کارشناسان ضرورت مقابله فرهنگی در برابر دشمن را تبیین می‌کنند

دشمن‌شناسی، ضرورت پایش فرهنگ

طی سال‌های اخیر مقام معظم رهبری بارها از ضرورت توجه به دشمن‌شناسی در حوزه فرهنگ و نیز نفوذ فرهنگی سخن گفته‌اند. کارشناسان دراین باره با تاکید بر اهمیت بیانات مقام معظم رهبری، هریک به کشف مصادیق این تعابیر در حوزه فرهنگ پرداخته‌اند.
کد خبر: ۱۰۶۰۳۶۶
دشمن‌شناسی، ضرورت پایش فرهنگ

به گزارش جام‌جم، دشمن، یکی از مهم‌ترین کلیدواژه‌های مقام معظم رهبری است که در سال‌های اخیر به شکل محسوس‌تری این کلیدواژه را در حوزه فرهنگ تعریف کرده‌اند. استفاده از تعابیر و کلیدواژه‌هایی مانند دشمن‌شناسی فرهنگی، آتش به اختیار و تهاجم فرهنگی از سوی ایشان، همه و همه بیانگر تهدیدهایی است که در حوزه فرهنگ وجود دارد. دشمن‌شناسی مقوله‌ بسیار مهمی است که تفکر نکردن درباره‌ آن می‌تواند یک نظام ارزشی را با چالش مواجه کند. توجه به اندیشه‌ بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و رهبر فرزانه‌ انقلاب می‌تواند ما را در شناخت دوست از دشمن یاری کند.

دشمن در دید رهبران انقلاب

از نظر امام خمینی(ره) موضوع دشمن و توطئه‌‌های گوناگونشان یکی از مسلمات اندیشه‌ انقلاب اسلامی است؛ همچنان که یکی از محکمات اندیشه‌ سیاسی در قرآن کریم است. امام(ره) در تعریف کلی، دشمن را هر شخص، راه، جریان، گروه و کشوری می‌داند که مسیر، راه و اهداف او مقاصد اسلامی نیست.

مقام معظم رهبری تنها قائل به شناخت برنامه‌ها و ترفند‌های دشمن نبوده، بلکه از آن به عنوان مقدمه یاد می‌کند و معتقد است جامعه‌ای می‌تواند دارای صلابت باشد که نه‌تنها ترفند‌های دشمن را شناسایی، بلکه جلوتر از دشمن قدم بردارد و هوشمندانه پدافند لازم را در مسیر تهدیدات آنها قرار دهد و قبل از این‌که دشمن طرح خود را عملیاتی کند، در نطفه، یعنی در ذهن آن را خنثی کند.

اهمیت شناخت دشمن

احمد شاکری، داستان‌نویس و پژوهشگر ادبی در گفت‌وگو با جام‌جم می‌گوید: خود من پژوهشی در زمینه دشمن‌شناسی در ادبیات دفاع مقدس داشتم که طی جست‌وجوها متوجه شدم در حوزه دشمن‌شناسی منابع بسیار اندکی وجود دارد. بنابراین جای کار در این حوزه وجود دارد.

او ادامه می‌دهد: کلیدواژه دشمن در یک منظومه فکری در فرمایشات مقام معظم رهبری وجود دارد. دشمن و شناخت دشمن یکی از ارکان شناخت مبانی فکری انقلاب اسلامی چه در حوزه فرهنگ و چه در دیگر حوزه‌هاست. اگر به کلیدواژه‌های دیگر مقام معظم رهبری رجوع کنیم، به موارد دیگری مانند بحث آتش به اختیار، نفوذ فرهنگی، ولنگاری فرهنگی و شبیخون فرهنگی برمی‌خوریم. همه اینها در حوزه ادبیات دفاعی قرار می‌گیرد. از ارکان مهم هر جنگی، دشمن است و بدون وجود دشمن، دفاعی در کار نیست و اصلا تقابلی در نمی‌گیرد. لذا یکی از پیش‌فرض‌های اولیه در پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، اقرار به وجود و حضور دشمن و اذعان و اقرار به نقش و فعالیت دشمن و خطراتش بود.

این نویسنده بیان می‌کند: تا چنین شناختی از دشمن نباشد، هیچ حرکتی صورت نمی‌گیرد. نفوذ هم دقیقا از همین ناشی می‌شود؛ یعنی نفوذی وجود دارد و جبهه حق و باطلی هست که باید آن را شناخت. با شناخت باطل باید حق را ترویج کرد. بنابراین با تامل در این موارد می‌توان مراتبی از دشمن را شناخت.

شاکری اضافه می‌کند: دشمن مراتبی دارد. در حوزه نظامی تعریف دشمن به مراتب ساده‌تر است. در این ساحت تشخیص دشمن از دوست و عمل دشمنانه از عمل دوستانه براحتی صورت می‌گیرد، اما در حوزه فرهنگ به مراتب تشخیص سخت‌تر است؛ چون اگر عمل دشمنی را از دشمن تفکیک کنیم، کار سخت می‌شود. جبهه نفاق در این عرصه فعال است و کارش هم در راستای فعالیت دشمن است. از این‌رو شناختن دشمن در حوزه فرهنگ بسیار مهم‌تر و دشوارتر است. مبنای همه اینها شناخت است.

نویسنده مجموعه داستان «باران نیمروز» می‌گوید: حوزه دشمنی در هنر خیلی پیچیده‌تر از اینهاست. کسی که سواد هنری و ادبی دارد، می‌بیند در لایه‌های زیرین و عمق آثار، مفاهیمی نهفته که حتی از چشم منتقدان و ممیزان هم دور می‌ماند. ما در جایزه‌های ادبی کشور می‌بینیم آثاری که انتخاب می‌شوند که مفاهیم ضدانقلابی و کاملا ضدایدئولوژیک و تقدیرگرایانه دارند. این نشان می‌دهد عمل دشمنانه وجود دارد. البته گاهی هم نویسنده و هم داوران همه از نویسندگان و منتقدان جریان انقلاب هستند، اما باز هم این عمل دشمنانه و نفوذ از چشم آنها مخفی می‌ماند. در آن بزنگاه‌ها، درک هنر و مبانی دین مغفول می‌ماند.

نویسنده رمان «عریان در برابر باد» خاطرنشان می‌کند: اگر این شناخت نباشد فردا روزها دشمن نفوذ فرهنگی می‌کند. عرصه فرهنگ عرصه ظریفی است که در مثال همانند علم پزشکی است و هنرمند ظریف‌ترین کارها را انجام می‌دهد. از این‌رو یکی از مواردی که باید مدنظر قرار بگیرد، همین بحث شناخت است. ما باید به جملات و کلیدواژه‌های مقام معظم رهبری توجه کنیم. ما درباره کلیدواژه‌های ایشان تئوری‌پردازی نمی‌کنیم. ایشان که نمی‌توانند هر کدام از این کلیدواژه‌ها را مفصل توضیح دهند. ما خود باید این کلیدواژه‌ها را بسط دهیم و تئوریزه کنیم، زیرا عدم شناخت دشمن راه را برای نفوذ باز می‌گذارد، مرزها را از بین می‌برد و به مرور کشور را دچار استحاله فرهنگی می‌کند.

تغییر خط مقدم دشمن

ناصر شهلایی، پژوهشگر اجتماعی معتقد است؛ چون جهان غرب با تفکرهای منحط، برای براندازی جمهوری اسلامی ایران، از تاکتیک‌ها و اقدامات ناجوانمردانه‌ای چون ترور، ایجاد دردسرهای منطقه‌ای، جنگ تحمیلی و گونه‌های مختلف تحریم بهره برده و به نتیجه نرسیده، مدت‌هاست که خط مقدم خود را تغییر داده و به جنگ نرم از خاکریزهای فرهنگی دل خوش کرده است.

از همین‌روست که این پژوهشگر فرهنگی و اجتماعی می‌گوید: هم‌اکنون خط مواجهه میان جمهوری اسلامی
به عنوان قبله عالم فرهنگ اسلامی و آمریکا و عوامل داخلی و خارجی آن به عنوان قبله عالم فرهنگ لیبرال دموکراسی در چارچوب مسائل فرهنگی، بیش از پیش نمایان شده و تهدیدات دشمنان بیش از گذشته بر محور تهدیدهای نرم استوار شده است.

شهلایی مطالعات انجام شده در حوزه اجتماعی ـ فرهنگی را بیان‌کننده این می‌داند که تهدیدهای نرم دشمن در این حوزه، درصدد کاهش احساس تعلق مردم به نظام، کم‌اثرکردن مولفه‌های دینی و ملی تشکیل‌دهنده هویت ملی، برجسته کردن مسائل قومی، نژادی و مذهبی، کاهش اعتماد مردم به نظام، ایجاد شکاف بین مردم و مسئولان، بی‌اعتماد کردن مردم به رسانه‌های خودی و تعمیق شکاف‌های نسلی و نشان‌دادن و بزرگنمایی تبعیض بین قومیت‌ها و مذاهب است.

از سوی دیگر، رضا کرمی که مانند شهلایی، پژوهشگر حوزه فرهنگ عمومی است، با تائید حرف‌های او معتقد است مقابله با تهدید نرم تنها در صورت بررسی دقیق ابعاد و مظاهر تهدیدهای نرم دشمن و سپس تدوین راهبردهای مقابله با آن است.

او می‌گوید: راهبردهای به‌دست‌آمده توسط پژوهشگران مختلف برای مقابله با تهدیدهای نرم دشمن در حوزه فرهنگی، به گونه‌ای است که به کار بستن آنها امکان مقابله هدفمند در خنثی‌ کردن بخش اعظم تهدیدهای نرم را دارد.

دشمن درونی، خطرناک‌تر از بیرونی

جواد نصرالله‌پور، کارشناس مسائل دینی می‌گوید:‌ دشمنان ایران و انقلاب را می‌توان به دو گروه تقسیم کرد؛ دشمن درونی و دشمن بیرونی. مقام معظم رهبری درباره دشمن درونی فرمودند: دشمن درونی از دشمن بیرونی خطرناک‌تر است. دشمن بیرونی رسما در مقابل ما دشمنی می‌کند، اما دشمن داخلی درواقع گرگی است که در لباس میش درآمده و از پشت خنجر می‌زند. مقام معظم رهبری دراین باره فرمودند: مهم‌ترین دشمن درونی، تنبلی اجتماعی، نبود خود باوری و نبود اعتماد به نفس است. اگر ملتی این بیماری‌ها را داشته باشد محال است پیشرفت کند. اگر ملتی مردمش تنبل و ناامید و بدون اعتماد به نفس باشند و باهم پیوند نداشته و به هم بدبین باشند، چنین ملتی پیشرفت نخواهند کرد. اینها مثل موریانه‌ای که در درون پایه بنا بیفتد، بنا را ویران می‌کند. نصرالله‌پور در گفت‌وگو با قدس درباره دشمن بیرونی هم می‌گوید: دشمن بیرونی ملت ایران نظام سلطه است و بنابر دیدگاه‌های رهبر معظم انقلاب مهم‌ترین برنامه‌های دشمن بیرونی در عملیات روانی، جنگ اقتصادی، مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی کشور است.

نداشتن امید به دوستی دشمنان!

دکتر اسکندر صالحی، فعال فرهنگی نیز دراین باره به جام‌جم می‌گوید: بنیاد حیات بشر در همه محیط‌های اجتماعی و بین‌الملل بر شناخت دوستان، دشمنان، افراد، گروه‌ها و کشورهای بی‌طرف است. ساده‌انگاری است اگر فرد یا حکومتی همه افراد یا حکومت‌ها را در یکی از این سه دسته محدود کند؛ ساده‌انگاری‌ای که آثار و نتایج ویرانگری دارد.

افراد و حکومت‌ها یا در کنار ما هستند یا در مقابل ما یا تماشاگرانی بی‌طرف. و دیری نمی‌پاید که مساله یا منفعتی این گروه سوم را به یکی از دو گروه دوست یا دشمن تبدیل کند. صالحی اضافه می‌کند: روابط افراد و نهادها، بویژه در انتهای طیف دوستی‌ها و دشمنی‌ها رقیق است و سیال، ولی در مواردی هم از ثبات نسبی برخوردار است. دوستی و دشمنی اجتناب‌ناپذیر است و از هزینه‌ها و فواید مختلف، اما اجتناب‌ناپذیرِ آن نباید نگران بود یا هراسید. نکته مهم این است که در حوزه فرهنگی امید بیهوده به دوستیِ دشمنانِ سرسخت خود نداشته باشیم و از دشمنی ایشان نهراسیم.

تفکر طاغوتی، مظهر دشمنی

مجتبی رحماندوست

دانشیار دانشگاه تهران

پیش از پیروزی انقلاب مردم از دست رژیم شاهنشاهی به ستوه آمدند و همین منجر به تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران شد. من معتقدم مبنای پیروزی انقلاب بیش از ابعاد سیاسی، فرهنگی بود. اگرچه ابعاد سیاسی هم در پیروزی انقلاب دخیل بود، اما غلظت مطالبات و خواست‌های فرهنگی بر غلظت وجوه سیاسی انقلاب اسلامی می‌چربید. همه آن عواملی که ما را از نظام طاغوت فراری داد و ما را به انقلاب رساند، مختصات فرهنگی جمهوری اسلامی است. بنابراین حالا بعد از 40 سال هر نشانه‌ای که ما را از آن اهداف و آرمان‌ها که منجر به پیروزی انقلاب شد، دور کند، من این را نوعی بازگشت به فرهنگ قبل از انقلاب می‌دانم. در این میان چه سازمان‌های برون‌مرزی و افراد و شخصیت‌های بیرونی، چه سازمان‌ها و نهادها و اشخاص داخلی که تلاش کرده‌اند برای بازگشت به مختصات نظام طاغوتی، به نوعی دشمنی با نظام جمهوری اسلامی کرده‌اند. حال این تلاش چه آگاهانه و چه ناآگانه بوده باشد، عمل‌شان دشمنی است.

دروغگویی، رباخواری، فاصله بین مسئولان و مردم، حقوق‌های نجومی مدیران، عبور از خطوط ویژه، قطع ارتباط مسئولان با مردم در استفاده از امکانات، اینها مصادیق دشمنی است. من چون یک دوره نماینده مجلس بودم می‌گویم که درست است که ما حقمان است به عنوان نماینده از برخی امتیازات استفاده کنیم یا مثلا در خیابان از خط ویژه عبور کنیم، اما من معتقدم این فکر طاغوتی نیست، بلکه این خود طاغوت است. مسئولی که بی‌تفاوت نسبت به درد مردم و جامعه باشد، تفکر و عملش مصداق دشمنی است. اگر حاشیه‌نشینی در این کشور 12 میلیون نفر را به فاجعه‌بارترین شکل به بدبختی کشانده، اما نماینده‌ای بگوید عیب ندارد، اینها مصداق تفکر و عمل طاغوتی است و افرادی که به دنبال چنین تفکری هستند، عمل‌شان دشمنی است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها