قتل در پلاک 96

«آقای قاضی، جسدی اینجا نیست.» این را مامور جوانی می‌گوید که در کنار چند مرد دیگر مشغول کندن زمین است.
کد خبر: ۸۲۵۵۳۰
قتل در پلاک 96

«اما من مطمئنم که جنازه را همین جا دفن کردم» پدرام، با دست به همان نقطه‌ای که مردان جوان در حال حفاری هستند اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «وقتی دیدم جنازه از خاک بیرون آمده و حیوانات آن را خورده‌اند تصمیم گرفتم، محل جسد را تغییر دهم.»

قاضی سیدجواد حسینی، بازپرس پرونده نگاهی به اطراف انداخت و دستورهایی به افسر پرونده‌اش داد. اظهارات مرد جوان در مورد جنایت درست بود، از طرفی آنها با مدارک کافی متهم را دستگیر کرده بودند پس دلیلی وجود نداشت تا مرد جوان بخواهد جزئیات غلطی را درباره محل دفن جسد به او بدهد. هنوز در همین فکر بود که افسر پرونده به سمتش آمد و گفت: «آقای بازپرس درست حدس زدید، مدتی قبل اینجا دچار سیل شده است. البته ماموران تجسس تکه استخوانی را پیدا کردند که داخل پارچه‌ای پیچیده شده بود.»

زمستان سال گذشته خبر ناپدید شدن زن جوانی به نام شهلا به بازپرس جنایی مشهد اعلام شد. در ابتدا فرضیه‌های متفاوتی برای این بازپرس جنایی مطرح شد و باتوجه به سرنخ‌های بدست آمده این احتمال مطرح شد که زن جوان قربانی جنایتی شده است. این در حالی بود که انگیزه و عامل این جنایت هنوز مشخص نبود.

تحقیقات شبانه‌روزی برای به‌دست آوردن سرنخ‌هایی از عامل یا عاملان این جنایت ادامه داشت تا این‌که، ردپای پسر جوانی به نام پدرام در این پرونده بدست آمد. تحقیقات صورت گرفته حکایت از آن داشت که متهم 29 ساله در این ماجرا نقش دارد.

پدرام به دستور بازپرس جنایی مدتی بعد از ناپدید شدن شهلا بازداشت شد، اما نبود مدارک کافی باعث شد تا او با قرار وثیقه آزاد شود. بررسی‌ها بعدی، مدارک مستدلی را در اختیار بازپرس سیدجواد حسینی قرار داد تا به استناد آن، بار دیگر پدرام بازداشت کند.

پسر 29 ساله که سعی داشت با کتمان حقیقت و داستان‌پردازی مسیر تحقیقات را تغییر دهد، این بار زمانی که با مدارک پلیسی ـ قضایی مواجه شد لب به اعتراف گشود و به قتل زن جوان اعتراف کرد. او درباره این جنایت گفت: «زمستان سال 90 بود که با شهلا آشنا شدم. این دوستی روز به روز بیشتر می‌شد تا این‌که بعد از یک سال شهلا قضیه خواستگارش را بیان کرد. من هم چون موقعیت مناسبی برای ازدواج نداشتم، برای او آرزوی خوشبختی کردم و بعد از آن دیگر شهلا را ندیدم. تا این‌که آذر سال گذشته متوجه تماس‌های شماره ناشناسی شدم. وقتی با شماره مورد نظر تماس گرفتم، صدای شهلا را پشت خط تلفن شناختم. او از من خواست خانه‌ای را برای مدت دو ماه برایش پیدا کنم. می‌گفت می‌خواهد به دبی برود و از اختلافش با همسرش گفت.

متهم جوان ادامه داد: «با شنیدن حرف‌هایش، دلم برایش سوخت و تصمیم گرفتم به او کمک کنم. شهلا را به پلاک 96 که خانه ویلایی پدرم بود، بردم. بعد از آن او شروع به فحاشی به پدرم کرد و من که از دست او عصبانی شده بودم، به طرفش رفتم و ضربه‌ای به گیجگاهش زدم. شهلا روی زمین افتاد و دیگر حرکت نکرد، به طرفش رفتم و چند بار او را تکان دادم. اما بی‌فایده بود، زن جوان مرده بود. ترسیده بودم اما چاره‌ای جز انتقال جسد نداشتم. بناچار با یکی از دوستانم که آرایشگر بود تماس گرفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم. او به کمکم آمد و جسد را داخل صندوق خودروی پژو گذاشتیم و به سمت جاده نیشابور حرکت کردیم. در محلی خلوت جسد را دفن کردم و با هم به مشهد برگشتیم. دو روز بعد از جنایت به محل برگشتم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است. به آنجا که رسیدم جسد شهلا را دیدم که توسط حیوانات خورده شده است. جنازه را داخل پارچه‌ای پیچیدم و این بار به سمت چناران رفتیم اما محل خلوتی برای دفن جسد پیدا نکردیم تا این که به کنار رودخانه‌ای در اطراف رادکان رسیدیم و من جسد را در حالی که دورش پارچه‌ای سفید بسته بودم در آنجا دفن کردم.

چند ماه بعد و در فروردین امسال دوباره به همان مکان رفتم و مقدار بیشتری خاک روی محل دفن شهلا ریختم. با توجه به اعترافات متهم، اکیپی ویژه از کارآگاهان همراه بازپرس جنایی مشهد، راهی محل مورد نظر شدند تا با حفاری محل دفن جسد به بقایایی از آن برسند، اما در ادامه تحقیقات جسد قربانی این جنایت کشف نشد و کارآگاهان جنایی در تحقیقات میدانی از محل، تکه استخوانی را که داخل پارچه‌ای پیچیده شده بود کشف کردند. با این احتمال که استخوان کشف شده متعلق به قربانی است، برای اثبات این موضوع، استخوان به آزمایشگاه جنایی ارسال شد و متهم با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد .

بازپرس جنایی در این باره می‌گوید: «تحقیقات نشان می‌دهد که مدتی قبل، در این منطقه سیل آمده و ممکن است جنازه را با خود برده باشد. تحقیقات در این رابطه ادامه دارد اما چیزی که محرز است جنایت توسط پسر جوان رخ داده است. البته در زمینه انگیزه جنایت نیز ابهاماتی وجود دارد و از آنجایی که قربانی مقداری طلا داشته و قصد سفر خارج و ترک ایران را داشته این احتمال مطرح می‌شود که جنایت با انگیزه مالی باشد. تحقیقات در این خصوص همچنان ادامه دارد.»

هلیا نصرتی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها