آن روی سکه تهدیدهای امریکا

جرج بوش رئیس جمهور امریکا طی نخستین ماه سال جدید میلادی ،2 بار جمهوری اسلامی ایران را مورد تهدید و حملات لفظی قرار داد اولین بار در مصاحبه ای با خبرنگاران ، سخنانی ایراد کرد
کد خبر: ۶۴۸۵
که مجموعه آن را می توان در چند محور زیر خلاصه کرد: از ایران می خواهم به ائتلاف مبارزه با تروریسم بپیوندد ملت ما در جنگ با تروریسم همچنان بر این دکترین پای خواهد فشرد که هر کس با ما نباشد، علیه ماست اگر ایران به هر شکل سعی در بی ثباتی حکومت افغانستان داشته باشد، با ائتلاف مبارزه با تروریسم سر و کار خواهد داشت ؛ البته ابتدا از راه دیپلماتیک با آن برخورد خواهد شد.اگر اعضای القاعده به ایران پناهنده شدند، آنها را تحویل دهد اگر قرار باشد ایران عضو ائتلاف شود، عضو فعال این ائتلاف باشند.به ایران و عرفات هشدار می دهم که با حملاتی مشابه آنچه ارتش امریکا در افغانستان انجام داد، مواجه خواهند شد.سوءظن وی درباره این که ارسال نافرجام سلاح توسط کشتی در خاورمیانه برای ترویج ترور بوده ، در حال افزایش است.امیدوارم تهران تسلط و رهبری امریکا در افغانستان را درک کند.دومین تهدید بوش در سخنرانی سالانه در کنگره و در جمع اعضای کنگره و مقامات ارشد سیاسی و نظامی امریکا و حامد کرزای رئیس دولت موقت و دکتر عبدالله عبدالله وزیر خارجه افغانستان ایراد شد، گفت : ایران ، کره شمالی و عراق با تولید سلاح های کشتار جمعی ، امنیت امریکا را تهدید می کنند.آنچه از سخنان بوش مستفاد می شود، این است که دولتمردان و استراتژیستهای امریکا بعد از سقوط طالبان در افغانستان ، تصمیم گرفتند یک بار دیگر شکست در ویتنام را جبران کنند و هژمونی امریکا را به اثبات برسانند و آنها از این نکته غافلند که سقوط طالبان در سایه بمباران و موشکباران وحشتناک و بی وقفه جنگنده بمب افکنهای امریکایی - انگلیسی با به کارگیری آخرین فناوری های نظامی و کشتار مردم بی دفاع و تخریب یک کشور از آسمان ، چندان نمی تواند برای یک ابرقدرت افتخارآفرین باشد از طرف دیگر مقامات امریکایی در صددند تا در سایه فرصت به دست آمده ، کشورها و نیروهای مخالف را مرعوب سازند تا هرگونه تحرک در زمینه مخالفت با هژمونی امریکا را رها کنند و به انفعال در آیند ایالات متحده بعد از افغانستان ، در چهار گوشه جهان به دنبال حریف می گردد؛ یک روز سودان ، سومالی و یمن را تهدید می کند و دیگر روز ایران ، عراق و کره شمالی را نکته اساسی و مهم این است که چه هدف و یا اهدافی را از این تهدیدات دنبال می کند؛ آنچه را که بیشتر به ایران مربوط می شود، می توان در چند محور زیر خلاصه کرد:1 - به جمهوری اسلامی ایران القاء کند که منافع ملی تهران در پیوستن به جبهه ائتلاف علیه به اصطلاح تروریسم است.2 - به تهران بفهماند که هرگونه تحرکی در زمینه بی ثباتی افغانستان ، مواجهه با ائتلاف ضد تروریسم خواهد بود؛ زیرا دولتمردان کاخ سفید بیش از سیاستمداران دیگر می دانند که پایه های دولت افغانستان بر روی شن های روان نهاده شد و کوچکترین مخالفتی ممکن است دستاوردهای اجلاس بن را از بین ببرد و تمام تلاشهای واشنگتن را برای تحمیل دولت مورد نظرش با شکست روبه رو کند.3 - سومین نکته که یکی از نکات مهم و استراتژیست مصاحبه بوش به شمار می آید، القای این موضوع در سطح جهان است که اعضای القاعده به ایران پناهنده شدند، تا به این وسیله پای ایران به مناسبات تروریستی جهانی و منطقه ای کشانده شود و وانمود کنند که تهران با تروریست ها در ارتباط است و زمینه را برای اقدامات بعدی فراهم آورند، زیرا در همزمانی تقریبی مصاحبه بوش با ادعای دولت اسراییل مبنی بر کشف یک کشتی حامل 50 تن سلاح از ناحیه ایران برای دولت خودگردان فلسطینی ، نمودار هماهنگی پنهانی میان واشنگتن و تل آویو است ؛ به طوری که هم شارون توجیهی برای محدود کردن عرفات به افکار عمومی جهان داشته باشد و هم بتدریج پای ایران به مناقشه کشیده شود. پیش بینی استراتژیست های امریکایی این گونه است ؛ یا ایران مرعوب می شود و به این علت بوش ، ایران را دعوت به ملحق شدن به ائتلاف ضد تروریسم می کند و حتی پا را یک گام جلوتر می گذارد و می گوید:اگر قرار باشد ایران عضو ائتلاف شود، عضو فعال این ائتلاف باشد و یا این که ایران از پیوستن به این ائتلاف به اصطلاح ضدتروریسم امتناع می ورزد که در آن صورت ، با مطرح کردن موضوعات واهی نظیر ایران با تولید سلاح های کشتار جمعی ، امنیت امریکا را تهدید می کند در صدد منفعل کردن ایران برآیند و آخرین نکته ای که بوش بر روی آن تاکید ورزید، اظهار امیدواری وی در این باره بود:تهران تسلط و رهبری امریکا در افغانستان را درک کند واشنگتن کاملا واقف است که تهران ، حضور نیروی نظامی بیگانه ، خصوصا امریکایی را در کنار مرزهایش بر نمی تابد و آن را در تضاد با منافع و امنیت ملی خود تلقی می کند و از این رو لازم می داند که به مخالفت با پدیده پایگاه نظامی امریکایی در مرزهای شرقی خود برخیزد و تاکید بوش ، بر شالوده چنین شرایطی استوار است.امریکا از یک سو می خواهد با توسل به تهدیدات ، ایران را از هرگونه مداخله در افغانستان ، حتی بازسازی بر حذر دارد؛ زیرا در استراتژی امریکا، بازسازی در افغانستان می تواند به چالشی میان تهران و واشنگتن تبدیل شود و اهداف مورد نظر ایالات متحده از دخالت در افغانستان را تامین نکند و از سوی دیگر با ایجاد رعب در ایران ، این کشور، خود را از مسائل خاورمیانه کنار بکشد و دست اسراییل را برای سرکوب انتفاضه و دولت خودگردان باز بگذارد و در نهایت امریکا می خواهد به کسانی که در میدان محسنی تهران شمع روشن کردند و حامیان تئوریک آنها دلگرمی بدهد که شمعها را در دست نگه دارند؛ زمان دلخواهشان فرا میرسد!البته امریکا این نکته را هم از نظر دور نمی دارد که در حاشیه تهدیدات ، امکان دارد ایران برای دادن امتیاز آماده شود و زمینه برای موفقیت طرفداران رابطه با امریکا فراهم آید.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها