
روایتی برگرفته از زندگی و رزم شهید میردامادی، فرمانده گردان مخابرات لشکر نجفاشرف
بعد از شهادت مدال فتح ۳ گرفت
روز پرآفتاب و ساکت ۱۳مهر سال ۱۳۳۷ نجفآباد بود. خانمسلطان نمکها را کف دستانش ریخت و سایید. دستش را روی شکم بزرگش گذاشت: «آروم بگیر». آفتاب مهر هنوز جان داشت. نفس داشت که مشباقر در چوبی حیاط خانه کاهگلی را پرسروصدا باز کرد.