نگاهی به فیلم« آخرین تولد» ساخته نوید محمودی

حذف خشونت مستقیم، بدون جایگزین مؤثر

نوید و جمشید محمودی برادران ایرانی افغانستانی‌تبار، با کارگردانی و تهیه آثاری همچون «چند متر مکعب عشق»، «رفتن»، «شکستن همزمان۲۰استخوان»، «هفت‌ونیم» و «مردن در آب مطهر» توانسته‌اند حضور خود را در سینمای ایران تثبیت کنند و با به تصویر کشیدن دغدغه‌هایشان درباره افغانستان، حضور جهانی قابل توجهی هم داشته‌باشند.
کد خبر: ۱۴۲۱۳۸۷
نویسنده سید محمد سلیمانی - گروه فرهنگ و هنر

موفق‌ترین تجربه مشترک ایشان چند متر مکعب عشق، محصول مشترک ایران و افغانستان است که با استقبال علاقه‌مندان سینما روبه‌رو شد؛ درامی عاشقانه که در آن نگاه انسانی به عشق دو نوجوان افغانستانی بستر اصلی روایت است و نویدبخش حضور سینماگرانی آگاه و دغدغه‌مند در سینمای ایران. فیلمنامه پرداخت شده با شخصیت‌های قابل باور که حس همذات‌پنداری را در مخاطب بر می‌انگیختند به اضافه کارگردانی دقیق و سنجیده، این فیلم را به یکی از آثار درخور اعتنای سال ۱۳۹۲ تبدیل کرد.   برادران محمودی در تجربه‌های بعدی‌شان هم در مقام کارگردان و تهیه‌کننده سعی کردند دغدغه‌های‌شان را نسبت به سرنوشت مردم افغانستان حفظ کنند و متاثر از شرایط سیاسی ــ اجتماعی حاکم بر این سرزمین، فعالیت در عرصه سینما و مضمون‌یابی در این عرصه را تداوم بخشند‌.
«آخرین تولد» تازه‌‌ترین اثر نوید محمودی به تهیه‌کنندگی جمشید محمودی در مقایسه با دیگر آثار این سینماگران در لوکیشنی محدودتر ولی با شخصیت‌های پر تعداد و متاثر از شرایط جدید حاکم بر افغانستان ساخته شده‌است. قصه فیلم در بحبوحه سقوط کابل و تسلط طالبان بر سراسر افغانستان می‌گذرد و قصه زنان و مردانی است که شب تولد ثریا خبرنگار سابق، در خانه او جمع شده‌اند و همزمان اخبار سقوط هرات به دست طالبان، فرار رئیس‌جمهور افغانستان و تسلط طالبان بر کابل از طریق فضای مجازی و شبکه‌های خبری ماهواره‌ای منتشر می‌شود. در این بین، انتشار گسترده ویدئویی از کشته شدن احمد برادر لیلی، دوست صمیمی ثریا، جشن تولد او را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و حضور تدریجی طالبان در سراسر کابل، افراد حاضر در مهمانی ثریا را به ترک خانه و حضور در فرودگاه کابل برای خروج از افغانستان وا می‌دارد ...

ریسک آگاهانه

نوید محمودی با انتخاب تک لوکیشن برای اثر جدیدش دست به ریسکی آگاهانه‌ می‌زند و با پرهیز از نمایش مستقیم صحنه‌های درگیری و سقوط کابل و اکتفا کردن به تصاویر واقعی منتشر شده در فضای مجازی و شبکه‌های خبری، ضمن پایین آوردن هزینه‌های تولید فیلم، تمرکز بیشتری روی شخصیت‌های اصلی اثر به ویژه رفتارهای عاشقانه ثریا و همسرش فهیم داشته که به نظر می‌رسد دغدغه اصلی فیلمساز هم بوده‌است. تاکید فیلمساز روی گفت‌وگوهای عاشقانه ثریا و فهیم به ویژه در سکانس پیش از ورود این دو به جشن تولد و هدیه ویژه و نورانی فهیم به ثریا، به خوبی زمینه را برای ورود به سکانس اعلام خبر کشته‌شدن برادر لیلی و هجوم طالبان آماده می‌کند. تا اینجا انتخاب لوکیشن محدود و پرهیز از نشان دادن مستقیم خشونت و نگاه از دور به آن، امتیاز مهمی برای فیلم تلقی می‌شود. اما آنچه را که فیلمساز جایگزین حذف خشونت عریان کرده‌است، نگاه مستندگونه به حضور آدم‌ها پس از پایان ناگزیر جشن تولد ثریا به واسطه انتشار ویدئوی کشته‌شدن احمد است. نماهای دوربین ثابت و قاب‌های فکر شده، با آغاز التهاب درونی شخصیت‌های داخل خانه به نماهای متحرک دوربین روی دست تبدیل می‌شود؛ دوربینی که مدام همراه با شخصیت‌ها از اتاقی به اتاق دیگر می‌رود اما ضرباهنگ درونی نماهای متحرک با آنچه باید موجب برقراری ارتباط بین شخصیت‌ها و مخاطبان اثر و ایجاد درام شود، هماهنگی ندارد .

جای خالی جذابیت دراماتیک

گفت‌وگوهای طولانی ثریا و لیلی پس از انتشار خبر قتل احمد صرفا در خدمت افزایش بار احساسی اثر است و کمکی به ایجاد جذابیت دراماتیک برای پیگیری خط روایی آن نمی‌کند. بسیاری از آدم‌های حاضر در جشن به درستی معرفی نمی‌شوند. از سوی دیگر حرف‌های طولانی حاضران در خانه ثریا در مقابل تصاویر خبری تلویزیون درباره حضور طالبان و سرنوشت افغانستان به ویژه زنان و... هم بیشتر در حد یک گزارش ژورنالیستی از واقعه باقی می‌ماند. و باز هم جای خالی یک اتفاق دراماتیک که بتواند پس از انتشار ویدئوی کشته شدن برادر لیلی، فیلم و روایت سینمایی و نمایشی را جلو ببرد، احساس می‌شود. در اینجا ارتباط مخاطب با فیلم تقریبا قطع می‌شود و در این بین فقط برخوردهای عاشقانه ثریا و همسرش فهیم که در پایان اثر شاهد جدایی ناخواسته آنان از یکدیگر هستیم توانسته‌است سر و شکلی دراماتیک و جذاب به اثر ببخشد که آن هم در سایه تاکید بیش از حد فیلمساز بر گفت‌وگوهای طولانی شخصیت‌ها درباره حوادث جاری، کمرنگ می‌شود. به تصویر کشیدن نحوه جدایی ثریا و فهیم می‌توانست جای کار بیشتری داشته‌باشد؛ چرا که شخصیت ثریا و فرجام او رکن اصلی ساختار کلی فیلم است و هر چه با شخصیت و منش او ارتباط پیدا می‌کند، می‌تواند سرنوشت اثر را تغییر‌دهد. 

دوگانه جذاب 

در اینجا داستانک اختلاف مریم - از دوستان ثریا - و همسرش «میروست» قرار است در مقابل عشق ثریا و فهیم، دوگانه‌ای جذاب و دیدنی ایجاد کند که تا حدی هم موفق است. ولی در اینجا هم فیلمساز و فیلمنامه‌نویس دچار زیاده‌گویی می‌شوند و با کش پیدا کردن این اختلاف، که فیلم را به سوی موضعگیری مستقیم فیلمساز درباره شخصیت‌ها سوق می‌دهد، این امتیاز هم که می‌توانست جذابیتی ویژه‌ به فصلی از آن ببخشد، از دست می‌رود. ضمن این‌که پس از پایان ناخواسته مراسم جشن می‌شد بخشی از شخصیت‌های حاضر در اثر را به بهانه‌هایی از جلوی دوربین حذف کرد که بدون تردید می‌توانست ضرباهنگ اثر را به ویژه در نیمه دوم آن سریع‌ترکند و با تاکید تصویری روی اخبار رسانه‌ها و ویدئوهای منتشر شده و تمرکز روی آنها، هیجان مستتر در ورای لحظه‌های اثر را تاثیرگذارتر کند. فیلم به طور مستقیم و غیرمستقیم به تاثیر فضای مجازی و اطلاع‌رسانی‌های بی‌واسطه در ساختار جوامع امروز بشری هم می‌پردازد. تاثیری که نه تنها در هیاهوهای خبری دنیای امروز رنگ نمی‌بازد که پر رنگ‌تر از همیشه عرض اندام می‌کند.

برگ برنده   

برگ برنده محمودی در آخرین تولد، پایان‌بندی دقیق اثر است که به تنهایی بسیاری از ضعف‌های روایی آن را در مسیر تاثیرگذاری بیشتر پوشش می‌دهد. ثریا در نمایی دایره‌‌وار در حالی که نیروهای طالبان قصد ورود به خانه‌اش را دارند با عنوان قبلی‌اش «خبرنگاربرقع‌پوش» در حال ثبت پیامی برای انتشار در شبکه‌های مجازی است که فیلمساز با تاکید غیرمستقیم بر فرجام تلخ آن اتفاقا بار تاثیرگذاری‌اش را دو چندان می‌کند. انتخاب آگاهانه فیلمساز در محدود کردن لوکیشن اثر و حذف خشونت مستقیم این بار جواب می‌دهد و در همین نما و فضای بسته پیام فیلم منتقل می‌شود.

روایتگر وضع موجود

آغاز و پایان اثر در واقع به نوعی روایتگر حدیث عشقی است که به واسطه حضور نیروهای مهاجم و مختل‌شدن زندگی عادی مردم به فرجامی غم‌انگیز منتهی می‌شود. فیلمساز و فیلمنامه‌نویس با نشان دادن قرینه‌های شکلی با درونمایه‌هایی کاملا متفاوت ــ نوع ارتباط مریم و همسرش میروست ــ ضمن تاکید بر ارتباطی عاشقانه که گویی قرار است به نوعی روایت عشق مردم یک سرزمین به مام وطن باشد، سعی می‌کنند بدون افتادن به ورطه شعار، تصویری به روز از وضعیت کنونی قشر تحصیلکرده در افغانستان ارائه کند و اگر چه این نگاه با تمرکز بیشتر روی زندگی عاشقانه ثریا و فهیم می‌توانست روایتی جذاب‌تر داشته‌باشد ولی با این همه، بی‌آن‌که بخواهیم در نقد ساختار دراماتیک فیلم سختگیری کنیم، آخرین تولد توانسته در نشان دادن «وضع موجود» با جلوه‌هایی از پرداخت مستندگونه حرفی برای گفتن داشته‌باشد.تجربه‌های قبلی برادران محمودی نشان داده این دو سینماگر مستعد و دغدغه‌مند سینمای قصه‌گو و متکی بر روایت را به خوبی می‌شناسند و همچنان می‌توانند در کنار تجربه‌های شخصی‌تری مثل آخرین تولد، فیلم‌های تاثیرگذار و پر‌مخاطب‌تری را روانه پرده سینماها کنند. به‌شرط آن‌که درکی درست از نیازهای واقعی مخاطب داشته‌باشند و از جاذبه‌های کاذب فاصله‌بگیرند.

newsQrCode

نیازمندی ها