در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
تقارن جالبی است. در حالی با شما گفتگو میکنم که در روز پدر قرار داریم و اتفاقا یکی از نقشهایی که شما در سریالهای مختلف از جمله سریال «روزهای زیبا» ایفا کردهاید، نقش پدر است. سوال من این است که برای شما به عنوان یک بازیگر، بین نقشهایی که خودتان هم آن را در زندگی شخصی تجربه میکنید مثل پدر یا همسر بودن با نقشها و موقعیتهایی که تجربه فردی نسبت به آن ندارید مثلا یک پزشک یا پلیس، چه تفاوتی وجود دارد؟
یادم میآید در ایام جوانی به انواع و اقسام قهوهخانهها میرفتم. به جنوب شهر میرفتم. اتوبوس سوار میشدم و از سر خط تا ته خط میرفتم فقط برای اینکه آدمهای مختلف را ببینم و آنها را اتود بزنم تا اگر زمانی در فیلم و سریالی قرار بود نقش آنها را بازی کنم بتوانم از این تجربیات شخصیام بهرهبرداری کنم. در واقع برای ایفای درست یک نقش در کنار تمرین باید تحقیق هم وجود داشته باشد و یک بازیگر موفق سعی میکند با دقت در شخصیتها و مشاغل مختلف، به نوعی در حوزه کاری خود تحقیق کند.
در سالهای قبل از انقلاب گروهی در اداره تئاتر وجود داشت به نام گروه هنر ملی که منسجمترین، کاملترین و مترقیترین گروه تئاتری که در کشور ما وجود داشت همین گروه بود که تمام کسانی که امروز بار سینما و تئاتر کشور را بر دوش میکشند در این گروه حضور داشتند.
میشود چند نفر از آنها را نام ببرید؟
مرحوم خسرو شکیبایی، حسین کسبیان، جمشید لایق، رقیه چهرهآزاد، منوچهر انور و خیلیهای دیگر. در واقع هیچ گروه دیگری با این کارایی و انسجام در تئاتر تشکیل نشد. حتی آقای بهرام بیضایی، علی حاتمی و محمود دولتآبادی نیز در این گروه فعال بودند.
مگر آقای دولتآبادی در گروه تئاتر آناهیتا نبودند؟
بله، یک زمانی ایشان در گروه تئاتر آناهیتا فعال بودند، ولی پس از آن به گروه هنر ملی پیوستند.
دولتآبادی به عنوان بازیگر با این گروه همکاری داشت یا نمایشنامهنویس؟
نخیر، بازی میکرد. اولین نمایشنامهای که مرحوم علی حاتمی نوشت نمایشنامهای بود به نام «طلسم حریر و مرد ماهیگیر» که من، بهزاد فراهانی، محمود دولتآبادی و خانم نصرت پرتوی که همسر عباس جوانمرد بود در آن بازی داشتیم. در این نمایش دولتآبادی نقش اصلی را بازی میکرد. بعد هم در نمایشنامه شهر طلایی بازی کرد که عباس جوانمرد آن را نوشته بود، ولی پس از آن دیگر وارد عرصه نویسندگی و ادبیات داستانی شد.
داشتید درباره تجربیات شخصی و نقشهایتان صحبت میکردید.
بله. آن زمان اگر قرار بود نقشی را بازی کنیم باور کنید چیزی حدود پنج شش ماه درباره آن نقش تحقیق میکردیم. در واقع ما مینشستیم و درباره آن شخصیت بیوگرافی مینوشتیم. حتی گاهی حدود پنجاه شصت صفحه زوایای مختلف شخصیت و موقعیت وی را بررسی و تجزیه و تحلیل میکردیم. فردی که در جنوب زندگی میکند و بزرگ شده نوع راه رفتن، حرف زدن و مناسبات اجتماعیاش با فردی که در شمال زندگی میکند فرق دارد و بازیگر باید به این تفاوتها آگاهی داشته باشد. آن وقت بیوگرافی را در جمع مطرح میکردیم و آن را برای کارگردان و عوامل دیگر به بحث میگذاشتیم تا در نهایت یک تصویر کاملی از آن نقش ترسیم شود. متاسفانه امروز بازیگر برای ایفای یک نقش به تحقیق و مطالعه و آنالیز آن نقش نمیپردازد. امروزه سناریو را به دست بازیگر میدهند و 2 روز بعد او را جلوی دوربین میبرند. همینهاست که به سینما و بازیگری ما لطمه میزند یا موجب میشود یک بازیگر همه نقشهایش شبیه هم شود.
برخی نقشهاست که بازیگر برای درک درست و نزدیکی به آن باید درباره آن تحقیق کند، اما برخی نقشها مثل پدر برای شما که این موقعیت را تجربه کردهاید نیاز به مطالعه چندانی ندارد.
به نظر من نباید تجربیات شخصی را در نقش لحاظ کرد. به هر حال پدر یا همسر بودن همیشه به یک شکل نیست. ما انواع پدرها و همسران را داریم و هیچ 2 نفری در پدر بودن مثل هم نیستند. دو تا پدر ممکن است از نظر خلقیات، مسائل اجتماعی و تربیتی و از خیلی جهات، زمین تا آسمان با هم فرق داشته باشند. در واقع ما یک فرمول و تصویر مشخص و یکسانی برای ایفای نقش پدر نداریم. سن، شغل، قومیت، وضعیت اقتصادی، مسوولیت اجتماعی، رابطه با همسر، شرایط اجتماعی و بسیاری دیگر از عوامل در پدر بودن یک شخص تاثیر میگذارد و یک بازیگر، پدر را باید با توجه به این تفاوتها و موقعیت داستانی اثر بسنجد و آن را بازی کند.
کمی هم درباره نقشتان در سریال روزهای زیبا توضیح دهید.
نقش پدری که من در سریال روزهای زیبا ایفا کردم میتوانست ابعاد گستردهای داشته باشد و از جوانب مختلفی به وی نگاه شود، ولی چون فرصت کمی برای پرداخت نقش در اینگونه سریالها نیست، بنابراین من بازیگر مجبورم از تجربیات خودم استفاده کنم. به هر حال او پدری است که فرزندانش را دوست دارد و نسبت به آبرویش در جامعه خیلی حساس است و دلش میخواهد آبرومندانه زندگی کند، اما در یک موقعیت آسیبپذیری قرار گرفته که به خاطر عملکرد فرزندانش ایجاد شده است و اتفاقا او از همان چیزی که حساسیت داشت، لطمه میخورد، به طوری که در قسمتهای بعد خواهید دید این آدم کارش به بیمارستان کشیده میشود.
آقای بخشی! شما هم در عرصه سینما حضور داشتید و هم تلویزیون، اما در یک دهه گذشته شاهد هستیم که حضور شما در سینما بسیار کم شده و بیشتر در سریالهای تلویزیونی بازی میکنید. آیا این به علاقه شما به تلویزیون برمیگردد یا دلایل دیگری دارد؟
راستش ما به طور ناخودآگاه به سمت تلویزیون کشیده شدیم. شاید خودمان نمیخواستیم چنین اتفاقی بیفتد. سینما در این سالها به سمت و سویی کشیده شده و مسیری را طی کرده است که جای مناسبی برای کسانی مثل من نیست.
چه سمت و سویی پیدا کرده است؟
یعنی سینمای ما تبدیل شده است به یک سینمای دختر و پسری که ترجیح میدهد از بازیگران جوان و خوشسیما استفاده کند و کسانی مثل من با توجه به سوژهها و فیلمهای اینچنینی فرصت و شرایط محدودتری برای حضور در سینما دارند.
در واقع پیشنهاد کاری برای امثال شما کاهش پیدا کرده است؟
نه، پیشنهاد هم وجود دارد، اما نقشی که من بتوانم آن را بازی کنم و از آن لذت ببرم، وجود ندارد یا خیلی کم است. به همین دلیل است که شما میبینید بیشتر بازیگران قدیمی و پیشکسوت به سمت تلویزیون کشیده شدهاند. ضمن اینکه طولانی بودن زمان سریالها نیز باعث میشد بازیگر فرصت حضور در یک پروژه سینمایی را نداشته باشد.
یعنی علاقه و انگیزههای شخصی برای حضور در تلویزیون ندارید و بیشتر به دلیل جبر شرایط موجود است که به این سمت کشیده شدهاید؟
نه. خودم نیز به بازی در سریالهای تلویزیونی علاقه دارم. به هر حال طیف گسترده مخاطبان تلویزیون و تاثیری که این مدیوم میتواند بر تماشاگر داشته باشد، دلیل قانعکنندهای برای حضور یک بازیگر در تلویزیون است. در ضمن کاهش مخاطب در سینما هم به این مساله دامن میزند و بازیگر ترجیح میدهد برای اینکه کارش دیده شود در تلویزیون حضور یابد.
شما به عنوان یک بازیگر، دلیل این بحران مخاطب در سینما را چه میدانید؟
برای اینکه بیشتر فیلمهایی که ساخته میشود جذابیت لازم را برای مخاطب ندارد. به نظر من فیلم اگر خوب باشد و از فاکتورهای سینمایی برخوردار باشد مطمئن باشید با استقبال خوبی از سوی مخاطب روبهرو خواهد شد. شما ببینید در کشوری مثل آمریکا با توجه به انواع و اقسام وسایل و امکانات تفریحی و سرگرمی، مردم به سینما میروند و حتی گران بودن بلیت سینما در آمریکا نسبت به کشور ما نیز مانع رفتن مردم به سینما نمیشود.
آیا در تلویزیون هم گزینشی عمل میکنید و هر نقشی را نمیپذیرید یا اینکه در مورد سینما سختگیر هستید؟
نوع رسانه برای من فرقی ندارد، مهم نقشی است که به من پیشنهاد شده است. اگر در تلویزیون هم با نقشی مواجه شوم که احساس کنم تناسب چندانی با ویژگیهای من به عنوان بازیگر نداشته باشد قطعا آن را نمیپذیرم و این اتفاق بارها افتاده است.
معیار شما برای انتخاب نقش چیست؟
به نظر من ابتدا باید بازیگر از نقشی که به او پیشنهاد شده خوشش بیاید و احساس کند توانایی ایفای آن را دارد تا بتواند به آن نقش نزدیک شود و آن را درک کند. در ضمن به این مساله هم توجه داشته باشید که بازیگری که امور زندگیاش با بازیگری میگذرد و به شکل حرفهای مشغول این کار است خیلی هم نمیتواند نسبت به این مساله حساسیت نشان دهد و سختگیری کند. من نمیتوانم سالها صبر کنم تا آن نقشی را که دلم میخواهد یا آن کارگردانی که به آن علاقه دارم به من پیشنهاد بکند. از سوی دیگر این بدین معنی هم نیست که چون من حرفهام بازیگری است، هر نقشی را بپذیرم.
در حالی که خیلی از مردم بویژه جوانان و علاقهمندان این حرفه تصورشان بر این است که بازیگری یک حرفه پولساز است و بازیگران به لحاظ معیشتی مشکل خاصی ندارند.
اینطور هم نیست. الان مردم خودشان متوجه شدند که اینجا با آمریکا فرق میکند که فلان بازیگر سوپر استار مثلا 20 میلیون دلار دستمزد میگیرد. تازه در آنجا هم بازیگران چنین در آمدی ندارند و تعداد آنها نادر است. اساسا هنرمند به طور کلی اهل مسائل مالی نیست. من خودم اگر دنبال مسائل مالی بودم اگر یک بقالی باز میکردم الان یک سوپر مارکت داشتم .
ظاهرا شما زمانی در نیروی هوایی بودید و الکترونیک و زبان تدریس میکردید.
بله. من زمانی در نیروی هوایی به تدریس زبان و الکترونیک مشغول بودم، اما صرفا به دلیل علاقهای که به حرفه بازیگری داشتم آن را رها کردم و کاملا به بازیگری پرداختم.
ولی در حال حاضر برخی بازیگران سوپر استار در کشور خودمان هستند که دستمزدهای بالایی میگیرند.
ببینید مگر یک بازیگر در طول سال چند فیلم بازی میکند نهایتش 2 تا که اگر آن را به کل سال تقسیم کنید نسبت به بسیاری از مشاغل دیگر درآمد زیادی نیست. ضمن اینکه در کشور ما شغل بازیگری و اساسا مشاغل هنری از امنیت شغلی پایینی برخوردارند. من اگر بهترین و محبوبترین بازیگر این مملکت باشم اگر پایم پیچ بخورد و زمینگر شوم، کسی سراغ مرا نمیگیرد. حداقل اگر یک کارمند چنین اتفاقی برایش بیفتد اداره حقوقش را به وی میدهد و زن و بچه اش گرسنه نمیمانند، اما بازیگران دارای این امتیاز نیستند.
آقای بخشی یکی از ویژگیهایی که در کارنامه بازیگری شما وجود دارد و بویژه در 2 دهه پیش قابل ردیابی است، ایفای نقشهای منفی است که در سالهای اخیر بسیار کاهش یافته و بیشتر به سمت نقشهای مثبت گرایش پیدا کردید. علت چیست؟
ببینید من در همان زمانی که نقش منفی بازی میکردم در نقشهای مثبت هم ظاهر میشدم و سعی کردم در یک نقش ماندگار نشوم. در تئاتر که تعداد زیادی نقش مثبت داشتم در سینما نیز به موازات نقشهای منفی، نقش مثبت هم داشتم، مثلا در ستارخان من نقش باقرخان را بازی کردم که سالار مشروطیت بود یا در کارهایی که با آقای سجادی و نادری داشتم نقشهای مثبت بود.
برای خود شما فرقی هم میکند که نقش مثبت داشته باشید یا منفی؟
هرگز. اتفاقا اعتقادم بر این است کسی که در تعزیه نقش شمر را بازی میکند ثوابش بیشتر است.
به چه معنا؟
برای اینکه او میآید جلوی مردم شمر را بازی میکند تا وی را بهتر به آنها معرفی کند.
منظورم این است که شما از این ترس ندارید که با ایفای نقش منفی، محبوبیت خود را نزد مخاطب از دست بدهید؟
خیر. برای اینکه من نقش منفی بازی کردم، اما نقش منفور بازی نکردم. من سعی میکردم به آن نقش منفی که بازی میکردم نوعی حقانیت بدهم، چرا که معتقدم هیچ آدمیذاتا از مادر بد متولد نمیشود، بلکه برخی عوامل و شرایط اجتماعی موجب میشود که او به سمت کارهای خلاف سوق پیدا کند.
اگر قرار باشد ما همه نقشهای منفی و رفتارهای خلاف را توجیه کنیم آن وقت دیگر اخلاق و قضاوت درباره او معنی خود را از دست میدهد.
ببینید، توجیه را تماشاگر باید بکند نه من بازیگر. وظیفه هنرمند این نیست که همه چیز را شسته رفته و دربست به تماشاگر تحمیل بکند. البته من همیشه سعی میکردم نقشهای منفیای را که بازی میکنم دارای یک شخصیت انسانی باشند و بتوانیم آنها را در زوایا و ابعاد مختلف ببینیم. مثلا نقشی که من در فیلم شکار بازی کردم، آدمی بود که ماموریت داشت 2 تا آدم خرابکار را دستگیر کند و خودش هم مریض بود و فرماندهاش به او قول داد در صورت دستگیری شخص مورد نظر او را برای درمان به خارج بفرستد ولی این فرد علاقهای به دستگیری او نداشت و از انجام این کار خوشحال نبود و در واقع یک تصویر خاکستری از آن ارائه کردم و از این بابت خوشحالم که در نقش ویژهای تثبیت نشدم و کارهای مختلفی انجام داده ام و میتوانم ادعا کنم که 2 نقش شبیه هم نداشتم.
شما در یک دهه گذشته نقشهای تاریخی زیادی هم بازی کردهاید. آیا بازی در نقشهای تاریخی برای شمای بازیگر نسبت به نقشهای غیر تاریخی فرق میکند؟
حتما فرق میکند، چون این نقش مربوط به زمان و مکان دیگری است که اکنون وجود ندارد. بنابراین بازیگر از وضعیت آن شخصیت تاریخی دارای تجربه شخصی نیست و من هم سعی میکنم نسبت به آن نقش دارای پیشداوری نباشم. به هر حال ایفای نقشهای تاریخی بیش از آنکه مبتنی بر تجربیات شخصی بازیگر باشد وابسته به مطالعه و تحقیق او درباره آن نقش است که در تعامل با کارگردان و نویسنده اثر صورت میگیرد. درضمن به این مساله هم توجه داشته باشید که انسانها در ادوار تاریخی مختلف و با فاصله زمانیای که با هم دارند بالاخره یک انسانند با خصوصیات مشترک انسانی که گذشت زمان آن را تغییر نمیدهد. بی رحمی، قتل، قساوت، ایثار، گذشت و جوانمردی در همه ادوار تاریخی وجود داشته و مثل هم بوده و فقط ابزارش فرق میکرده است. زمانی گردن طرف را با شمشیر میزدند و امروز با اسلحه و ابزارهای دیگر اما روحیات و خصلتهای انسانی در همه زمانها وجود داشته و شبیه هم است، بنابر این بازیگر نسبت به آنها بیگانه نیست.
در واقع بازیگری نوعی انسانشناسی هم محسوب میشود.
دقیقا همینطور است. اصلا اگر بازیگر انسانشناس و جامعهشناس خوبی نباشد نمیتواند بازیگر موفقی باشد.
ظاهرا شما در یک موسسه آموزشی به تدریس بازیگری هم مشغول هستید؟
نه قرار بود اینکار را انجام بدهم که تا الان میسر نشده است.
یعنی دارای سابقه تدریس در حوزه بازیگری نیستید؟
چرا، قبلا تجربه تدریس هم داشتم، اما قرار بود جدیتر به این مساله بپردازم که به دلیل مشغلههای کاری و حضور در همین سریال نتوانستم این کار را پیگیری کنم.
حالا به نظر شما این کلاسها میتواند یک بازیگر خوب تربیت کند؟
ببینید من معتقدم هیچ کلاسی نمیتواند هنرپیشه بسازد فقط میتواند کمک کند. بازیگری یک توانایی و استعداد ذاتی و آنی است که باید به صورت فطری در افراد وجود داشته باشد. در عین حال آگاهی و شناخت نسبت به مسائل نظری و تئوریک بازیگری، لازمه و مکمل این حرفه است و نمیتوان ضرورت آن را نفی کرد.
خودتان چگونه این استعداد را در خودتان کشف کردید؟
زمانی که در کودکی من در یکی از روستاهای طالقان بودم، بچههای محله را جمع میکردم و تعزیه بازی میکردم و از همان زمان بود که احساس کردم به این حرفه علاقهمندم و استعداد آن را دارم.
شما در سالهای اخیر، غیر از تلویزیون در چند تله فیلم هم حضور داشتید؛ اما واقعیت این است که متاسفانه بیشتر این تله فیلمها ضعیف است و نمیتواند موجب جذب مخاطب شود. با این نظر موافقید؟
بله، متاسفانه تله فیلم آن چنان که باید و شاید نتوانسته موفق باشد. به نظر من مهمترین علت آن تولید انبوه این آثار است. وقتی کمیت بالا میرود، قاعدتا کیفیت افت میکند. از طرف دیگر تهیهکنندهها تمایل دارند هرچه سریعتر و با هزینه کمتر به ساخت تله فیلم بپردازند تا در نهایت سود بیشتری برای آنها داشته باشد. کمبود بودجه هم از سوی دیگر در این ضعف تاثیر دارد. ضمن اینکه گسترش شبکههای تلویزیونی موجب شده است تا تامین برنامه و پاسخ به نیاز مخاطب شتاب بیشتری به خود بگیرد و در نهایت همه این عوامل در پایین آمدن کیفیت تله فیلمها تاثیر میگذارد، در عین اینکه آثار با ارزشی هم در این زمینه تولید شده است که قابل تقدیر است.
غیر از این سریال، مشغول پروژه دیگری هم هستید؟
بله. سریالی متعلق به سازمان تبلیغات اسلامیاست که به طور مشترک بین تهران و اصفهان و با استفاده از بازیگران هر دو شهر ساخته شده که کارگردان آن فریدون خسروی است و من نیز در آن بازی میکنم.
کمی درباره نقشی که در این سریال دارید توضیح دهید؟
نقشی که من در این سریال دارم، بسیار زیبا است و به جرات میگویم که یکی از زیباترین نقشهایی است که من در دوران بازیگریم کار کردم. این نقش درباره انسان عارف مسلکی به نام عرفان است، شبیه به منصور حلاج که البته واقعیت تاریخی ندارد. این آدم که شغلش نجاری است، 3 تا انگشتر فیروزهای در دستانش دارد و معتقد است آنها زمانی در دست یکی از معصومان بوده که سینه به سینه و دست به دست گشته تا به او رسیده است و ماموریت او این است که این انگشترها را به 3 نفر بعدی برساند. منتها پیدا کردن این 3 نفر کار مشکلی است چون آنها باید به لحاظ اخلاقی و عرفانی، شایستگی دریافت انگشترها را داشته باشند. انتخاب این 3 نفر البته با حسادتها و رقابتهای دیگران همراه میشود و دشمنیها شکل میگیرد و در نهایت نیز عرفان به سبب همین دشمنیها و درگیریها کشته میشود. به هر حال امیدوارم پخش این سریال با استقبال مخاطبان روبهرو شود.
سیدرضا صائمی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم