باز خوانی اندیشه های اقتصادی 2 نسل از روشنفکران اقتصادی : بحران ، با اقتصاد وارداتی آغاز شد

دو سده ای که جامعه ایران با محصولات فرهنگی دنیای مدرن روبرو شده و این آشنایی ریشه تحولات بسیاری را رقم زده است امیر کبیر با تاسیس دارالفنون علوم طبیعی و فنون روز را مدنظر قرار می دهد اما بتدریج علوم انسانی و فلسفه نیز وارد فضای فرهنگی کشور می شود
کد خبر: ۱۳۱۱۱

در این مقاله برآنیم نحوه مواجهه 2 نسل از نخبگان اقتصادی را در مواجهه باعلم اقتصاد وارداتی بررسی و موشکافی کنیم و در ضمن ببینیم هر کدام از این رویکردها چه آثاری در پی داشته است.اولین دانشکده اقتصاد در سال 1313 شمسی در دانشگاه تهران با عنوان دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی که یکی از دانشکده های ششگانه آن بود تاسیس می شود؛ البته این دانشکده تحت عناوینی دیگر قدمتی سی تا چهل ساله دارد. پیش از این وزارت امورخارجه ، مدرسه علوم سیاسی را در بخش اداری خود داشت و در سال 1299 وزارت عدلیه ، مدرسه حقوق را در زیر بخش اداری خود تاسیس می کند. در سال 1306 این 2 مدرسه از وزارتخانه های متبوع خود منتزع ، در هم ادغام و ضمیمه وزارت معارف می شوند که به نام مدرسه عالی حقوق و علوم سیاسی به ثبت می رسد. در نهایت با وضع قانون تاسیس دانشگاه ، دانشکده حقوق و علوم سیاسی و علوم اقتصادی شکل می گیرد نکته قابل توجه اینجاست که پیش از تاسیس دانشکده اقتصاد ما شاهد انتشار کتابهایی در زمینه های اقتصادی هستیم که پاره ای از آنها ترجمه کتابهای اقتصادی است که از آن جمله می توان به اصول علم ثروت ملل اثر پل بورگار و همچنین کتاب اصول جدید اقتصاد سیاسی اثر سیموندی اشاره کرد و پاره ای دیگر کتابهای تالیفی است که از میان آنها کتاب "پول و بانکداری " مصطفی فاتح را مد نظر قرار می دهیم ؛ این کتاب 13 سال پیش از تاسیس دانشکده اقتصاد در کشور تالیف می شود. نویسنده در مقدمه کتاب به این نکته اشاره می کند که کتاب را بدون جلد و روی کاغذ کاهی به چاپ رسانده است ؛ با این هدف که بتواند آن را به صورت ارزان در اختیار عموم قرار دهد مولف در متن کتاب نیز بصراحت بیان می کند کتاب را برای رشد آگاهی های اقتصادی توده های مردم نوشته است خیلی جالب است که این کتاب در آن مقطع چاپ و به فروش می رسد. متاسفانه تعداد شمارگان کتاب ، مشخص نیست که بدین وسیله بتوانیم تصویری دقیق تر از وضعیت اجتماعی آن روز کشور ترسیم کنیم به هر حال ، گرچه این کتاب برای توده ها نوشته می شود اما به گواه استادان امروز از نظر ارزش علمی در سطحی بوده است که در دانشگاه های آن مقطع نیز تدریس شود. اهمیت این کار زمانی روشن می شود که بدانیم در حال حاضر با وجود گسترش دانشگاه ها و رشد قابل توجه استادان این رشته ، کتابی وجود ندارد که برای چنین هدفی نوشته شده باشد؛ شاید اگر کتابی نیز نوشته شود، مورد استقبال قرار نگیرد مصطفی فاتح در کتاب خود برخلاف کتابهای ترجمه ای سنگین و غیردقیق یا کتابهای تالیفی پر حجم سعی کرده فقط آن دسته از نظریه ها و الگوهایی که برای حل مشکلات لازم می دیده است را ذکر کند به همین دلیل در پایان مطالب بعضا این جمله وجود دارد که در این زمینه الگوها و نظریه های مختلف دیگری نیز وجود دارد اما ما را با آن کاری نیست مولف در این کتاب سعی کرده با شناختی که از فرهنگ ، جامعه و مشکلات کشور و همچنین تسلطی که بر نظریه ها و الگوها داشته ، دست به گزینشی بزند و مطالب را بومی کند؛ نه آن که طوطی وار هر چه را دیده و خوانده در کتاب ذکر کند تا نشاندهنده عمق سوادش باشد! بومی کردن علم یا نگاه گزینشی به علم به معنای نگاه بیرونی به علم است ؛ یعنی روشنفکر متناسب با مشکلات و مسائل سیاسی ، اجتماعی نظریه مناسب را از میان انبوه نظریه ها و مطالب انتخاب می کند؛ در حالی که در نگاه ترجمه ای البته اگر به صورت دقیق صورت بگیرد، نگاه ما به علم درونی است . مترجم فقط مفاهیمی را منتقل می کند که در محیطی دیگر رشد یافته است موفقیت در گزینش گری به میزان بسیار زیادی به شناخت دقیق از جامعه ، رسوم ، فرهنگ ، سنتها، عادات و ساختارهای جامعه از قبیل نظام حقوقی و بینش افراد و همچنین تسلط بر تاریخ اقتصاد و پیوستگی نظریه های اقتصادی بستگی دارد و لذابه همین دلیل در این نگرش نخبگان محتاجند تا در میان مردم و نظام و به عبارتی در درون تاریخ یک ملت باشند؛ در حالی که در نگرش ترجمه ای ، نخبگان نه تنها نیازی به مردم احساس نمی کنند بلکه جنبه های تاریخی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی ملتها را نیز که در مسائل اقتصادی تنیده شده است یکسره به طاق نسیان می سپرند در این نگرش ، نظریه ها و الگوهای رایج به مثابه دارویی تلقی می شوند که برای هر دردی شفابخش هستند برای شناخت کاملتر این دو نگاه که در دو نسل از روشنفکران اقتصادی کشور نمود پیدا کرده است ، می توان مقاله ها، موضوعات و پایان نامه ها و کتابهای دو دوره را مطالعه کرد تا عمق نگاه و سوال بنیادین هر نسل روشن شود. مرحوم پیرنیا که موسسه تحقیقات اقتصادی دانشگاه تهران را پی ریزی کرده است ، در اولین شماره مجله تحقیقات اقتصادی که در سال چهل منتشر می شود به این مطلب اشاره می کند که ما در ایران باید اقتصاد آب و گندم را که منابع تولیدی آن محدود است ، درصدر تحقیقات خود قرار دهیم تا در آینده دچار بحران نشویم ؛ متاسفانه روند حوادث امروز کشور، جذب استادان خارجی و جهت گیری علم اقتصاد وارداتی نگرشهای نظری و بنیادین را تحت الشعاع خود قرار می دهد؛ به همین دلیل است که کشور در حال حاضر با بحران آب و گندم روبه روست ؛ این در حالی است که روند تحقیقات به دلیل تسلط استادان فارغ التحصیل دانشگاه های عمدتا امریکایی بر مراکز علمی و تحقیقاتی به سمت و سوی مسائل دست چندم و در قالب تطبیق نظریه ها و الگوهای وارداتی بر واقعیت های جامعه سیر می کند و بدرستی این نکته فراموش شده است که میان مسائل روز کشور و مسائل بنیادین کشور رابطه متقابل وجود دارد نگاهی به سیاست های توصیه شده استادان امریکایی گواه آن است که اینها مسائل زندگی اقتصادی ایران را در قالب همان الگوهای صوری اقتصاد و کلاسیک جای می دهند و سپس با بررسی تکنیکی مساله ، ضمن تنزل دادن سطح مسائل به آمار و ارقام در نهایت همان سیاست های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را منتها در قالب الفاظ جدید بیان می کنند. به برکت حضور این استادان جهتگیری آموزش اقتصاد در دانشگاه های کشور بازپرداختی معوج از جهتگیری آموزش اقتصاد در دانشگاه های امریکا شده که این امر سبب تشدید فاصله میان نظام دانشگاه و نیازهای کشور شده است؛ چرا که مشکلات و مسائل کشور، کاملا متفاوت با آنهاست در حال حاضر، اکثر مفاهیم و نظریه های اقتصادی در قالبی ریاضی ارائه می شوند تا نتوان آن را مورد ابطال قرار داد. این قالب ریاضی سبب دلزدگی و بی علاقگی دانشجویان اقتصاد به این رشته شده است اکثر قریب به اتفاق دانشجویان اقتصاد که در سالهای پایانی هستند، اذعان می دارند که در کلاسهای درس اقتصاد تنها چیزی که یاد گرفته اند مشتی فرمول است که نمی دانند به چه درد می خورد و لذا به صراحت می توان ادعا کرد علم اقتصاد در کشور ضدخودش عمل می کند؛ یعنی به جای آن که منابع کمیاب در دسترس آدمی را به نحو بهینه تخصیص دهد، آن را به طور اسفناکی به هدر می دهد که از آن جمله می توان به اتلاف عمر انسان که منبعی کمیاب و غیرقابل جایگزین و لازم برای هر فعالیتی است، اشاره کرد.نکته دیگر آن که در روابط ریاضی و فنی علم اقتصاد کلاسیک علیت و فلسفه بسیاری از مسائل مورد توجه قرار نمی گیرد؛ به همین دلیل بسیاری از مفاهیم و علیت ها در اینجا وارونه منعکس می شوند که به عنوان مثال می توان به غایت تاسیس بانک مرکزی اشاره کرد. مصطفی فاتح در کتاب پول و بانکداری خود می نویسد: هدف از تشکیل بانک مرکزی جلوگیری از اجحاف و ظلمی است که بانکهای خصوصی در حق مردم روا می دارند و لذا بانکهای مرکزی تاسیس شدند تا با نظارت و اعمال سیاست های مناسب مانع اجحاف و تعدی بانکهای خصوصی شوند؛ حال در ایران رئیس کل بانک مرکزی می گوید: تا زمانی که بانکهای خصوصی شکل نگیرند ، بانکهای مرکزی و دولتی اصلاح نمی شوند.مساله دیگری که در این دو دوره باید بررسی شود، بافت دانشکده اقتصاد است . در آن مقطع سه رشته حقوق و علوم سیاسی و اقتصاد در دانشکده اقتصاد جمع شده بودند؛ یعنی این نکته مهم مورد توجه قرار گرفته بود که مسائل جامعه و کشور را نمی توان فقط از زاویه اقتصاد بررسی کرد؛ اما در حال حاضرهر کدام از اینها رشته های جداگانه ای شده اند؛ اما بار دیگر در سالهای اخیر با رشد و گسترش مکتب اقتصادی نهادگرایان این امید تقویت شده است که رشته های مرتبط با هم بار دیگر در هم ادغام شوند؛ شاید این ادغام ها بتواند علم اقتصاد را از بحران ریاضی زدگی و نگاه تک بعدی نجات دهد. مساله مهم دیگر، این است که در آن مقطع هر یک از وزارتخانه ها متناسب با نیاز روز خود اقدام به تاسیس رشته های دانشگاهی می کرده اند؛ چرا که با یک مشکل علمی و مساله علمی روبه رو شده بودند؛ به عبارت دیگر، سوالی وجود داشت و لذا کادر اجرایی سعی می کرد از طریق پرورش و تحقیقات دانشگاهی پاسخ را پیدا کند؛ اما در حال حاضر با مستقل شدن وزارت علوم و فنون بحران معنا برای دانشجویان به وجود آمده است . دانشجو نمی داند که از میان این همه نظریه ها و مدلهای مختلف و گاه متضاد باید به دنبال چه چیز باشد این مساله در اعزام دانشجویان به خارج از کشور نیز وجود دارد و لذا به همین دلیل است که پاره ای از استادان از آن به اعزام کور یاد می کنند؛ چرا که دانشجویان و حتی وزارتخانه مربوطه نمی داند که این دانشجو باید به دنبال چه چیز باشد؛ در حالی که در ژاپن به همراه هر دانشجویی که به خارج اعزام می شود،دو استاد که سابقه کار اجرایی نیز دارند، اعزام می شود تا بتوانند دانشجو را در مسیر نیازهای کشور هدایت کنند.در پایان باید یادآور شد، گرچه در هیچ دوره ای تولید علم در کشور صورت نگرفته و علم اقتصاد موجود، بی بنیاد و بی ریشه است ، اما با وجود این ، در مقاطعی که حجم واردات متون اقتصادی به کشور محدود بوده ، اذهان پژوهشگران ایرانی فرصت اندیشیدن پیدا کرده و توانسته نگاه عمیق تری به مسائل داشته باشد. نکته دیگر آن که اگر در غرب مکتبها و اندیشه های اقتصادی مولود مساله های دوره خود هستند، در ایران این مکتبها و اندیشه های اقتصادی مولد مساله های دوره خود می شوند نکته آخر آن که کشور را نمی توان براساس متون اداره کرد؛ هر چند یادگیری و فهم دقیق این متون لازم است این متون در حکم حروف الفباست ؛ با این حروف به صورتهای گوناگون می توان نوشت ؛ یکی آن گونه که سعدی و حافظ نوشته اند و دیگر آن طوری که ما می نویسیم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها