گونه جنایی-پلیسی در محصولات تلویزیونی و سینمایی جهان جایگاه ویژهای را دارا است و بسیاری از مخاطبان این رسانهها را جذب خود میسازد. این ژانر اما در سینما و تلویزیون ایران چندان مورد توجه سینماگران و برنامهسازان قرار نگرفته است. ژانر جنایی در اوایل دهه 40 البته گونه محبوب و به نسبت )در قیاس با سایر محصولات آن دوران و نه با استانداردهای جهانی) موفقی در سینمای ایران بود و بیش از همه مرحوم ساموئل خاچیکیان در این زمینه تلاش میکرد.
منتها با ظهور پدیدههایی همچون فردین، فیلم گنج قارون، سینمای جنایی پلیسی هم از رونق افتاد. این روند اما در تلویزیون هم کمابیش به همین شکل طی شد. در سالهای قبل از انقلاب که تقریبا هیچ مجموعه قابل توجهی در این ژانر ساخته نشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم اولین مجموعه پلیسی جنایی (که در آن کوشیده شده بود قواعد ژانر رعایت شود)، مزد ترس (حمید تمجیدی) در اوائل دهه 1370 بود و به علت استقبال مخاطبان، تمجیدی دنبالهای هم بر آن ساخت. تمجیدی کوشیده در قالبی داستانی معمایی به قواعد و الگوهای سینمایی پلیسی جنایی وفادار بماند. این سریال با وجود ضعفهایش تماشایی بود چرا که حتیالامکان تلاش شده بود در آن از الگوها و قواعد تثبیت شده ژانر پلیسی تبعیت شود. کمی بعد از پخش سری اول مزد ترس بتدریج تلویزیون شروع به پخش سریالها و فیلمهای پلیسی خارجی کرد و سریالهایی مثل ناوارو و خانم مارپل با استقبال قابل توجه مخاطبان مواجه شدند. به تدریج آمار پخش فیلمها و سریالهای پلیسی از تلویزیون افزایش پیدا کرد و مسوولان شبکهها رفته رفته به فکر ساخت مجموعههای پلیسی افتادند و با رویکردی تازه کوشیدند تا با دعوت از کارگردانان سینما، سریالهای پلیسی را ارتقا ببخشند. کیومرث پوراحمد در این بین اولین بود و با سریال سرنخ کوشید تا پلیسی ایرانی را به نمایش بگذارد که با استقبال تماشاگران هم مواجه شد. همزمان با سرنخ، حسن هدایت هم مجموعه کارآگاه را مقابل دوربین برد؛ مجموعهای پلیسی که البته ماجراهایش در سالهای دور اتفاق میافتاد. علاقه حسن هدایت به کارهای تاریخی در مجموعه کارآگاه نیز به تمامیحضور داشت و بینندههای زیادی هم یافت.
اما پس از چند سالی فترت، مهدی فخیمزاده با سریال خواب و بیدار جریان تازهای را در اینگونه ایجاد کرد. خواب و بیدار با داستان پرکشش و کاراکترهای جذابش تبدیل به پرطرفدارترین سریال پلیسی سال شد. بخشی از جذابیتهای خواب و بیدار مرهون کاراکترهای منفیاش بود. در واقع برای مخاطب کاراکترهایی چون ناتاشا و اصغر کپک جذابتر از پلیسهای مجموعه بودند. بخشی از این ماجرا به تواناییهای متفاوت بازیگران بازمیگشت و بخشی از آن به باز بودن دست فخیمزاده در پردازش شخصیتهای منفی. خواب و بیدار با حضور شخصیتهای جذاب، داستان پرکشش و کارگردانی حرفهای فخیمزاده، اوجی را در سریالهای پلیسی تلویزیون رقم زد.
نکته مهم کوشش فخیمزاده برای ساخت مجموعهای استاندارد و جذاب بود؛ مجموعهای پلیسی که تماشاگر هنگام دیدن سکانسهای اکشناش دیگر به خنده نمیافتاد و در روایت داستانش به تصادفهای عجیب و غریب پناه نمیبرد. همین مساله سریال فخیمزاده را در جایگاهی بالاتر از بسیاری از مجموعههای پلیسی سالهای اخیر قرار داده بود.
مهدی فخیمزاده که متولد 1321 در تهران است، فعالیتهای هنری خود را با تئاتر و در سال 1348، و فعالیت سینمایی خود را با بازی در فیلم تپلی ــ 1351 ساخته رضا میرلوحی آغاز کرد. وی دارای لیسانس زبان و ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران و فارغالتحصیل از دانشکده هنرهای دراماتیک تهران است و بیش از 20 اثر سینمایی و تلویزیونی را کارگردانی و در نزدیک به 35 فیلم وسریال بازی کرده است. او خود درباره این ژانر خاص و مجموعهاش در گفتگویی اظهار داشته بود: «به شخصه خیلی کار در این ژانر را دوست دارم خصوصا که با نوع نگاه و سلیقه من در سینما مطابقت دارد. از همان ابتدا که وارد حیطه سینما شدم علاقهمند بودم که در اینگونه سینما کار کنم؛ اما شرایطش فراهم نشد تا این که اوایل انقلاب موفق شدم «میراث من جنون» را بسازم اما بعد از آن دوباره این مهجوریت به سراغم آمد. این مهجوریت تابع دو دلیل است. اول این که خود ما یعنی فیلمسازها در این زمینه تجربه لازم را نداشتیم و بعد توقع و نگاه غیر کارشناسانه متولیان که بیشتر به بازتاب بخشنامههای خود توجه داشتند. در واقع بدون توجه به ظرفیت و توانایی سینما فقط به این فکر میکردند که مسائل و تعاریف مدنظرشان درفیلم گنجانده شود. این موارد باعث شد که فیلم پلیسی هیچ وقت به معنی واقعیاش بهبار ننشیند و حتی در بعضی مواقع از ویژگیهای لازم جهت جذب مخاطب هم بیبهره باشد. اما با آمدن سردار قالیباف نگاهها خیلی تغییر کرد. زمانی هم که از من خواستند سریالی براساس یکسری شخصیتپردازیها و ماجراهای پلیسی بسازم، گفتم که اگر قصدتان تبلیغ مستقیم نیروی انتظامی باشد کار من نیست و مهمتر این که یک چنین تولیداتی هیچ نتیجهای نمیتواند برایتان داشته باشد، که البته فرمانده نیروی انتظامی وقت در جوابم گفت که هدف فقط نشان دادن واقعیت پلیس باید باشد که این نگاه تا آخر کار هم حفظ شد. تا قبل از این که مجموعه خواب و بیدار را بسازم، اطلاعات چندانی در این باره نداشتم. این که حوزه فعالیت پلیس 110 چگونه است یا یگان ویژه چه تعریف و وظایفی دارد و این که ما دانشکده پلیس زن داریم یا نه. در آن دوره من مدت زیادی برای شناخت دقیق در این حوزه مطالعه کردم، نکته دیگر این که دو سرهنگ از نیروی انتظامیبه عنوان کارشناسانی که کاملا نسبت به شرایط ومشکلات تولید یک مجموعه پلیسی اشراف داشتند، ما را همراهی میکردند. این دو کارشناس مقولات تخصصی و حتی ریزه کاریهایی که برای نشان دادن پلیس باید مدنظر قرار میدادیم را به ما گوشزد میکردند. دلنشین بودن و باورپذیر بودن کاراکترهای پلیس به تخصص و نوع نگاه فیلمساز برمیگردد. این که بنده به عنوان سازنده اثر کارم را بلد باشم، مساله این است گاه در بعضی موارد باید برای شخصیتپردازی نقشهای پلیس، ویژگیهای نمایشی آن را پررنگتر کنیم تا برای مخاطب جذاب و شیرین باشد. شاید رویکرد منطقی به نظر نرسد منتهی چون نتیجه کار بهتر میشود باید مورد توجه قرار دهیم. حتی آن تصویری که از پلیس آمریکا در فیلم میبینیم، دقیقا آن پلیسی نیست که مردم آمریکا در جامعهشان با آن برخورد میکنند. وقتی خواب و بیدار ساخته شد، با توجه به این که در زمان پخش هم بسیار پرمخاطب بود، مسوولان نیروی انتظامیبارها از گروه سازنده این مجموعه تشکر کردند، چون احساس میکردند آنچه در این مجموعه به مردم نشان داده میشود، بعد از این در نحوه ارتباط بین مردم و جامعه تاثیر بسزایی میتواند داشته باشد.»
این سریال که در آن محمد صادقی، دانیال حکیمی، لادن طباطبایی، مهدی فخیمزاده، لیلا برخورداری و رویا نونهالی نقش ایفا میکردند ، در مورد زنی به نام ناتاشا (با بازی تماشایی نونهالی) است که به ایران باز میگردد تا معاملهای را در مورد مواد مخدر به انجام رساند، اما پول خود را از دست میدهد و مجبور به انجام دزدیهایی میشود که در این راه موفق بوده و حتی معامله خود را نیز به اتمام میرساند، اما در پایان کشته میشود. فخیمزاده در این سریال با دستمایه قرار دادن داستانی پرکشش، یک تیم پلیسی ویژه را در مقابل یک زن خلافکار حرفهای قرار میدهد. تلاش هر یک از دو طرف ماجرا، برای به زانو در آوردن طرف مقابل، کشمکش جذابی را پدید آورد که مخاطب را 20 هفته به همراه خود کشاند. پرداختن به نگرانیها، معضلات و سوابق زن اصلی داستان از او یک شخصیت چند وجهی و جذاب منفی خلق کرده بود که عمق داشت و باور مخاطب را بر میانگیخت. در واقع فعالیتهای او با پشتوانه گذشتهاش در در دل ارتباط با موقعیتهای پیرامونی تکوین یافته بود. رابطه کینهجویانه و خصمانه ناتاشا با مادر و پدرخواندهاش، رابطه حرفهای و بیرحمانه با همدستانش و تمهیدات بینقصاش در مقابله با پلیس باعث شده بود برای ناتاشا نوعی فردیت شکل گیرد. هرچه ویژگیهای تازه شخصیت ناتاشا در طول داستان فاش میشد، کار پلیس نیز به عنوان سویه مثبت ماجرا دشوارتر مینمود و در این بینابین آنها را به کنش دراماتیک وا میداشت. در عین حال پلیس در خواب و بیدار، قدرت مطلق نبود؛ آن سان که مثلا به سهولت نقشه بزهکاران را ردیابی و آنها را غافلگیر کند و همین ویژگیها خواب و بیدار را جزو دیدنیترین گونههای پلیسی در حوزه تلویزیون ما قرار داده است.
فخیمزاده پس از خواب و بیدار چند سریال پلیسی دیگر هم ساخت که به رغم استقبال بالای مخاطب در قیاس با خواب و بیدار چندان موفق نبودند. اکنون طبق پارهای از گزارشهای خبری، او در حال ساخت سریالی با حال و هوای همان مجموعه است و رویا نونهالی نیز در آن بازی دارد. سوال این است که: آیا این کار جدید موفقیت خواب و بیدار را تکرار خواهد کرد؟
مهرزاد دانش/ قاب کوچک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
حجتالاسلام دکتر حسن رضاییمهر، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم از مهمترین نقش رئیس مکتب جعفری میگوید
امیدوارم همیشه سلامت باشن .