ناگفته‌های حواس

دیدن، حتی با گوش

انسان‌ها بیشتر با بهره‌گیری از توان بینایی خود تصویری از اجسام در ذهن خود می‌سازند، با این حال همه موجودات مانند ما انسان‌ها نیستند. برخی جانداران آنقدر در بهره‌گیری از توان شنوایی خود قوی هستند که با این قوه، تصویری از جسم در ذهن خود می‌سازند. در مطلب پیش‌رو به توان بینایی حشرات و آفتاب‌پرست‌ها و قدرت پژواک‌یابی و ردیابی برخی جانداران پرداخته‌ایم.
کد خبر: ۶۳۴۰۲۰
دیدن، حتی با گوش
موجودات زنده برای کسب اطلاع از پیرامون خود به حواس متکی هستند. با وجود این که در بیشتر موارد عملکرد قوه بینایی شاخص‌تر است، اما در برخی موجودات این سایر حواس هستند که نقشی پررنگ‌تر را ایفا می‌کنند. به عنوان مثال در برخی حشرات و پستانداران، حس شنوایی پیشرفته‌تر و تخصصی‌تر است. در واقع آنها از صداها به نوعی برای ترسیم تصویر ذهنی استفاده می‌کنند و اینجاست که شنوایی می‌تواند عملکردی مشابه و حتی موثرتر از بینایی داشته باشد. 

بینایی یک حشره معمولی

یک حشره معمولی در عین این که یک جفت چشم مرکب در دو طرف سر دارد، همزمان واجد سه چشم ساده در بخش فوقانی سر نیز است. وظیفه این چشمان ساده تشخیص شدت نور است در حالی که چشمان مرکب وظیفه تهیه و ارائه صدها تصویر مجزا را برای مغز به عهده دارند. در داخل یک چشم مرکب، صدها محفظه وجود دارد که در هر یک از آنها یک لنز سطحی و یک لنز مخروطی داخلی قرار دارد. وظیفه مغز این است که این تصاویر متعدد را کنار یکدیگر قرار دهد و بسته به شرایط، دستور یک واکنش خاص را صادر کند.

بینایی مضاعف

یک آفتاب‌پرست زمانی که شکار خود را پیدا می‌کند، می‌تواند یک چشم خود را روی آن نگه دارد و همزمان با چشم دیگر، محیط اطراف را زیرنظر بگیرد تا اگر شکارچی دیگری در همان محل وجود دارد، بسرعت آن را تشخیص دهد. در واقع، این خزنده می‌تواند چشم‌هایش را آزادانه و کاملا مستقل از یکدیگر حرکت دهد. مغز نیز دقیقا دو تصویر مجزا را دریافت و تفسیر می‌کند. همچنان که آفتاب‌پرست به طعمه خود نزدیک می‌شود، هر دو چشم کم‌کم فقط روی شکار متمرکز می‌شود؛ چراکه هر لحظه غفلت می‌تواند شکار را فراری دهد. با توجه به این که آفتاب‌پرست همچون دیگر خزندگان خونسرد است، باید برای حفظ انرژی خود به دقت برنامه‌ریزی کند. شکار بی‌حاصل یکی از مواردی است که می‌تواند انرژی باارزش ذخیره شده را هدر دهد.

پژواک‌یابی

برخی حیوانات مانند دلفین و خفاش، برای ترسیم تصویری ایده‌آل از محیط اطراف خود، اصواتی با فرکانس‌های بلند مخابره می‌کنند. مقصود آنها این است که محیط اطراف خود و بالطبع شکارهای احتمالی را بهتر شناسایی کنند. این بازتاب یا پژواک صدای آنهاست که توسط مغز تحلیل و تفسیر خواهد شد. جالب است بدانید دامنه شنوایی بیشتر موجودات زنده با یکدیگر متفاوت است، اما شنوایی و صوت براساس چه مقیاسی اندازه‌گیری می‌شود؟

صدا را معمولا به وسیله بسامد یا میزان زیر و بم بودن آن اندازه‌گیری می‌کنند و واحد آن نیز هرتز است. بسامد بالاتر صدا به معنای زیر و بم بودن بیشتر یا هرتز بیشتر است و برعکس. دامنه شنوایی انسان‌ها بین 20 تا 20 هزار هرتز است، در حالی که دامنه شنوایی یک فیل بین یک تا 20 هزار، یک سگ بین ده تا 35 هزار، یک خفاش بین صد تا صد هزار و یک قورباغه بین صد تا 2500 هرتز است.

صداهای دریافتی

حشراتی مانند جیرجیرک‌ها و ملخ‌ها بیشترین برداشت خود را از محیط، مدیون توانایی بی‌نظیرشان در تشخیص و رمزگشایی نوسانات هستند. جیرجیرک‌ها روی زانوهای خود گوش‌هایی دارند که از غشای محکمی ساخته شده است. این غشا نسبت به نوسانات صوتی بسیار حساس است و در سازگاری این حشره با محیط نقش موثری را ایفا می‌کند.

استفاده از دیگر حواس

اما حیوانات برای شناخت محیط علاوه بر چشم‌ها و گوش‌ها از اندام‌های خاص دیگری هم بهره می‌گیرند. چشایی و بویایی ازجمله حواسی است که امکان تشخیص ترکیبات شیمیایی و بخصوص ردیابی غذا را برای موجودات زنده فراهم می‌کنند. حیوانات با توجه به محیط زندگی اعم از آب، خشکی، تاریکی و روشنایی، باید واجد حواس خاصی باشند تا بتوانند به زندگی ادامه دهند. به عنوان مثال یکی از پیشرفته‌ترین حواس بویایی را می‌توان در سگ‌ها سراغ گرفت. این رطوبت روی دماغ سگ‌هاست که به آنها کمک می‌کند ذرات بو را حل کنند و سپس آن را تشخیص دهند. داخل مجرای بینی یک سگ، سطح چین‌خورده وسیعی وجود دارد که با به دام انداختن بوها و رایحه‌های مختلف از آنها اطلاعات لازم را کسب و سپس روانه مغز می‌کند. بخش اعظم مغز سگ‌ها نیز مسئولیت تعبیر و تفسیر اطلاعات بویایی را به عهده دارد و درست به همین دلیل است که آنها حتی نسبت به اندک تغییرات در جریان هوا حساس هستند.

چشیدن هوا

یکی از حواس خارق‌العاده دیگر را می‌توان در مارها پیدا کرد. در بخش فوقانی دهان مارها یک اندام حسی وجود دارد که به آن یاکوبسن گفته می‌شود. مارها با بیرون‌آوردن زبان خود، ذرات شیمیایی مختلف را از هوا می‌گیرند و سپس آنها را در اختیار سلول‌های حسی این اندام بویایی کمکی قرار می‌دهند. پس در واقع مارها می‌توانند ترکیبات شیمیایی موجود در هوا را بچشند. این اندام بویایی به افتخار کاشف دانمارکی آن لودویگ یاکوبسن (سال 1813) به این نام خوانده می‌شود.

استفاده از آنتن

یک جیرجیرک غار برای پیدا کردن راه خود در یک غار تاریک می‌تواند به آنتن‌های بلند و حساسش تکیه کند. این آنتن‌ها حسگرهایی تخصصی است که می‌تواند جریانات هوا، بوها و نوسان‌های مختلف را ردیابی کند.

خط جانبی

اغلب ماهی‌ها، یک گیرنده نواری خاص در دو طرف بدن خود دارند که به آن خط جانبی گفته می‌شود. این سیستم به آنها کمک می‌کند هر تغییر فشار را درک کنند. خط جانبی، نوعی اندام حسی است که با مخابره سیگنال‌های معنادار به مغز، اطلاعات محیطی را برای آنها ترجمه می‌کند.

حس جاذبه

یک نرم‌تن دوکفه‌ای یا گوش‌ماهی هم اندامک‌هایی دارد که به آنها استاتوسیست یا تراز کیسه گفته می‌شود. این حسگر ترازیاب به بی‌مهرگان آبزی ازجمله نرم‌تنان دوکفه‌ای کمک می‌کند تعادل خود را حفظ کرده و راست بایستند. این ساختار کیسه مانند در اصل یک حفره گرد همراه با یک توپک است که جاذبه زمین آن را به سمت خود می‌کشد. این توپک هنگام حرکت جانور به کرک‌های عصب‌دار حسی فشرده می‌شود و میزان انحراف نیز از طریق همین کرک‌ها و یاخته‌های عصبی به مغز ابتدایی مخابره و در نهایت فرمان تعادل صادر می‌شود. از طرف دیگر در دهان صدف‌ها نیز چشم‌های ابتدایی وجود دارد که جانور از طریق آنها سایه ماهی‌های در حال گذر را تشخیص می‌دهد.

آمارهای جالب

بینی یک سگ 200 میلیون گیرنده بویایی دارد در حالی که بینی انسان فقط پنج میلیون گیرنده دارد. یک سنجاقک می‌تواند یک حشره متحرک را در فاصله ده متری خود تشخیص دهد در حالی که برخی خفاش‌ها قادرند یک پشه ریز را حتی از فاصله 20 متری هم تشخیص دهند./ ضمیمه سیب

فرناز حیدری / کارشناس ارشد مهندسی محیط‌زیست

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها