2 سال پیش بود که تب جومونگ ایران را فرا گرفت و سانگ ایل گوک بازیگر کره‌ای به شخصیتی پرطرفدار در کشور ما تبدیل شد. استقبال از سریال جومونگ آنقدر زیاد بود که جامعه‌شناسان را در همان مقطع با این سوال روبه‌رو کرد که چه عاملی باعث شده تا ایرانیان از یک سریال کره‌ای و شخصیت‌هایی مانند جومونگ و سوسانو خوششان بیاید و به طرفداران آنها تبدیل شوند؟ این شخصیت‌های کره‌ای که هیچ سنخیتی با فرهنگ ایران و ایرانیان ندارند چگونه توانسته‌اند همذات‌پنداری مخاطبان ایرانی را برانگیزند.
کد خبر: ۳۶۰۸۹۲

چون زمانی شخصیت‌های یک فیلم یا سریال بین مردم محبوب می‌شوند که توانسته باشند گوشه‌ای از زندگی شخصی یا اجتماعی مردم را به تصویر بکشند، اما جومونگ و سوسانو که از دل تمدن کره بیرون آمده بودند، نمی‌توانستند ما به ازای ایرانی داشته باشند، اما به هر حال تب جومونگ چنان داغ شد که هزاران ایرانی اعم از زن و مرد در مراسمی، ورود سانگ ایل گوگ را به ایران گرامی داشتند و کلی با او عکس یادگاری گرفتند.

این استقبال چنان پرشور و هیجان بود که دعوت‌کنندگان جومونگ به ایران قول دادند بازیگر نقش سوسانو را هم به ایران بیاورند که ‌این اتفاق رخ نداد! شبکه 3 سیما هم که دید با پخش سریال افسانه جومونگ آمار مخاطبان خود را چندین برابر کرده سریال سرزمین بادها را از کره خریداری کرد تا با نمایش زندگی نوه جومونگ و حضور ایل گوگ، مخاطبان خود را حفظ کند، اما واقعیت این است که سرزمین بادها و جومونگ این بار نتوانستند در ایران طرفدار پیدا کنند.

عدم موفقیت سریال سرزمین بادها را می‌توان از جنبه‌های مختلف بررسی کرد، اما واقعیت این است که ریشه‌یابی اصلی استقبال مردم از سریال‌هایی مانند جواهری در قصر (یانگوم) و افسانه جومونگ به عهده مراکز تحقیقاتی دولتی است.

مثلا مرکز تحقیقات صدا و سیما می‌توانست روی این قضیه کار کند و چون مرکز معتبری است، نتیجه تحقیقات خود را منتشر کند یا در اختیار مدیران سازمان قرار دهد تا آنها با نگاهی به آینده و با نگرشی همه‌جانبه‌تر سریال‌های خارجی را برای پخش از تلویزیون انتخاب و خریداری کنند.

اما یکی از دلایلی که مردم نه‌تنها از سریال سرزمین بادها بلکه از دیگر سریال‌های خارجی استقبال چندانی نمی‌کنند پخش سریال‌های ایرانی است که تعداد آنها زیاد شده است و شبکه‌های مختلف در طول شبانه‌روز معمولا یک یا چند سریال در حال پخش دارند.

وقتی سریال‌های ایرانی بتوانند نظر مخاطبان را جلب کنند این مخاطبان دیگر تمایلی به تماشای سریال‌های خارجی نخواهند داشت و حتی برای دیدن سریال شبکه‌های ماهواره‌ای را هم انتخاب نخواهند کرد.

البته هر چقدر سریال‌های داخلی از داستانی جذاب‌تر، شخصیت‌پردازی قوی‌تر و بازیگرانی متفاوت‌تر برخوردار باشند، بیشتر می‌توانند مخاطبان را راضی نگه دارند.

سریال‌های ایرانی در سال‌های اخیر به سمتی رفته که قهرمان ندارد. معمولا چند شخصیت به صورت موازی داستان را پیش می‌برند.

این شخصیت‌ها یا مثبت هستند یا منفی اما هیچ کدام قهرمان نیستند در صورتی که یکی از شخصیت‌ها که معمولا به گروه مثبت‌ها تعلق دارد، می‌تواند به قهرمان تبدیل شود. قهرمان در واقع الگویی برای دیگر شخصیت‌های سریال است که بین مردم هم طرفدار پیدا می‌کند.

قهرمان‌سازی می‌تواند سریال را به اثری پرطرفدار تبدیل کند. این اتفاق در سریال‌هایی که سیروس مقدم کارگردانی می‌کند معمولا رخ می‌دهند. مثلا در سریال نرگس در گروه منفی‌ها بدمنی قوی مانند شوکت وجود داشت و در گروه مثبت‌ها شخصیتی محکم مانند نرگس.

در سریال رستگاران هم روناک یونسی بازیگری بود که می‌توان او را ایفاکننده نقش یک قهرمان زن دانست که در مقابل او شخصیتی منفی حضور داشت که نقشش را آتیلا پسیانی بازی می‌کرد.

در سریال «مرد هزار چهره» هم که یکی از موفق‌ترین سریال‌های کمدی تلویزیون است، مسعود شصتچی قهرمانی خیالی بود که در ناخودآگاه مردم حضور دارد و در این سریال به تصویر درآمده بود.

سریال‌های جواهری در قصر و افسانه جومونگ قهرمانان و ضدقهرمانان زیادی داشتند به همین دلیل توانستند مخاطبان زیادی را به خود همراه کنند، اما سریال سرزمین بادها دارای شخصیت‌های منفی و مثبت زیادی است که در مواقع مختلف رودرروی یکدیگر قرار می‌گیرند و به همین دلیل نتوانسته‌اند نظر مخاطب را جلب کنند.

اگر به سریال‌های خارجی در حال پخش از تلویزیون دقت کنیم به این نکته پی می‌بریم که سریال‌هایی که قهرمان دارند، موفق‌تر هستند. مثلا سریال پزشک دهکده که یک زن در آن قهرمان است از سریالی مانند پرستاران که شخصیت‌های زیاد و مثبت و منفی دارد بیشتر توانسته بین مردم طرفدار پیدا کند.

در تلویزیون کشور ما هر چه زمان می‌گذرد قهرمان‌پردازی در سریال‌ها کمتر می‌شود. در صورتی که یکی از راه‌های جذب مخاطب بیشتر برای یک اثر سینمایی یا تلویزیونی خلق قهرمانی است که مردم او را دوست دارند و تمایل دارند ما به ازای او را در اجتماع یا خانواده ببینند.

قهرمان برای مدتی در ذهن مخاطب می‌ماند و با ورود قهرمانی دیگر در سریال دیگر، قهرمان قبلی به فراموشی سپرده می‌شود به همین دلیل نمی‌توان زیاد نگران تاثیر قهرمانان تلویزیونی بر ذهن مخاطب یا الگوسازی از روی او بود. حتی سریال‌های خارجی که برای پخش از تلویزیون هم خریداری می‌شود سریال‌هایی هستند که قهرمان یا ضدقهرمان ندارند.

این روش در درازمدت می‌تواند باعث ریزش مخاطب شود چون او در همه سریال‌ها شاهد شخصیت‌های مشابه می‌شود. شخصیت‌هایی که یا فقط به راه خوب می‌روند یا فقط به راه بد یا میانه‌روهای خنثی هستند که در بیننده ایجاد انگیزه‌ای نمی‌کنند.

البته در این میان باید به این نکته هم اشاره کرد که در سریال‌های اخیر گاهی شخصیت ‌های منفی پررنگ‌تر از شخصیت‌های مثبت تصویر شده‌اند که اگر این رویه ادامه یابد می‌تواند در درازمدت روی بیننده تاثیر سوء داشته باشد.

باید این نکته را به خاطر داشت که تحول شخصیت منفی در پایان داستان و به شکل شتاب‌زده نمی‌تواند از تاثیر منفی که بر ذهن مخاطب گذاشته است کم کند، چون بیننده این تحول شتابزده را نخواهد پذیرفت.

طاهره آشیانی 
گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها