مرضیه محبوب؛ هنرمندی که به عروسک‌ها جان می‌دهد

کودکان امروزی منزوی و تنها هستند

جمال شورجه، کارگردان سینما و تلویزیون:

با 5000 تومان زندگی مشترک را آغاز کردیم

جمال شورجه یکی از چهره‌های مطرح و شناخته شده سینمای انقلاب است. از ابتدای انقلاب فعالیت‌های سینمایی‌اش را شروع کرده و نکته جالب اینجاست که اصولش هیچ تغییری نکرده است.
کد خبر: ۱۰۵۳۱۹۹
با 5000 تومان زندگی مشترک را آغاز کردیم

او همچنان بچه مسلمان و حزب‌اللهی بین سینماگران محبوبیت خاصی دارد، شاید به دلیل همین پایبندی به اصول اعتقادی‌اش رنگ عوض نکرده است. با این فیلمساز هم‌صحبت شدیم تا از سبک زندگی‌اش و نوع تربیت خانوادگی‌اش برایمان بگوید.

سال‌هاست در سینما و تلویزیون فعالیت می‌کنید و خط کاری‌ و اعتقادات شما کاملا مشخص است و نکته مهم این‌که گذشت زمان باعث نشده شما از اعتقادات خود فاصله بگیرید. برایمان از چگونگی شکل‌گیری این اعتقادات در دوران کودکی و خانواده بگویید.

خانواده در شکل‌دهی اعتقادات بچه‌ها نقش موثری دارد و بعد از خانواده مدرسه است که بخشی از ایدئولوژی و جهان‌بینی بچه‌ها را شکل می‌دهد. اما نقش خانواده و بخصوص مادر در تربیت فرزندان بسیار تعیین‌کننده است. خانواده ما کاملا مذهبی بود. از زمانی‌که یادم می‌آید در خانه پدری همیشه مراسم روضه‌خوانی برقرار بود. در خانه ما چون تعداد بچه‌ها زیاد بود نماز به شکل جماعت خوانده می‌شد ... .

چند برادر دارید؟

10 برادر بودیم که البته یکی از برادرانم مرحوم شده است. من متولد و بزرگ‌شده زنجان هستم. این شهر کاملا مذهبی است و عزاداری‌های سید‌الشهدا در زنجان از قدیم معروف بوده و هست. تکایای زنجان هم زبانزد عام و خاص است؛ هم در قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب. تاثیرات و تفکرات مذهبی و اسلامی از طریق خانواده و جامعه در ذهن و روان ما جاری شد و به مرور ته‌نشین شده و به باور‌های اصیل تبدیل شد. آدم‌ها همان‌گونه که فکر می‌کنند رفتار هم می‌کنند و من هم سعی می‌کنم متناسب با افکار و اندیشه‌هایم زندگی کنم و آنها را در آثارم به نمایش بگذارم. معتقدم هنرمند اثر ذهنی و جهان‌بینی خودش را به تصویر می‌کشد.

از نوع رفتار و سبک زندگی شما می‌توان چنین برداشت کرد که خانواده پدری هرچند مذهبی اما معتدل بوده‌اند که شما از مذهب سرخورده نشده‌اید.

در خانه پدری هیچ تحکمی وجود نداشت؛ پدر، مادر و برادران بزرگ‌تر دین و مذهب را به ما تحکم نمی‌‌کردند. در آرامش و با اعتمادی که به بزرگ‌ترها داشتیم در کنار آنها باورها و اعتقاداتمان را شکل می‌دادیم. مراسم مذهبی برگزار می‌شد و ما در همین مراسم بود که به مذهب تعلق خاطر پیدا کردیم که تا امروز با ما همراه است.

چطور شد در یک خانواده مذهبی به سینما علاقه‌مند شدید؟

از بچگی به نقاشی علاقه‌مند بودم و در کنار چند تا از برادرانم کارهای هنری انجام می‌دادیم. این علاقه همراهم بود و برای تحصیل در دانشگاه هم رشته هنر و گرافیک را انتخاب کردم. یک سال قبل از پیروزی انقلاب به دانشگاه رفتم. خانواده‌ام با تحصیلم در رشته هنر مخالفتی نداشتند چون از دوران مدرسه به هنر علاقه‌مند بودم، مدیر مدرسه‌مان آقای گنج‌دانش، بسیار آدم فرهیخته‌ای بود و ما را تشویق می‌کرد که رشته هنر را ادامه بدهیم. از کلاس دوم دبستان به نقاشی علاقه‌مند شدم و جایزه‌های زیادی گرفتم که آنها در تشویقم برای ادامه دادن این رشته بی‌تاثیر نبود. در جریان فعالیت‌های انقلابی سال 57 هم کارهایمان هم‌راستا با جریان انقلاب بود، کارهای گرافیکی و تابلوهای خط و نقاشی آماده و در جاهای مختلف از آنها استفاده می‌کردیم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و انقلاب فرهنگی، فضا برای جذب دانشجویان عضو انجمن‌‌های اسلامی بازتر شد، زمانی که دانشگاه‌ها تعطیل شد تعدادی از اعضای این انجمن‌ برای تحصیل در رشته سینما به مرکز اسلامی فیلمسازی معرفی شدند که من نیز یکی از آنها بودم. صد نفر بودیم که در این مرکز که کلاس‌های آن در محل «تل فیلم» سازمان صدا و سیما برگزار می‌شد، سینما را آموختیم. جنگ که شروع شد دانشجویان این مرکز تقریبا پراکنده شدند، گروهی به جبهه رفتند، به ما هم تکلیف شد تا طبق آموزش‌هایی که فرا گرفته بودیم به جبهه برویم و اتفاقات آنجا را ضبط کنیم. همزمان همکاری‌‌ام را با حوزه هنری شروع کردم، دانشگاه‌ها که بازگشایی شد به دانشگاه هم رفتم، خلاصه در همه جاهایی که امکانش بود فعالیت فیلمسازی انجام می‌دادم.

شما به خوش‌حسابی معروف هستید چه در مقام کارگردان و چه زمانی که تهیه‌کننده هستید، این که آدم چقدر باید خوش‌حساب باشد و حق‌الناس را بموقع بدهد باز هم به اعتقادات شما مرتبط است؟ البته برخی هم بر این باورند که پول سینما به دلایل مختلف برکت ندارد! شما نظرتان در این‌باره چیست؟

با این حرف که می‌گویند پول سینما برکت ندارد، موافق نیستم. سال‌هاست با همین پول زندگی خود و خانواده‌ام را تامین کرده‌ام، بچه‌ها را بزرگ کرده‌ام، ازدواج کرده‌اند و... همه چیز بستگی به نوع نگاه آدم‌ها دارد که چگونه درآمد کسب کنند و چگونه دخل و خرجش را مدیریت کنند. اوایل که در حوزه هنری فعالیت می‌کردم ماهی 700 یا 800 هزار تومان به ما حقوق می‌دادند و ما با همین درآمد زندگی‌مان را مدیریت می‌کردیم. یادم هست وقتی می‌خواستم با همسرم ازدواج کنم ده هزار تومان از برادر بزرگ‌ترم قرض گرفتم و محضر رفتیم و عقد کردیم و وسایل مورد نیاز را هم خریدیم و 5000 تومان هم اضافه آمد!‌ مراسم عروسی نگرفتیم، مهمانی خصوصی و با حضور اقوام نزدیک برگزار کردیم و وسایل هم در حد نیازمان خریدیم.

قناعت هم داشته‌اید که با 5000تومان زندگی مشترک را آغاز کرده‌اید؟

بله، ما این‌گونه تربیت شده‌ بودیم که همیشه قانع باشیم. هیچ‌وقت آن‌قدر نداشتیم که ریخت و پاش اضافی کنیم و توی ذهنمان هم ولخرجی و چشم‌‌و‌هم‌چشمی نبوده که دغدغه آن را داشته باشیم. خدا را شکر که با همین سبک زندگی دینی و اسلامی فرزندانمان را بزرگ کردیم و به سامان رساندیم و خودمان هم الان از داشته‌هایمان راضی هستیم. اسلام به من سبک زندگی درست را آموزش داد. مذهب به من یاد داد که زندگی معصومین را سرلوحه سبک زندگی‌ام قرار دهم. یاد گرفته‌ام که همیشه به آدم‌های طبقات پایین‌تر جامعه نگاه کنم و خدا را شاکر باشم از روزی و رزقی که به من داده است. البته این را هم بگویم که تلاش برای رفاه مغایر دین نیست، اما نباید در آن زیاده‌روی کرد. برای زندگی بهتر باید تلاش کرد و نباید چشمت به دست دیگران باشد که نیاز‌هایت را مردم برآورده کنند.

همیشه می‌گویم آدم مومن باید خوش‌‌حساب باشد، روایت داریم که تا عرق کارگر خشک نشده باید دستمزد او را داد. وقتی ما از سیره معصومین پیروی می‌کنیم باید اصول و گفته‌های آنها را نیز اجرا کنیم. من نمی‌توانم خودم را مذهبی و تابع اصول اسلام بدانم اما دستمزد عوامل کارم را ندهم یا دیر بدهم.

طاهره آشیانی - جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها