نفت ؛هزینه و غرامت جنگ

اکنون ایالات متحده موفق شده است فرآیند با ثبات قیمت نفت را مختل کند کاهش قیمت نفت ، امریکا را قادر می کند که به منافعی به مراتب قابل ملاحظه تر از هزینه جنگ دست یابد
کد خبر: ۵۰۲۷
پس از هفته ها جنگ برنامه ریزی شده به شیوه امریکایی ، ایالات متحده به مرحله نخست و البته کم اهمیت تر هدف خود دست یافت : پایان تسلط طالبان بر افغانستان.این نتیجه به منزله برداشتن گام اول بود و باید احتمالا اجرای مرحله بعدی و بااهمیت تر را تسهیل کند: انهدام قدرت طالبان و القاعده ، سازمان سیاسی نظامی بن لادن و از بین بردن بن لادن بازسازی و ایجاد یک افغانستان باثبات توسط سازمان ملل متحد، اما تحت نظارت عالیه امریکا حمایت از رژیمهای پاکستان و عربستان سعودی که به دلیل جنگ علیه تروریسم ، دچار معضلاتی با عواقب غیرقابل پیش بینی شده اند.اما آنچه که تاکنون موردتوجه قرار نگرفته ، این است : این جنگ جهانی علیه تروریسم چه مقدار هزینه دارد؛ چگونه هزینه آن تامین می شود؛ چه کسی آن را خواهد پذیرفت ؛ برای پاسخ به این پرسشها باید نگاهی به گذشته کرد: هزینه جنگ قبلی همان جنگ معروف به جنگ خلیج فارس چه مقدار بود و چه کسانی آن را پرداختند؛ارقام مشخص هستند این جنگ در آغاز ماه آگوست 1990 ، پس از اشغال و الحاق کویت کشور عضو سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب توسط عراق و طبق تصمیم نسنجیده صدام حسین درگرفت این جنگ 8 ماه طول کشید و60 میلیارد دلار به ارزش آن زمان هزینه دربرداشت ایالات متحده رهبر اتحادیه ای بود که علیه عراق می جنگید. این رهبر جنگ ، مقامات کویت تحت اشغال و عربستان سعودی تحت تهدید قرار گرفته را متقاعد ساخت تا از او درخواست کمک کنند. آن گاه رئیس کل در حینی که به این کشورها نوید می داد "بله ، الساعه از راه می رسم "، همزمان از آنها می خواست که هزینه جنگ را به عهده گیرند؛ مسلما آنها نیز قبول کردند؛ زیرا این تقاضا منطقی و معقول به نظر می رسید. اما از روزگاری که جهان با پدیده جنگ آشنا شد، همواره در پایان جنگها، بازنده یا بازندگان جنگ ، بهای آن را پرداخته اند. دقیقا همین اتفاق بار دیگر رخ داد عراق شکست خورد و بنابراین صورت حساب را دریافت کرد تصمیم گرفته شد که سازمان ملل متحد درآمد صادرات نفت این کشور را دریافت کند و حدود یک سوم از این پول را برای جبران خسارات ناشی از اشغال کویت توسط عراق و کنترل خلع سلاح این کشور، همچنین غرامت قربانیان و بازپرداخت طلبهای کویت و عربستان سعودی اختصاص دهد این روند از11 سال پیش تاکنون ادامه دارد عراق به پرداخت بهای تصمیم جنونآمیز رهبر خود ادامه خواهد داد تا زمانی که فاتحان تصمیم دیگری اتخاذ کنند.جنگ کنونی به ظاهر در یازدهم سپتامبر2001 آغاز شد؛ اما در واقعیت آغاز آن بسیار زودتر از این تاریخ بوده است ؛ زیرا این جنگ پیامد دو جنگ دیگر است : ابتدا، نخستین جنگ افغانستان که طی آن مدت 10 سال ارتش شوروی علیه مجاهدان افغان و یک "لژیون عرب " که توسط ایالات متحده تشکیل شده بود، جنگید و سپس جنگ خلیجفارس.طبق برآوردهای اولیه امریکایی ها، تاکنون این جنگ ماهانه یک میلیارد دلار هزینه دربرداشته است اما این رقم افزایش خواهد یافت بزودی صحبت از یک بودجه 40 تا50 میلیارد دلاری خواهد شد که برای ادامه جنگ ضروری خواهد بود فعلا امریکا از جیب خود خرج می کند؛ اما از هم اکنون در جستجوی کشور یا کشورهایی برای سهیم کردن آنها در مخارج و حتی پرداخت همه هزینه های این جنگ است افغانستان ؛ هیچ کس فکر آن را هم نمی کند پس چه کشوری ؛ مسلم است ، اعراب )مگر تروریست ها عرب نبودند؛( و همراه آنها، سایر کشورهای صادرکننده نفت چگونه ؛ به سادگی آب خوردن بر اثر تلاشهای موثر هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا، سازمان اوپک که حدود40 درصد صادرات جهانی نفت را در اختیار دارد، موفق شد یک سهمیه بندی مناسب را برای تولید خود تعیین کند و سایر صادرکنندگان عمده را نیز برای انجام این کار متقاعد سازد تا قیمت نفت بین بشکه ای بیست ودو تا28 دلار میانگین 25 دلار تثبیت شود، که برای تولیدکنندگان ، یک قیمت با صرفه محسوب می شد. حدود2 سال این روند کم وبیش حفظ شد. به استثنای کشورهای مصرف کننده و کشورهای فقیر، همه از این وضع راضی بودند و شرکتهای نفتی امریکایی بیش از همه از اوضاع رضایت داشتند. اکنون ایالات متحده موفق شده است این فرآیند با ثبات را مختل کند. کاهش قیمت نفت ، امریکا را قادر می کند که به منافعی به مراتب قابل ملاحظه تر از هزینه جنگ دست یابد. برای درهم شکستن ثبات بازار نفت ، کافی بود ایالات متحده مقامات عربستان سعودی )عمده ترین صادرکننده اوپک (، مکزیک و نروژ که متحدان سنتی اش هستند و روسیه )متحد جدید( را متقاعد کند که فعلا و به اندازه کافی تولید خود را کاهش ندهند و در انجام این کار موفق شدند به این ترتیب ، صورتحساب نفتی کشورهای بزرگ واردکننده نفت بسیار کاهش خواهد یافت و به همان نسبت از درآمد صادرکنندگان نیز کاسته خواهد شد. اگر عنوان "نفت " برای این مقاله انتخاب شد، به این دلیل است که جنگ کنونی افغانستان و توجهی که ایالات متحده به این کشور بخت برگشته نشان می دهد، علاوه بر اهداف دیگر، یک علت بااهمیت نفتی نیز دارد. در واقع ، مساله نفت و گاز قزاقستان )منابع غنی حوزه تنگیز( و به طور کلی منابع نفتی دریای خزر در میان است که شرکتهای نفتی امریکایی ، آزمندانه بر آنها چنگ انداخته و می خواهند بدون وابستگی به روسیه یا ایران ، نفت استخراج شده را به سواحل دریایی انتقال دهند.طالبان که 5 سال قدرت را در افغانستان در دست داشت ، نتوانست درباره شرایط سیاسی به یک توافق با واشنگتن دست یابد؛ اکنون نوبت جانشینان آنهاست که چنین توافقی را تصویب کنند. برای انتقال نفت و گاز حوزه دریای خزر می توان چند مسیر را برای خط لوله های نفت در نظر گرفت ؛ از جمله ، خط لوله ای که از خاک افغانستان عبور خواهد کرد؛ اما تحقق آن منوط به ثبات کشور و اداره آن توسط یک "حکومت دوست" ایالات متحده است.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها