
روایتی برگرفته از زمانه و رزم شهید ارتشی «سرهنگ محمود حاتم» از اقلیم کرمانشاه ایران
اهتزاز پرچم ایران بر فراز میمک
شب عید نوروز به درگاه شهر کرمانشاه رسیده بود. صدای قاشقزنی بچهها تو کوچه پسکوچههای تنگ کرمانشاه، آسمان ساکت و آرام آخرین شب اسفند را به رقص و شادی واداشته بود. عطرگل، کاسه چینی را پر از نخودچی و سنجد کرد و منتظر دسته کودکان ایستاده بود. کلون درحیاطشان همراه صدای دست و شادی کودکان نواخته شد. سلانه سلانه به طرف در راه افتاد، شکم سنگین اجازه چستی و چالاکی را از او ربوده بود. چفت در را باز کرد.