سلسله مباحث جام‌جم درباره عوام‌گرایی و عقلانیت در مذهب ـ 1

مسوولیت نخبگان در مساله عوام‌گرایی

اشاره: «عوام یعنی کسانی که وقتی جو به سمتی می‌رود آنها هم دنبالش می‌روند و تحلیلی ندارند... یک وقت جو این‌طور است این‌جا می‌آید. یک وقت جو آن طور است آن‌جا می‌رود»؛ این تعریفی است که رهبرمعظم انقلاب در خردادماه سال 75 از اصطلاح عوام ارائه کردند.
کد خبر: ۵۳۹۷۱۹
مسوولیت نخبگان در مساله عوام‌گرایی

آیت‌الله خامنه‌ای در موقعیت‌های مختلف به آسیب‌های عوام‌گرایی بویژه در عرصه مذهب و دینداری اشاره کردند، از جمله در دیداری که اعضای انجمن قلم در بهمن ماه سال 81 با ایشان داشتند، نسبت به خطر چاپ کتب دینی که جنبه عوام‌گرایی دارد، هشدار دادند.

یکی از خطرهای شیوع عوام گرایی در دینداری، ایجاد این تلقی در بین افراد است که دینداری عوامانه، تنها مدل دینداری است و مغالطاتی همچون «دین افیون توده‌هاست» از همین زمینه نشات می‌گیرد، اما برای مسلمین به ویژه شیعیان امیرالمومنین و آشنایان با قرآن و نهج البلاغه پوشیده نیست که عمیق‌ترین معارف را می‌توان از دل فرهنگ دینی اخذ کرد و هر روز به فراخور پیشرفت تفکر بشر، می‌توان به فهمی عمیق‌تر از این معارف وحیانی و آسمانی نایل شد.

مسلما جامعه ما نیز ‌باید نسبت به بروز خطر عوام‌گرایی در دینداری آگاه و محتاط باشد، بویژه این‌که این جامعه پیشقراول احیای فرهنگ دینی و اسلامی در عصر سیطره علم و تکنولوژی و به حاشیه راندن معارف آسمانی از زندگی بشر است. به همین منظور بر آن شدیم در این باره و اهمیت توجه به دینداری عالمانه با برخی صاحب‌نظران این عرصه وارد گفت‌وگو شویم که نخستین گفت‌وگو را اکنون از نظر می‌گذرانید.

حجت‌الاسلام و المسلمین علی نصیری، بنیانگذار و مدیر موسسه معارف وحی و خرد و مدیر گروه قرآن و متون اسلامی دانشگاه معارف اسلامی و عضو بنیاد علمی نخبگان از جمله افرادی است که در حوزه‌های مختلف مباحث دینی و دین‌شناسی از جمله قرآن و حدیث، کلام، عرفان و اخلاق صاحب کتب و مقالات متعددی است که از آن جمله می‌توان به کتاب «رابطه متقابل کتاب و سنت» به عنوان کتاب سال حوزه و برگزیده جشنواره بین‌المللی فارابی در سال 1386، کتاب «روش‌شناسی نقد احادیث» و دو جلد «حدیث‌شناسی» اشاره کرد. «بررسی مکتب تفسیری صدرالمتالهین»، «قرآن و هنر»، «تاریخ فرهنگی و سیاسی اسلام»، «نقش مبانی کلامی در فهم و تفسیر آیات قرآن»، «بررسی تطبیقی قرآن و کتاب مقدس»، «کاستی‌ها و بایستگی‌های سازمان روحانیت»، «ویژگی‌های بیانی قرآن»، «رویکرد علمی به قرآن»، «بازکاوی قرائت‌های مختلف از پدیده منجی‌گرایی و آرمان‌شهری»، «ماهیت و شاخصه‌های رویکردهای نوین عرفانی» و «اباحه‌گری آفت دینداری» از دیگر آثار اوست.

در ابتدا تعریفی از عوام‌زدگی و حدود آن بیان کنید.

واژه عوام از نظر جامعه‌شناختی هم می‌تواند باری مثبت داشته باشد و هم باری منفی. در یک معنا، عوام همان عامه و عموم مردم هستند که شامل طبقات، طیف‌ها و سطوح مختلف اجتماعی می‌شود و حتی طبقه نخبگان جامعه نیز می‌تواند به عنوان بخشی از آنچه عامه مردم می‌خوانیم، ذیل این معنا قرار گیرد؛ بنابراین، این معنا واجد هیچ جنبه منفی نیست و می‌توان باری مثبت برای آن قائل شد؛ اما واژه عوام، در معنایی که عموما از آن مراد می‌شود، دارای کارکردی منفی است و تنها بر طیف‌هایی از اجتماع اطلاق می‌شود که از فرهیختگی، نخبگی، آگاهی و درک و درایت اجتماعی، در سطحی قابل قبول برخوردار نیستند تا بتوانند با اتخاذ رویکرد فکری، اجتماعی، دینی و اخلاقی مناسب، به منش و رفتاری دست یابند که آنان را از آسیب‌های اجتماعی در امان نگه دارد، به همین دلیل این افراد از جهات گوناگون در معرض چنین آسیب‌هایی قرار دارند.

آیا می‌توانیم به خاطر وجود درجات فکری و فرهنگی، از سطوح گوناگون در عوام‌زدگی سخن بگوییم و آیا پدیده عوام‌زدگی می‌تواند گریبانگیر سطوح نخبگی جامعه هم شود؟

همچنان که عرض کردم واژه عوام عموما بر معنای منفی آن دلالت دارد و عوام‌زدگی نیز که به همین معنا است، در واقع نوعی آسیب رفتاری است که می‌تواند در شکل‌های مختلف، متوجه گروه‌های گوناگون جامعه شود؛ حتی می‌توان به نحوی درباره نخبگان جوامع و گروه‌های مرجع؛ در شرایطی که به نحوه‌ای بیندیشند یا به گونه‌ای عمل کنند که مورد تمایل عوام غیرآگاه باشد، از عوام‌زده شدن سخن گفت.

شاید یکی از عرصه‌هایی که پدیده عوام‌زدگی می‌تواند خود را در آن نشان دهد و به نحو اثرگذاری آسیب‌هایی را موجب شود، عرصه دینداری است. نظر شما در این باره چیست و دامنه عوام‌زدگی در دینداری و عوامل و اثرات آن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

می‌توان در این جا از تعبیری از مرحوم مطهری کمک گرفت. ایشان در جایی گفته بودند که ابتلای روحانیت اهل سنت بیشتر در دولت‌زدگی است؛ به دلیل این که وابسته به دولت هستند؛ ولی استاد شهید مطهری معتقد بودند که روحانیت شیعه، در یک دوره‌ تاریخی تا حدودی دچار عوام‌زدگی شده است؛ چون به نحوی وابسته به عوام است مثال‌هایی هم می‌زدند که برای مثال وقتی آیت‌الله العظمی بروجردی اعلام کردند که در حمام از خزینه‌ها استفاده نشود و مردم از همین شیوه‌های جدید و دوش برای استحمام استفاده کنند، عده‌ای مقاومت کردند و گفتند که با این شیوه‌ها اصلا گویا غسل ما غسل نیست. یا وقتی که ایشان اعلام کردند که قمه زدن امر مشروعی نیست و ممنوع است، جماعت کثیری آمدند و به ایشان گفتند که ما همه سال را مقلد شما هستیم جز یک روز و در این روز از شما تقلید نمی‌کنیم؛ بنابراین عامه حتی سعی کردند مرجع تقلید زمان را هم تحت تاثیر خود قرار دهند. حتی معروف است که وقتی که مرحوم شیخ عبدالکریم حائری، موسس حوزه علمیه قم، می‌خواستند تدریس زبان انگلیسی را در حوزه علمیه رایج کنند تا طلبه‌ها با این زبان جهانی آشنا شوند، عده‌ای از تجار و بازاریان تهران پیام داده بودند که اگر شما چنین کاری انجام دهید ما اصلا خمس نخواهیم داد؛ یعنی هزینه‌های حوزه علمیه را تقبل نخواهیم کرد.

ریشه چنین رفتارهایی را در کجا باید جستجو کرد؟

این فشارها در واقع فشارهای جهالت و واپس‌گرایی است که زمان و مکان نمی‌شناسد و می‌تواند از هر جایی سر بزند و به هر کجا معطوف شود. توده‌هایی از جامعه آن روز به این امر مبتلا بودند و این فشارها را حتی به مراجع و مراکز دینی نیز وارد می‌کردند. چنین افرادی ممکن است امروز هم وجود داشته باشند؛ همچنان که این پدیده، در طول تاریخ نیز سابقه‌ای طولانی داشته است. از بت‌پرستی می‌توان به عنوان یکی از آسیب‌های دینداری در طول تاریخ و یکی از نمودها و یکی از بروزات و ظهورات همین رویکرد عوامانه به دین یاد کرد. قرآن می‌گوید که این بت‌پرستان در توجیه بت‌پرستی خود می‌گویند که «مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ زُلْفَی؛ ما آنها را جز برای این‌که ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک گردانند نمی‌پرستیم» (زمر‌/‌3).

با توجه به این آیه از قرآن، این بت‌پرستان از یگانگی خداوند آگاهند. در این صورت آیا می‌توان گفت که جهل عامل آسیب‌های دینی و رفتاری آنهاست؟

بله، چیزی جز جهل نیست. ریشه بت‌پرستی جهلی است که این اقتضا را در وجود بت‌پرستان رقم زده است که جز در مقابل آنچه مجسم و مجسد است، سجده و اطاعت نکنند. این بت‌پرستان در واقع در این بیان خود می‌گویند که ما نمی‌توانیم آنچه را دور از وهم ماست بپرستیم. نمونه واضح و مثال‌زدنی این امر را می‌توانیم در ماجرای بنی‌اسرائیل ببینیم که وقتی از رود نیل عبور می‌کنند، دوباره از موسی(ع) می‌خواهند که به نحوی برای بت پرستش کنند.

نمونه‌های دیگر رویکرد عوامانه در دینداری را در کجا باید جست؟

در دوره رسالت، پدیده عوام‌گرایی در جاهای مختلفی خود را نشان داد. یکی از نمودهای آن، در خرافاتی مانند مساله «طیرة» یا بدفالی یا فال شوم زدن است. که روایات ما در این باره بسیار تذکر داده‌اند و اسلام بشدت با آن مقابله کرده است. یکی از نمونه‌های چنین خرافه‌گرایی‌هایی که براساس اعتقادات بی‌پایه و بی‌مایه شکل می‌گیرد، در همزمانی خورشیدگرفتگی با مرگ ابراهیم فرزند پیامبر اکرم(ص) خود را نشان داد. در آن وقت مردم به خاطر این که در همان روز از دنیا رفتن ابراهیم، خورشید گرفته بود، به شیون و زاری پرداختند که خورشید به خاطر فوت پسر پیامبر(ص) گرفته است و حضرت بالای منبر رفتند و تذکر دادند و به مردم گفتند که خسوف و کسوف دو نشانه از نشانه‌های خداست و برای مرگ کسی نمی‌گیرد. همین الان هم با نمونه‌هایی از خرافه‌گرایی در بین دینداران مواجهیم و مکرر در زندگی مردم، رفتارها، باورها و رویکردهای بی‌مبنایی را شاهد هستیم که برای مثال این اتفاق را نشانه اتفاقی دیگر و آن اتفاق را نشانه اتفاق دیگری می‌دانند که حتی گاهی به تخریب روابط انسانی منجر می‌شود.

آیا می‌توان غلو یا افراط‌گرایی در باورهای دینی را هم از جمله موارد و مصادیق عوام‌زدگی در دینداری به شمار آورد؟

غلو قطعا یکی از مصادیق بارز عوام‌زدگی در دینداری است که صدمات زیادی هم به نهاد دین وارد کرده است. یکی از نمونه‌های آن، همچنان که همه ما می‌دانیم، باور مسیحیان به خدا بودن حضرت عیسی(ع) است و این که معتقدند که ایشان پسر خداست. نمونه‌های این پدیده در دوران رسالت و امامت نیز سابقه داشته است که از آن جمله ظهور گروهی به نام صبائیه یا همان قومی است که حضرت امیر(ع) را گفتند که تو همان خدایی و حضرت آنان را عقوبت کرد. خود اهل بیت(ع) مکرر در این مورد تذکر داده‌اند و خاطرنشان کرده‌اند که غُلات به ما ضربات زیادی زده‌اند، اما متأسفانه غلوگرایی و افراط در مورد باورهای دینی مانند باور به اهل بیت و ائمه(ع) همچنان وجود دارد و علما نیز گاهی در این باره تذکر می‌دهند.

به نظر شما این غلوگرایی و در کل رویکرد عوامانه در دینداری چه آسیب‌هایی برای دین و دینداران می‌تواند به همراه داشته باشد و چه آسیب‌های اجتماعی بر آن مترتب است و چگونه باید از این آسیب‌ها برکنار ماند؟

غلوگرایی، بسادگی منجر به ظهور و رشد و نمو فرقه‌های جدید می‌شود؛ چرا که زمینه را برای به میدان آمدن افراد مدعی فراهم می‌کند؛ مانند افرادی که ادعا می‌کنند که ما با امام زمان(عج) در ارتباطیم و گاه مردم را به صحرا می‌کشانند و کعبه درست می‌کنند و برخی از مسائلی که گاه در اخبار می‌شنویم. در همه اینها باز می‌توان رگه‌های همان رویکرد عوامانه را دید. در واقع آن غلو و عوامیت افرادی که به آن غلو گوش و جان می‌سپارند، لازم و ملزوم یکدیگرند و به تعبیری دو روی یک سکه‌اند و همدیگر را بازتولید می‌‌کنند. هیچ شکی هم وجود ندارد که عوام‌گرایی به دین صدمه می‌زند و از این طریق می‌تواند نخبگان را نیز تحت تاثیر قرار دهد؛ اما آن چیزی که باید در این جا محل توجه قرار گیرد، مسئولیت گروه‌های مرجع است. وقتی که حضرت آیت‌الله بروجردی دیدند که در جایی، مردم برای یک درخت قداستی قائلند و آن را امامزاده کرده و قفل و طناب به آن بسته‌اند، گویی که از آن درخت کاری برمی‌آید، رفت و آن درخت را از ریشه از زمین بیرون آورد. مساله اصلی این است که گروه‌های مرجع اعم از فرهیختگان، نخبگان و تحصیلکردگان دانشگاه و حوزه که مسئولیت بالایی در این زمینه دارند، در مرحله اول سعی کنند که خودشان عوام‌زده نشوند و تحت تاثیر عوام قرار نگیرند. یکی از موارد به ظاهر پیش پا افتاده، همین تمسخر اقوام شمال، جنوب، شرق و غرب یا طیف‌هایی از اقشار جامعه است که در پیامک‌ها و ایمیل‌های مردم به صورتی پرحجم شاهد آن هستیم. همان پدیده‌ای که امثال سیدکریم شیره‌ای، در دوره ناصرالدین شاه، مروج آن بود و در دوره پهلوی نیز این جریان را تقویت کردند و اقوام و طبقات را به جان هم می‌انداختند. در این شرایط اگر که عوام مبتلا به این آسیبند، خواص دیگر نباید این ابتلا را پیدا کنند. خواص نباید به این پدیده‌ها دامن بزنند و خود در دام رفتارهای اعوجاج‌آمیز و ناقص عوام گرفتار شوند و به اصطلاح خود عوام‌زده شوند.

پس از این مرتبه، آن چه اهمیت دارد این است که نخبگان در جهت زدودن این اعوجاجات از رفتارهای عوام، حرکت و تلاش کنند و در واقع پس از این که خود از آسیب‌های دینداری عوامانه برکنار ماندند، این آسیب‌ها را از خاستگاه آن پاک کنند. گاهی ویروسی مسری در یک منطقه فراگیر می‌شود و شما برای حفظ سلامتی خودتان، محدودیت‌هایی را برای خود قرار می‌دهید و خود را قرنطینه می‌کنید تا از آن ویروس در امان بمانید، اما یک وقت فرد می‌گوید که من باید کاری انجام دهم و به همین مقصود به منطقه‌ای که ویروس از آنجا نشأت گرفته است، وارد می‌شود تا ویروس را در همان جا نابود کند. پس یک مسئولیت نخبگان و گروه‌های مرجع این است که خودشان را در معرض آسیب قرار ندهند و عوام‌زده نشوند و در مرحله دوم باید به سراغ عوام بروند و آسیب‌های زندگی ناآگاهانه را از خود عوام بزدایند تا با محدود شدن دایره جهل، ما روز به روز کمتر شاهد آسیب‌هایی باشیم که اسلام بیشترین مبارزه را برای از بین بردن آنها انجام داده است.

سید مهدی موسوی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها