سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
روند انتخاب رئیس و هیات داوران در مسابقه بینالمللی جایزه هانس کریستین اندرسن چگونه است؟
هیات مدیره دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (IBBY)، یک یا چند کاندیدا برای ریاست هیات داوران به اجلاس عمومی که هر دو سال یکبار در کنگره برگزار میشود، پیشنهاد میکند.
هیات مدیره بر اساس پیشینه افراد نامزد این پست، فردی را انتخاب میکند؛ فردی که در کشور خود و در فعالیتهای بینالمللی برای ادبیات کودکان فعال بوده و در عین حال پیشینه داوری در مسابقههای بینالمللی نیز داشته باشد.
انتخاب این فرد درکنگره به رای گذاشته میشود و در اجلاس عمومی به تصویب میرسد. سپس رئیس هیات داوران، از دفاترملی دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان میخواهد که کاندیداهای خود را برای عضویت در هیات داوران معرفی کنند. رئیس هیات داوران پیشینه تمام این کاندیداها را مطالعه میکند و 10 نفر را برای عضویت در هیات داوران میگزیند.
در جلسه هیات مدیره، این اسامی به رای گذاشته و نتیجه اسامی هیات داوران به همه کشورها ابلاغ میشود. برخورداری از دانش لازم در زمینه ادبیات کودکان و داشتن تجربه در این حوزه به علاوه دانستن حداقل 2 زبان غیر از زبان مادری، از جمله معیارهایی است که در انتخاب داوران مورد توجه قرار میگیرد. در این دوره کسانی را داشتیم که به 6 یا 7 زبان زنده جهان مسلط بودند. علاوه بر این سعی میشود انتخابها به گونهای باشد که تنها یک منطقه جهان را در برنگیرد و از مناطق مختلف جهان افرادی در هیات داوران باشند.
این انتخابها برای چند سال است؟
این مسابقه به صورت دوسالانه برگزار میشود، بنابراین هر داور هم ابتدا برای یک دوره دو ساله انتخاب میشود که میتواند برای یک دوره دیگر هم تکرار شود. هر داور حداکثر میتواند برای 2 دوره پیاپی برگزیده شود.
خود شما قبلا داور این جایزه هم بودید؟
بله. من دو دوره در سالهای 2002 و 2004 عضو هیات داوران بودهام.
غیر از شما، از ایران چه کسانی در هیات داوران این جایزه عضو بودهاند؟
اولین کسی که از ایران داور بوده است خانم توران میرهادی بوده که البته ایشان 4 دوره عضو هیات داوران بودهاند. سپس خانم ثریا قزل ایاغ، خانم منصوره راعی و خانم پرناز نیری نیز عضو هیات داوران بودهاند.
با توجه به اینکه جایزه به مجموعه آثار یک هنرمند و نه به یک اثر خاص اعطا میشود، ویژگیهای کسی که به عنوان کاندیدای جایزه معرفی میشود، چیست؟
همان گونه که خودتان اشاره کردید، در این مسابقه نویسنده یا تصویرگری که مجموعه آثارش مورد توجه باشد، نامزد میشود. آثار این نویسنده یا تصویرگر باید از ارزش ادبی و هنری بالایی برخوردار باشد و سهم جاودانهای در ادبیات کودکان کشور خود و جهان داشته باشد. خلاقیت، نوآوری و اصالت از دیگر معیارهای این جایزه است.
به عنوان یک پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان و نه به عنوان رئیس هیات داوران کریستین اندرسن، آیا معتقدید ایران در این جایزه به حقش رسیده است یا میشد کشورما بیش از این مطرح باشد؟
معتقد نیستم ما یا کشورهای دیگر در آسیا شایستگی این جایزه را ندارند، بلکه روندی که باید طی شود تا نویسنده و تصویر گر بتواند کارش را در این مسابقهها مطرح کند بدرستی صورت نمیگیرد. بحث نشر در اینجا خیلی مهم است، چون این کتاب است که به دست داوران میرسد. اگر شما جریان نشر در ایران را با کشورهای پیشرفته مقایسه کنید، متوجه فاصلهای که ما با این کشورها در عرصه نشر داریم، خواهید شد. موضوع زبان، یکی دیگر از عواملی است که شانس کشورهایی همچون ما را که بیشتر اعضای داوران با زبان آنها آشنا نیستند، کمتر میکند.
متاسفانه تعداد کتابهایی که از نویسندگان کودکان ایران به زبانهای دیگر منتشر شده، بسیار اندک هستند. درهای بازار نشر جهانی به روی آثار نویسندگان این دسته از کشورها باز نشده است. بازار نشر کشورهای اروپایی و آمریکایی در برابر فرهنگهای دیگر خیلی بسته است.
چرا بازار نشر اروپا به روی آمریکای لاتین باز شده، اما به روی آسیاییها مسدود است؟
توجه داشته باشید که زبان بیشتر کشورهای آمریکای لاتین، اسپانیایی و پرتغالی است، بنابراین بازار نشر این کتابها، خود شمارگان وسیعی را میپوشاند. تبادل کتاب بین بازار کتاب کشورهای آمریکای لاتین و بازار بینالمللی برای دو طرف سود آور است و در ضمن سطح فرهنگی و جایگاه نشر درکشورهای آمریکای لاتین با کشورهایی نظیر ما قابل مقایسه نیست.
شکستن این سد چگونه ممکن است؟
باید استانداردهای جهانی را رعایت کنیم و نشر خود را از نظر کیفیت تولیدات و رعایت برخی استانداردها بالا ببریم.
ایران در حال حاضرکپی رایت را رعایت نمیکند و طبیعی است در بازار جهانی پذیرفته نمیشود. البته
کپیرایت یکی از دلایل است. حرف ما این است که باید فرهنگها به هم نزدیک شوند. خود من حساسیت خاصی به این مساله دارم.
یکی از راههای ارتباط فرهنگها کتاب است. اگر بچه اروپایی نداند که نویسنده ایرانی یا عرب یا چینی چگونه فکر میکند، همواره در مورد این فرهنگها نوعی کلیشه در ذهن خود دارد.
در یک کار تحقیقاتی در کتابخانه مونیخ که چند سال پیش انجام دادم، به این نتیجه رسیدم که کلیشههای تصویری زیادی از کشورهای آسیایی در کتابهای تصویری آلمانی زبان وجود دارد که این تصویرهای نادرست از راه این کتابها به بچههای آلمانی منتقل میشود. این کلیشههای غلط باید از ذهن کودکان اروپایی پاک شود تا بتوانند کودکان فرهنگهای دیگر را کهامروزه در جامعه با آنها زندگی میکنند بهتر درک کنند.
ما هم در ذهنمان کلیشههایی نسبت به اروپاییها داریم که برای از میان بردن این کلیشهها باید از راه کتاب و گفتگو به هم نزدیک شویم.
شما از موقعیتی که برای شخص خود شما به دست آمده است برای تحقق این هدف چقدر استفاده کردهاید؟
اینکه برای اولین بار از آسیا و خاورمیانه و ایران، کسی به عنوان رئیس هیات داوران پذیرفته شده به نظر من خودش نوعی سد شکنی است، آن هم در شرایطی که خیلی تصویرهای نادرستی از مردم ما در ذهن مردم آن سو وجود دارد. همین که ثابت شود ما هم توانایی داریم تا صدایی در حوزه ادبیات جهان داشته باشیم، خیلی مهم است.
ما یکی از معدود کشورهایی هستیم که تاریخ ادبیات کودکانمان را به این گستردگی پژوهش کردهایم. ممکن است ارزش چنین کاری در ایران هنوز بخوبی فهمیده نشده باشد، ولی واقعیت این است که وقتی ما کار را به پژوهشگران اروپایی عرضه میکردیم خیلی تعجب میکردند که ما چنین سابقهای در این حوزه داریم.
من پیشتر از این هم وقتی با کارشناسان ادبیات کودک و نوجوان جهان گفتگو میکردم از این موضع وارد میشدم که اگر قرار است تاریخ ادبیات کودکان جهان نوشته شود، این تاریخ نمیتواند کامل شود، مگر اینکه شما این سمت جهان را هم ببینید. اینکه بگویید تاریخ ادبیات کودکان جهان چنین بوده و استنادتان هم تنها به تاریخ ادبیات آمریکا و اروپا باشد تصویرتان ناقص است. ابوعلی سینا در زمان خود درباره کودکی نظراتی داده است که بعدها روانشناسان در دوران مدرن اروپا به آنها رسیدهاند.
ما باید این نظرات را استخراج کنیم، بنویسیم و به انگلیسی ترجمه و عرضه کنیم. در مجامع جهانی حضور پیدا کنیم و موضعمان هم در مجامع جهانی موضع دفاعی نباشد. در موضع حقانیت اعلام کنیم که حرفی برای گفتن داریم.اینها مشکلاتی است که یکشبه حل نمیشود، ولی حضور در عرصه جهانی، صحبت کردن و دفاع از حقوق نویسندگان و تصویر گران خودمان تاثیرگذار است.
البته باید توجه داشته باشیم که نویسندگان و تصویرگران ما برای مطرح شدن در سطح جهانی هنوز راه درازی در پیش دارند. ما باید در کشور خود برنامهریزی داشته باشیم و در سطوح دولتی و غیردولتی از نویسنده و تصویرگر خود حمایت کنیم.
خیلی از دستاندرکاران ادبیات کودک و نوجوان نمیخواهند بپذیرند که دارند کار بازاری منتشر میکنند؛ اما هیچ تعارف نداریم و باید اقرار کنیم بسیاری از ناشران کارهای بازاری چاپ میکنند. چگونه میتوان ناشران را تشویق کرد که خطر کنند و نگاه بینالمللی و جهانی داشته باشند؟
متاسفانه بسیاری از کسانی کهامروزه در عرصه نشر کتاب کودک حضور دارند میتوانند در هر کار دیگری نیز وارد شوند و تجارت کنند، چرا که هیچ دید تخصصی و ادبی و هنری و جامعهشناسانه ندارند. ناشری که خودش ادبیات را بشناسد یا ویراستار و مدیر هنری خوب داشته باشد میتواند تشخیص دهد که آیا این کار خطر دارد یا نه، مگر ما ناشران خوب و بزرگی که خطر کنند نداشتهایم؟ مگر امیرکبیر یا کانون در گذشته در انتشار کتاب خطر نمیکردند؟
مساله این است که هدفهای ما چیست؟ من معتقدم کودکان ما باید ادبیات و کتاب خوب داشته باشند. برای رسیدن به آن هدف مبارزه میکنم و هزینه هم میدهم. نمیتوانید ذائقه هنری مردم را یکروزه درست کنید، اما میتوانید خیلی سریع خراب کنید. ذائقه بچههای ما را همین ناشران خراب کردهاند. اگر نمایشگاه کتاب رفته باشید، در بخش کودکان و نوجوانان یا کتابهایی با اندازههای بزرگ با رنگآمیزی شاد، اما با کیفیت ادبی و هنری بسیار پایین عرضه میکردند یا بیشتر کتابها ترجمه بود. به نظر شما اگر قرار بود ناشران ما کپی رایت بدهند به این آسانی اینقدر اثر ترجمهای چاپ میکردند؟ تازه پولی هم که به مترجم میدهند پول نازلی است، مثلا تنها برای یک چاپ مبلغی به مترجم میدهند و بعد کتاب به چاپهای متعدد میرسد و پولش به جیب ناشر میرود؛ همچنین با تصویرگرانی کار میکنند که بتوانند پول اندکی به آنها بدهند و کتابهایی که میبینید تنها به رنگ و لعاب ظاهری آنها میپردازند.
وزارت ارشاد هم در خرید کتاب و جشنوارهها باید برحمایت کتابهای هنری و ادبی تمرکز کند. ناشری که برای جمعیت 70 میلیونی کتابی را با 3 هزار شمارگان منتشر میکند و کتاب روی دستش میماند، به دلیل همین حمایت نشدن به سمت کتاب بازاری سوق داده میشود.
ما یک نهاد نیمه دولتی داریم به نام کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که وظیفهاش حمایت است. آیا این نهاد توانسته است وظیفه حمایتی خود را در این خصوص انجام دهد؟
من چون کار متمرکزی روی انتشارات کانون نکردهام و مطالعاتم در سالهای اخیر بر تاریخ متمرکز بوده است نمیتوانم خیلی دقیق در این مورد نظر بدهم؛ اما همان نظر گذری که داشتهام نشان میدهد نشر کانون با حضور مداوم در نمایشگاههای بینالمللی به سمت جهانی شدن میرود، ولی آنها هم پیش از این خیلی از کتابها را بدون کپی رایت منتشر میکردند و شماره آثار ترجمه شدهشان هم بالاست. خیلی مواقع هم دیدهام که 10 یا 15 کتاب از یک مترجم منتشر میشود.
اینکه کانون کتابهای چه کسانی را منتشر میکند و آنها از چه کسانی برای چاپ اثر انتخاب میکنند هم نیازمند اطلاعات دقیق است. اما به نظر میآید کانون هم در انتشار آثار با محدودیتهایی مواجه است و خیلی باز عمل نمیکند که بشود گفت کانون با امکانات فراوانی که دارد جریان نشر کتاب کودک را عوض کند.
پرسش من هم همین است که ما از ناشر خصوصی نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که حتما در کار نشر سرمایهاش را به خطر بیندازد، ولی کانون در این خصوص وظیفه دارد.
هم وظیفه دارد و هم امکاناتش را. کانون کافی است برای کتابخانههای خودش کتاب بخرد. کسانی مثل آقایان شیروانلو یا طاهباز که در راس انتشارات کانون بودهاند هم خطر زیادی نمیکردهاند، چرا که میدانستهاند حتی اگر هیچ کس کتابهایشان را نمیخرد، باز هم آنها به کتابخانههای خود کانون میروند و سیاست از تولید به مصرف داشتهاند.
کانون میتواند باز هم سیاست از تولید به مصرف داشته باشد و هنوز هم در ذهنیت خانوادهها به عنوان یک ناشر قابل اعتماد وجود دارد.
گفتید بخشی از مشکل عدم معرفی آثار ما به ترجمه از زبان فارسی به زبان مقصد برمی گردد. چقدر دولت باید در این بخش سرمایهگذاری کند، چون ناشران خصوصی ما توان سرمایهگذاری در این حوزه را ندارند؟
در ایران ما خواننده به زبانهای دیگر بهاندازه کافی نداریم و اگرچه کانون الان برخی کارها را به زبانهای دیگر ترجمه کرده است، اما این بحث به نشر بینالمللی باز میگردد. در میان ناشران خصوصی هم نشر شباویز در بخش بینالملل فعالیت دارد و قراردادهای زیادی برای چاپ آثار به زبانهای دیگر بسته است.
نویسندگان باید بتوانند پنج شش تا از رمانهای خوب خود را به زبانهای دیگر بخصوص انگلیسی ترجمه کنند تا در مسابقههای جهانی مطرح شوند و اینکه چه اتفاقی باید بیفتد تا این روند عملی شود در حوزه نشر و نشر بینالملل است و کارشناسان آن حوزه باید در این مورد نظر بدهند، البته تصویرگران در این خصوص مشکل کمتری دارند.
اصلا ادبیات ما توان و ظرفیت جهانی شدن دارد؟ نویسنده ما در حال حاضر شخصیت جهانی شدن دارد یا باید صبر کنیم به آن مرتبه و مرحله برسیم؟
شورای کتاب کودک نهادی است که کاندیدا برای جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن معرفی میکند و این معرفی کاندیدا به معنای این است که ما معتقدیم نویسنده و تصویرگرمان را به عنوان کسی که آثارش سهمی جاودان در ادبیات کودک و نوجوان دارد و میتواند در سطح جهانی حرفی برای گفتن داشته باشد میشناسیم. این هم مرحله مهمی است و داوران و هیات مدیره دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان هم به کاندیداهای کشورها توجه نشان میدهند و هر دو سال یکبار یکی از شمارههای «بوک برد»، (نشریه دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان) به چاپ زندگینامه این نویسندگان و تصویرگران اختصاص مییابد.
از ایران علاوه بر اینکه پیش از انقلاب آقای فرشید مثقالی یک بار به این جایزه بینالمللی دست پیدا کرده است و آقای هوشنگ مرادی کرمانی نیز کارشان در سال 1992 از طرف هیات داوران تشویق شد و بخصوص قصههای مجید ایشان خیلی مورد توجه قرار گرفت، آقای محمدرضا یوسفی در سال 2000و آقای محمدهادی محمدی در سال 2006 از سوی ایران کاندیدای این جایزه شدند. از تصویرگران هم خانم نسرین خسروی در سال 2002 کاندیدای جایزه شدهاند.
من با توجه به تجربههایی که در سالهای اخیر داشتهام معتقدم کاندیداهای ایران نسبت به بسیاری از کاندیداهای کشورهای دیگر کم ندارند. ادبیات کودک و نوجوان ایران نسبت به خیلی از کشورها بخصوص کشورهای همسایه و منطقه خیلی جلوتر است. ما میتوانیم با توجه به پیشینه تاریخی خود از کشورهای پیشگام در ادبیات کودک و نوجوان باشیم، اما باید برای رسیدن به این جایگاه برنامهریزی کنیم.
در ابتدای صحبت اشاره کردید که یکی از معیارهای جایزه اندرسن، توجه به ادبیات ملی و بومی است. به نظر شما آیا نویسندگان ما توانستهاند از ظرفیتهای ادبیات بومی و ملی به عنوان مولفهای برای مطرح شدن در سطح جهان استفاده کنند؟
یک نویسنده ممکن است از گنجینه ادبیات کشورخود استفاده کرده باشد، اما فرمی که برای عرضه اثر خود ارائه میکند کاملا نو باشد. مهم این است که کار هنرمند باید با فرهنگ مردم خود پیوند و ارتباط داشته باشد.
در جایزه هانس کریستین اندرسن، یک نویسنده یا تصویرگرباید نوآور باشد و در عین حال از ریشههای خود تغذیه کند. تکرار و تقلید پذیرفته نیست. اینکه برخی نویسندهها یا تصویرگران جوان ما فکر میکنند اگرسبک فلان تصویرگر یا نویسنده را که دو تا جایزه هم برده است، تقلید کنند موفق میشوند، کاملا اشتباه است. در داوریهای جهانی، داوران در پی آن هستند که ببینند خالقان ادبیات در کشورهای خود چه میگویند و چه ویژگیهای بومی دارند. بومی بودن نه به این معنا که نویسنده مثل قصههای عامیانه بنویسد، بلکه به این معنا که نویسنده فرهنگ، مردم و اقلیم خود را بشناسد و وقتی میخواهد بنویسد داستانش رنگ وبوی فرهنگ خودی داشته باشد.
به جوانان فرصت بدهیم
باید برای نویسنده و تصویرگر فضای بازی ایجاد کرد. نویسنده و تصویرگری که با بایدها و نبایدهای بسیار روبهروست، نمیتواند اثر ناب ادبی بیافریند. ادبیات وقتی در چارچوب معیارهای دولتی حبس شود از خلاقیت تهی میشود. هنرمند باید بتواند آزادانه اثرهنری بیافریند و آن را منتشر کند و از چاپ این آثار باید حمایت شود.
تصویرگرانی هستند که کارهای خیلی خوبی عرضه میکنند، اما ناشر خصوصی برای چاپ آنها بودجه ندارد و ناشر دولتی هم به دلایلی آن را چاپ نمیکند. اینگونه برخوردها با تصویرگران باعث میشود که تصویرگران نسل جوان از انجام کارهای خوب سرخورده شوند و به دنبال انجام کارهای سفارشی باشند تا بتوانند گذران زندگی کنند.
این محدودیتها در جهان پذیرفته نیست. شما آثاری که تصویرگران در سطح جهان ارائه میکنند ببینید تا متوجه شوید در چه وسعتی از نظر موضوع، سبک و خلاقیت کار میکنند. چرا در دورهای امثال مثقالی در سطح جهانی مطرح شدند؟ چون در آن دوره انتشارت کانون اعتقاد داشت باید زمینه کار برای جوانان فراهم شود. باید به جوانان فرصت برای تجربه کردن داد. اگر جوان را محدود کنید، بندهایی به پای خلاقیت آنها بسته میشود. ممکن است این محدودیتها را به نوعی توجیه کنید، اما واقعیت این است آنچه در نهایت اتفاق میافتد، چیزی برخلاف جریان هنر و ادبیات است.
اگر محدودیتها برداشته شود، نسل جوان ما میتواند براحتی در سطح جهانی مطرح شود.
در حال حاضر شما کمتر کتابی در کشورمان میتوانید پیدا کنید که متن و تصویرهای عالی داشته باشند. اگر ناشران، یک مدیر هنری خوب و ویراستار قوی داشته باشند میتوانند کتاب خوب چاپ کنند. در اروپا نقش ویراستار در تولید و انتشار کتاب خوب، از نقش نویسنده اهمیت بیشتری دارد، اما در کشور ما این نقش کمرنگتر است.
ناشران ما به انتشار کتاب کودک و نوجوان خیلی علاقه دارند و آن را کار پر درآمدی یافتهاند، چون راحتترین راه را انتخاب میکنند، یعنی به جای سرمایهگذاری برای تولید کتاب با کیفیت بالا، ترجیح میدهند کتابی را بدون پرداخت کپیرایت ترجمه و با کیفیتی متوسط چاپ کنند.
آرش شفاعی
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
حسن هانیزاده در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگوی تفصیلی با جام جم آنلاین مطرح کرد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد:
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
گفتوگوی «جامجم» با یک متخصص تغذیه درباره اینکه چطور فودبلاگرها در فضای مجازی عادات غذایی ما را شکل میدهند
رئیس کمیسیون عمران مجلس در گفتوگو با «جامجم» از طرح تفکیک وزارت راه و شهرسازی میگوید