سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ماموران کلانتری 152 (خانیآباد تهران) با اطلاع از این موضوع به محل حادثه عزیمت کردند و پی بردند که پیرزن چند ساعت قبل جان خود را از دست داده است.
ماموران با گزارش این حادثه به بازپرس اصغرزاده، کشیک ویژه قتل تهران و هماهنگی قضایی، جسد پیرزن را برای بررسی علت مرگ و مشخص شدن هویت وی به پزشکی قانونی انتقال دادند و جستجوی ویژهای را در این زمینه آغاز کردند.
کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی تهران، برای فاش شدن هویت مقتول به بررسی از پرونده زنان گمشده پرداختند و متوجه شدند، تصویر یکی از این زنان با مشخصات مقتول مطابقت دارد.
کشف جسد پیرزن 3 روز بعد از گم شدن
سرهنگ لیراوی ادامه داد: بنابراین، پس از تماس تلفنی با شوهر وی، از او خواسته شد برای شناسایی هویت جسد به پزشکی قانونی برود که به این ترتیب، هویت مقتول تایید شد. با فاششدن هویت مقتول، تحقیقات از شوهر وی آغاز شد.
شوهر مقتول در اظهاراتش به پلیس گفت: قصد داشتیم از یکی از بانکهای تهران وام دریافت کنیم. به همین منظور هفته گذشته همسرم (زبیده) گفت با شخصی آشنا شده که میتواند ظرف چند روز وام درخواستیمان را از بانک تحویل بگیرد و به همین خاطر از من خواست مدارک دریافت وام را در اختیارش بگذارم.
وی در ادامه افزود: همسرم روز 23 مرداد برای بررسی وضعیت پرونده وام بانکی از منزلمان در شرق تهران خارج شد و به منزل بازنگشت و جستجوهایم برای یافتن وی بینتیجه ماند تاعاقبت پس از تماس پلیس متوجه مرگ وی شدم.
به دنبال اظهارات شوهر مقتول، ماموران پیبردند که مردی به نام تورج قرار بوده مقدمات دریافت وام بانکی مقتول را فراهم کند که از وی هم خبری نیست.
با به دست آمدن این اطلاعات، تورج به عنوان مظنون در قتل پیرزن تحت تعقیب قرار گرفت تا عاقبت مخفیگاه وی روز 31 فروردین امسال در یکی از محلههای کرج شناسایی و کارآگاهان جنایی با کسب نیابت قضایی به این محل عزیمت کردند و موفق به دستگیری وی شدند.
با انتقال این متهم به اداره 10 پلیس آگاهی تهران، وی مورد بازجویی قرار گرفت و هرگونه آشنایی با مقتول را انکار کرد تا این که روز پنجشنبه گذشته، راز مرگ پیرزن را فاش کرد.
اعتراف به سرقت از زنان و مرگ یکی از آنها
متهم به قتل در اظهاراتش به پلیس گفت: از یک سال قبل به بهانه سرقت طلاهای زنان سالخورده در محلههای مختلف تهران با خودرویم تردد میکردم و سوژههایم را به عنوان مسافر سوار میکردم و در میانه راه پس از صحبت با آنها ادعا میکردم که آشناهایی در بانکها و دانشگاههای تهران دارم و اگر مشکلی دراینخصوص داشته باشند، میتوانم آنها را حل کنم.
متهم ادامه داد: با فریب آنها، به بهانه حل مشکلات، طلاهای زنان سالخورده را میگرفتم و از آنها میخواستم، تا یک هفته دیگر برای حل مشکلات خود به بانک یا دانشگاه مربوطه بروند و بعد ناپدید میشدم تا این که آخرین سوژهام زبیده را انتخاب کردم که قصد گرفتن وام از یکی از بانکهای تهران را داشت.
روز حادثه پس از ملاقات با وی، او را به منزلم دعوت کردم و پس از بررسی مدارک بانکی او، طلاهایش را برای حل مشکل بانکی از وی تحویل گرفتم و از او خواستم تا 2 هفته دیگر برای دریافت وام به بانک برود که به من اعتراض کرد و خواست تا 3 روز دیگر مقدمات دریافت وام وی را فراهم کنم که ناگهان میان من و او مشاجره لفظی شکل گرفت و پیرزن از شدت ناراحتی و عصبانیت سکته کرد. خیلی ترسیده بودم بنابراین به جای این که او را به بیمارستان انتقال دهم، او را داخل یک کیسه زباله قرار دادم و با بستن دست و پای وی با پارچه، او را در حاشیه بزرگراه آزادگان رها کردم و متواری شدم.
بنا بر این گزارش، متهم با قرار قانونی روانه بازداشتگاه پلیس شد تا در ادامه تحقیقات راز دیگر اتهامات وی فاش شود.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی اصغر هادیزاده، رئیس انجمن دوومیدانی فدراسیون جانبازان و توانیابان در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد