لازمه برای اوراق شناسایی لهستانی صادر گردید. پس مسأله تابعیت فرزندان مشروع و نامشروع آنها نیز مطرح شد که برای حل مسأله به این افراد برگه هویت داه شد و به فرزندان آنان نیز در صورتیکه این زنان با مردان ایرانی ازدواج کرده باشند به تبع پدر، تابعیت ایران داده میشود.»9
همواره زنان در کنار کودکان و سالخوردگان غیرنظامی تلقی شدهاند؛ غیرنظامیانی که هنگام جنگ و مسائل مربوط به آن میبایست مصونیتشان مدنظر قرار گیرد، اما نشانههای ما برای سخن از آوارگان لهستانی جنگ جهانی دوم، گورستانهایند. به این معنی که مرگ و آمار کشتهشدگان، شاخص مهمی بر شدت جنگ است. گروهی در میدان جنگ از دست میروند و گروهی از اثرات ناشی از جنگ. لبخندهای عبوس در چهرههایی شکسته از مهاجرتی اجباری، زنان لهستانی را مصداق گروه دوم معرفی میکند؛ گروهی که در نگاه به مسأله مهاجرت از 2 جنبه مورد مطالعه قرار میگیرد: میزان انطباق و سازگاری با محیط بیگانه و دوم باروری که قطعا به ازدواج مهاجرین مربوط میشود.در هنگام ورود لهستانیها به ایران میبایست بهزودی از ایران خارج میشدند که موارد بسیاری چون بیماری، آن را به تأخیر انداخت. این تأخیرها نوعی تعامل را میان مهاجرین ـ که درصد بیشتر آنان را زنان تشکیل میدادند ـ و بومیان صورت داد؛ تعامل به صورت ازدواجهای رسمی و غیررسمی، روابط مشروع و نامشروع که در هر دو صورت دارای اولاد میشدند. به همین دلیل در هنگام خروج آنان از ایران، عدهای ماندند وعدهای بازگشتند. آنان که ماندند روی کتیبههای گورستانهای موجود که گواه ما از حضور آنهاست و یادگاری از تجسم چهرههای غمگین و اندوهبار که در شرایط نادلخواه مجبور به تحمل اجباری شده بودند، نوشتند:
«به یاد سربازان، زنان، مردان و کودکان لهستانی که هنگام بازگشت به میهن، در سرزمین بیگانه درگذشتند و در اینجا به سال 1942 دفن شدند.»10
شیدا صابری
پینوشت:
1. برگرفته از نام فیلم مستند اجتماعی 95 دقیقهای ساخته خسرو سینایی که روایتی است از آوارگان لهستانی در ایران و آمادهسازی آن 13 سال یعنی بین سالهای 1362- 1349 طول کشیده است.*2. مان لنی برنر، مشت آهنین، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران: اطلاعات، 1367، ص 181.*3. علیرضا کریمی و سیدعلی کریمی، لهستانیهای مهاجر در ایران: 1323-1320، تهران: فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال سوم، شماره نهم، بهار 1378، ص 12.*4. همان*5. سالنامه دنیا، شماره 23، 1345، ص 115.*6. علیرضا کریمی و...، پیشین، ص 34.*7. روزنامه اطلاعات، 26/5/1321.*8. علیرضا کریمی و...، پیشین، به نقل از سازمان اسناد ملی ایران، شماره پاکت 3983، وزارت کشور، 25/6/1321، سند 33.*9. علیرضا کریمی و...، همان، ص 35.*10. منصور ثروت، گورستانهای دوران جنگ جهانی دوم، تهران: نامه انجمن، شماره 20، زمستان 1384، ص 125.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد