جوهره «قاعده تصادف» مظلومیت هنر تئاتر در ایران است

تاوان صداقت!

کارگردان فیلم قاعده تصادف:

روی موج ‌سوار نمی‌شوم

بهنام بهزادی در جشنواره فجر سال گذشته توانست با «قاعده تصادف» حضور درخشانی داشته باشد و در بخش داخلی و بین‌الملل جشنواره جوایز متعددی کسب کرد.
کد خبر: ۵۵۴۷۳۶
روی موج ‌سوار نمی‌شوم

کسب چهار سیمرغ بلورین از جشنواره فجر باعث شد بهزادی که با فیلم اول خود «تنها دوبار زندگی می‌کنیم» تحسین منتقدان و مخاطبان را برانگیخته بود بتواند جایگاه خود را به عنوان یک کارگردان صاحب سبک در سینمای ایران تثبیت کند، اما فیلمی که در جشنواره توانست نظر مثبت منتقدان و هیات داوران را جلب کند، برای رسیدن به پرده نقره‌ای با مشکلات فراوانی روبه‌رو بود و حتی در اکران نیز با شرایط سخت و به باور کارگردانش نابرابری روبه‌رو شد. با بهنام بهزادی در مورد شرایط ساخته‌شدن قاعده تصادف و اکران نوروزی آن گفت‌وگو کرده‌ایم.

برای شروع گفت‌وگو می‌خواهم از فاصله زیاد زمانی بین تنها دوبار زندگی می‌کنیم و قاعده تصادف سوال کنم و دلیل این فاصله زیاد را بدانم؟

علت اصلی این فاصله زمانی، به فیلم تنها دوبار زندگی می‌کنیم و مشکلاتی که برای اکران آن به وجود آمد، برمی‌گردد. زیرا که این فیلم به مدت دو سال براساس نظر مدیر کل اداره نظارت و ارزشیابی وقت ـ محمود اربابی ـ اجازه اکران پیدا نکرد، بنابراین در این مدت، پرونده این فیلم برای من باز ماند و نمی‌توانستم سراغ فیلم دیگری بروم. تمام این مدت صرف رفت و آمد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای گرفتن مجوز نمایش فیلم شد. بعد از این‌که تنها دوبار زندگی می‌کنیم اکران شد، تازه توانستم طرح‌های دیگری را که داشتم شروع کنم. بنابراین دلیل اصلی این فاصله زمانی طولانی بین فیلم اولم با قاعده تصادف این بود که هنوز پرونده تنها دوبار زندگی می‌کنیم برای من بسته نشده بود. از نظر من تا زمانی که یک فیلم به اکران عمومی در نیامده است، شما نمی‌توانید پرونده آن را بسته شده بدانید.

یعنی می‌خواستید بازخورد مخاطب در رابطه با تنها دوبار زندگی می‌کنیم را روی پرده ببینید و بعد سراغ فیلم بعدی بروید؟

به هر حال دوست داشتم فیلمی که بخش مهمی از زندگی‌ام را چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ حرفه‌ای روی آن گذاشته بودم، به ثمر برسد و واقعا این توقع را داشتم که فیلم زودتر اکران شود. بعد از آن که فیلم اکران شد، من باید از بین طرح‌هایی که داشتم یکی را انتخاب می‌کردم و یک مقدار هم راضی‌کردن خودم هم برای این‌که کدام یک از این طرح‌ها را انتخاب کنم، سخت بود. حتی یکی دو تا از این طرح‌ها را تا مقطعی کار کردم، اما راضی نشدم. از سویی رسیدن به نقطه‌ای که قاعده تصادف آماده شد، زمان زیادی برد و قاعده تصادف دو سال طول کشید تا آماده ساخت شود.

با توجه به این که محوریت قاعده تصادف جوانان هستند، آیا این دو سال کاملا صرف تحقیق شد و برای شخصیت‌ها ما به ازایی هم پیدا کردید؟

بطور مشخص حدود 7 ماه روی موضوع فیلم تحقیق کردم و اتفاقا خیلی هم دنبال ما به ازای بیرونی برای فیلم نمی‌گشتم. بلکه بیشتر به دنبال این بودم که جهان و طرز نگاه‌کردن جوانان را پیدا کنم. چون امکان ندارد بخواهید تصویری از جوانان ارائه دهید ولی آنها را نشناسید. اگر بدون شناخت بخواهید در مورد جوانان فیلم بسازید، آن موقع فیلمتان باورپذیر نمی‌شود.

چقدر موفقیت تنها دو بار زندگی می‌کنیم باعث شد قاعده تصادف مسیر متفاوت‌تری را طی کند؟

برای من نکته مهم این بود که روی موج تنها دو بار زندگی می‌کنیم سوار نشوم و بخواهم نمونه دیگری از فیلم را بسازم. به دنبال حال و هوای تازه‌ای در کارم بودم و قصد داشتم از تکرار خودم پرهیز کنم.

شما کارگردانی هستید که اصولا به فرم و ساختار اهمیت زیادی می‌دهید ولی فرم کلی قاعده تصادف با تنها دو بار زندگی می‌کنیم کاملا متفاوت است که شاید این موضوع به سرراست‌تر بودن خط قصه قاعده تصادف برمی‌گردد، اما چقدر فرم روایی قاعده تصادف در زمان فیلمبرداری تکامل پیدا کرد؟

شاید یکی از تفاوت‌های این دو فیلم در شکل روایی داستانشان باشد، اما تفاوت‌های فرمی و ساختاری قاعده تصادف و تنها دو بار زندگی می‌کنیم در حقیقت ناشی از این است که اصولا اینها دو فیلم متفاوتند که هریک مختصات خود را دارند و باید فرم مخصوص به خودشان را داشته باشند. درباره قسمت دوم سوالتان اصولا فرم کارهایی از این دست معمولا در زمان نگارش فیلمنامه شکل می‌گیرد چون چیزی جدای از خود کار نیستند و در قاعده تصادف هم به همین شکل کار کردم.

در قاعده تصادف شما با گروه بازیگران جوانی کار کردید، چقدر ترکیب این بازیگران جوان به شما کمک کرد کار شکل بهتری پیدا کند و آیا در روند فیلمبرداری تغییری در فیلمنامه ایجاد شد؟

من معمولا وقتی سراغ فیلمبرداری می‌روم که فیلمنامه از نظرم کامل است و دیگر تغییری نیاز ندارد. انتخاب بازیگران جوان کمک کرد به آن چیزی که در فیلمنامه می‌دیدم بیشتر نزدیک شوم. یکی از نکات مهم فیلمنامه فضای صمیمی موجود بین این جوانان بود و یکی از دلایلی که سراغ این گروه از بازیگران رفتم قابلیت‌های آنها برای انتقال آن فضای صمیمی به فیلم بود تا فیلم برای مخاطب باورپذیر باشد. نکته مهم در این فیلم برای من این بود که گروهی بازیگر داشته باشم تا در قدم اول برای خودم به عنوان شخصیت‌های فیلمنامه قابل باور باشد اما برای انتخاب این بازیگران افراد زیادی را دیدم که از کانال‌های مختلفی معرفی می‌شدند. فراخوانی هم برای جوانان دادیم تا مراجعه کنند و بیشتر این بازیگران پس از این تست دادن برای نقش‌ها انتخاب شدند. اما اصولا ما خیلی در سینما به لحاظ بازیگر دستمان باز نیست.

یکی از شخصیت‌های مهم و محوری فیلم نقش پدر است که امیر جعفری آن را به عهده داشت و بسیار هم خوب در این نقش ظاهر شد. در مورد دلیل انتخاب امیر جعفری برای این نقش توضیح بدهید.

به واسطه آشنایی‌ای که با امیر جعفری داشتم و توانایی‌ای که از او سراغ داشتم، فکر می‌کردم حتما باید در قاعده تصادف حضور داشته باشد. در حقیقت امیر جعفری به نظرم یک بازیگر با استعداد و توانمند است که هنوز بخش کوچکی از استعدادهایش به کار گرفته شده است. من برای نقش پدر با او صحبت کردم و برایش توضیح دادم که باید این باورپذیری در نقش را در درجه اول برای من به وجود بیاورد و خیلی زود این باور را در من ایجاد کرد.

هنگام نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر نظرات کاملا متفاوتی در مورد فیلم داده شد و برخی فیلم را بشدت شبه‌روشنفکری و عده زیادی هم فیلم را کاملا منطقی و قابل باور دانسته‌اند. چقدر به این نقدها اهمیت می‌دهید؟

آقای جهانبخش نورایی برای شماره نوروزی مجله فیلم قصد داشتند تا نقد فیلم را بنویسند و گفته بودند برای این‌که بشود نقد مناسبی روی این فیلم نوشت باید حداقل پنج بار آن را دید، اما برخی از نقدها شفاهی هستند و بیشتر کارکرد مرور بر فیلم را دارند و بنابراین بهترین کار این است که این نقدهای شفاهی را در حد یک مرور بر فیلم تلقی کرد و انتظاری بیشتر از آن نداشت.

شما با قاعده تصادف چند جایزه مهم از جشنواره فیلم فجر گرفتید، اما شاید جایزه فیلمنامه در مسابقه ایران از همه مهم‌تر باشد. نظر خودتان در مورد این سیمرغ چیست و فکر می‌کنید کدام جنبه‌های فیلم باعث شد هیات داوران به فیلمنامه آن سیمرغ بدهد؟

البته نظر هیات داوران و ملاک سنجش داوری‌ها را نمی‌دانم، اما به گمانم نزدیک‌شدن به زندگی جوانان و پرداختن به جهان آنها، روابطشان با والدین و احتمالا نیفتادن به ورطه شعار شاید نکاتی بوده که در فیلمنامه قاعده تصادف مورد توجه اعضای هیات داوران جشنواره قرار گرفته است.

شاید هم یک دلیل آن روایت ساده و قابل باوری بود که شما از این رابطه متقابل نسل‌ها نشان دادید.

البته این نکته را باید اشاره کنم که رسیدن به سادگی، کار بسیار دشواری است و در واقع سادگی همیشه ساده به دست نمی‌آید و خیلی مسیر دشواری است تا در فیلمسازی به این سادگی برسید و بتوانید مخاطب را نگه دارید. سخت‌ترین بخش ساده‌کردن آنجاست که بتوانید همه جذابیت‌ها را حفظ کنید و مضمون و محتوا نیز از بین نرود.

یکی از ویژگی‌های قاعده تصادف به لحاظ فرم و ساختار استفاده شما از پلان ـ سکانس است. از ابتدا هم قرار بود به همین شکل فیلم ساخته شود یا در روند ساخت به این شیوه روایت رسیدید؟

از همان اولین نسخه فیلمنامه به همین شکل پلان ـ سکانس نوشته شد. اصولا من قبل از این‌که فیلمنامه را بنویسم در ذهنم خیلی از جزئیات را مشخص می‌کنم و تقریبا می‌دانم که از فیلم چه چیزی می‌خواهم و بعد آن را به همان شکل می‌نویسم. بنابراین از همان نسخه اولیه فیلمنامه قاعده تصادف را به صورت پلان ـ سکانس نوشتم، چرا که فرم و محتوا همزمان با هم شکل می‌گیرند.

یکی از مواردی که شما هم به آن انتقاد داشتید نحوه و شرایط اکران قاعده تصادف است. این سوال برایم به وجود آمد، فیلمی که اینقدر خوب بوده و پنج سیمرغ از جشنواره فجر گرفته است چرا باید در اکران چنین رفتاری با آن شود. واقعا مشکل اصلی چه بود؟

واقعیت این است که من در تمام این مدت که فیلم اکران شده است دائم دارم ایده تئوری توطئه را از ذهنم پاک می‌کنم. بنیاد سینمایی فارابی که بازوی اجرایی سازمان سینمایی است نه تنها هیچ کمکی به این فیلم نکرد بلکه در سینمایی که متعلق به خودش است، قاعده تصادف را به صورت تک سئانس اکران کرد. از همه اینها بدتر این که از یک زمانی به بعد هم حتی همان تک سئانس را برداشته‌اند. سینمایی که اسمش فرهنگ است و متعلق به بنیاد سینمایی فارابی است که داعیه حمایت از فرهنگ و سینمای کشور را دارد وقتی با یک فیلم فرهنگی چنین برخوردی می‌کند چه انتظاری می‌توان از بقیه داشت. البته در این رابطه حرف‌های بیشتری دارم که خواهم گفت، اما فعلا همین را بگویم که فکر نمی‌کنم این موضوعات تصادفی باشد. به نظرم نگاه کلی که در دستگاه‌های متولی فرهنگ وجود دارد، این است که آنها هم به نوعی دنباله‌رو جریانات حاکم بر فیلمسازی هستند. تمام دستگاه‌هایی که وظیفه ذاتی آنها حمایت از فیلم و سینماست، هیچ حمایتی از فیلم نکردند و ما رقابت نابرابری داشتیم. هیچ‌گونه امکانی برای تبلیغات نداریم و در این شرایط تنها خود مخاطب است که دارد اکران شدن چنین فیلمی را تبلیغ می‌کند. به نظر من مستقل‌بودن و وابسته‌نبودن به هیچ کجا تبعات سویی دارد که اولین نتیجه آن همین شکل اکران قاعده تصادف است. متاسفانه مسئولان زمانی که قرار است با فیلمی عکس یادگاری بگیرند و بیلان کاری خود را بالا ببرند، حضور پررنگی دارند، اما زمانی که قرار باشد از یک فیلم حمایت کنند اصلا پیدایشان نمی‌شود.

یکی دو سالی می‌شود که فیلم‌های مستقل و آنها که با بودجه‌های شخصی ساخته می‌شوند شرایط سختی برای اکران پیدا می‌کنند. در این مدت شما توانستید با مسئولان سینمایی درباره نحوه اکران فیلم صحبت کنید؟

اتفاقا در این مورد مسئولان سینمایی معتقدند کاری از دستشان بر نمی‌آید و ابزار و عناصری برای مقابله با این جریان ندارند، هر چند واقعا این‌طور نیست، اما در این بخش روی سخن من با نهادهایی مانند صدا و سیما و شهرداری است که امکانات تبلیغی وسیعی دارند، اما بی‌توجه از کنار این فیلم و فیلم‌هایی از این دست می‌گذرند. قاعده تصادف کاملا با سرمایه شخصی ساخته شده است. من می‌توانستم با همین عوامل و با همین امکانات یکی از همین فیلم‌های کمدی معمول سینما را بسازم و بدون کمک این دوستان می‌توانستم فیلم را در شرایط خوبی اکران کنم، اما وقتی چنین موضوعی را انتخاب می‌کنم یعنی این‌که دغدغه دارم. دغدغه‌های اجتماعی و فرهنگی دارم و نکته مهم این است که این کار را بدون هیچ‌گونه وابستگی و کمک از سوی ارگان‌هایی ساختم که اساسا کارشان این است.

من همچنان از این ارگان‌ها هیچ انتظاری ندارم و اصلا نمی‌خواهم آنها به من کمک کنند، اما از جاهایی که امکان دیده‌شدن یک اثر فرهنگی را دارند انتظار داشتم برای دیده‌شدن این فیلم کمک کنند، اما سکوت کردند و ترجیح دادند اکران قاعده تصادف را نادیده بگیرند.

همه این شرایطی که برای اکران قاعده تصادف و فیلم‌هایی از این دست به وجود آمده تاوان مستقل بودن است. وابسته‌بودن به یک سازمان یا نهاد شرایطی را فراهم می‌کند که می‌تواند لابی‌هایی را به وجود بیاورد که از طریق آن برای یک فیلم تبلیغ شود و حتی آدم‌ها برای دیدن این فیلم‌ها برده می‌شوند. اما در سینمای مستقل تنها شما هستید و مخاطبانی که این جنس از فیلم‌ها را دوست دارند.

از این موضوع که بگذریم، از نوع بازخورد و واکنش مخاطبان نسبت به قاعده تصادف راضی هستید؟

از این‌که فیلمم در اکران نوروزی روی پرده رفت حتی با همین شرایط نابرابر خوشحال هستم. چرا که از روز اول خیلی توقع عجیب و غریبی نداشتم و می‌دانستم وقتی مستقل هستی نباید انتظار زیادی از اکران داشته باشی و این شرایط را در تنها دو بار زندگی می‌کنیم هم البته در مقیاسی کوچک‌تر تجربه کرده بودم و واقعا از همه آنها که زمینه اکران فیلم در نوروز را فراهم کردند، بخصوص هدایت فیلم، پخش‌کننده قاعده تصادف تشکر می‌کنم.

اما نکته دیگری که وجود دارد و باعث خوشحالی من شده این است که فیلم با وجود این‌که واقعا امکان تبلیغ ندارد و حتی با توجه به تعطیل‌بودن روزنامه‌ها امکان اطلاع‌رسانی هم نداشت، اما فروش خوبی به نسبت سینماهای در اختیارش داشته است. ما تنها شش هفت سینمای کامل و سه سینمای تک سئانس در اختیار داریم و در این شرایط فروش فیلم راضی‌کننده بوده و توانسته در این شرایط نابرابر با سایر فیلم‌ها رقابت کند. از ابتدای سال نو هر روز روند فروش فیلم سیر صعودی داشته است و این که مخاطبان دیدن فیلم را به دیگران توصیه می‌کنند برای من واقعا جای خوشحالی است و پیامی برای سایر فیلمسازان مستقل دارد که این جنس از سینما همچنان طرفدار دارد و از همه مهمتر این‌که شرایط این فیلم‌ها را درک و به همدیگر اطلاع‌رسانی می‌کنند و این موضوع برای من و سایر فیلمسازان جای خوشحالی دارد.

پس از قاعده تصادف، ادامه مسیر فیلمسازی شما چگونه خواهد بود؟

اولین کاری که خواهم کرد این است که صبر می‌کنم تا اکران قاعده تصادف تمام شود و پایان اکران این فیلم به من خواهد گفت که نسبت اکران چنین فیلم‌هایی با مخاطبش چگونه خواهد بود. تا همین‌جا هم خیلی خوشبین و امیدوار هستم تا به مسیر خودم ادامه دهم.

احسان هوشیارگر‌ -‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها