امروز اتفاق افتاد؛
محمد کاسبی به دیار باقی شتافت
دختر محمد کاسبی، بازیگر سینما و تلویزیون فوت پدرش را اعلام کرد.
دختر محمد کاسبی، بازیگر سینما و تلویزیون فوت پدرش را اعلام کرد.
همهچیز برمیگردد به این واقعیت که متأسفانه در کشور ما هنوز آشنایی کافی با سینما وجود ندارد. این ناآشنایی حقیقی و علمی مردم و گاه حتی هنرمندان ما با سینما، همواره مایه مجادلاتی میشود؛ گاهی باعث سوءتفاهمهایی میشود یا مشکلاتی در اکران فیلمها، نمایش آنها، اخذ پروانه نمایش و مواردی از این دست پیش میآید.
سه فیلم سینمایی در روزهای برگزاری نخستین جشنواره ملی فیلمهای کمدی سینمای ایران در خانه جشنواره و هم زمان شهرهای استان روی پرده میروند.
در گرمای سیستان و بلوچستان، جایی که گاه فاصله میان روستاها و نزدیکترین سالن فرهنگی دهها کیلومتر است، عروسکها مهمان دیدگان کودکان شدهاند. گروه نمایش عروسکی «میخوام به دنیا بیام» به تهیهکنندگی متین محجوب و نویسندگی و کارگردانی بهناز مهدیخواه، در هفته کودک سفر خود را از تهران آغاز کرد تا صحنه تئاتر را بهدل مناطق محروم ببرد؛ جایی که لبخند بچهها، روشنترین نور صحنه است.
پس از اکران فیلم سینمایی «لاکپشت» فرصتی فراهم شد تا به بهانه این اکران، با بهمن کامیار، نویسنده و کارگردان فیلم، به گفتوگو بنشینیم.
دو فیلمساز سینمای ایران به مدت سه روزکارگاههای تخصصی آموزشی فیلمسازی کمدی را در حاشیه نخستین جشنواره ملی فیلم هایکمدی سینمای ایران برگزار میکنند.
سالها در سینمای ایران، اثری ساخته نمیشد که به ما نوجوانها هویت بدهد. فیلمهایی میدیدم، پر از رنگ و شوخی، اما چیزی درونشان کم بود؛ چیزی که منه نوجوان ایرانی مقاوم را تعریف کند. در میان آواری از آثار فانتزی مانند آهوی پیشونی سفید یا شهر موشها، ناگهان فیلمی پیدا شد که مثل الماس درخشید و مرا به خودم نشان داد: «۲۳ نفر».
راستش من میخواستم دنیا را نجات بدهم. بچه که بودم فکر میکردم برای نجات دنیا باید یک دستگاه پیچیده بسازم و احتمالا تیم چندنفرهای از همسنوسالهایم درست کنم و شب که از نیمه گذشت، روی پروژه نجاتدادن دنیا کار کنیم. خانه درختی یا اتاق زیرشیروانی که البته هیچکدامشان را نداشتم، محل جلسات ما میشد.
چند روز پیش، همراه برادر کوچکم به سفری سینمایی رفتم؛ سفری به دل رنگ و خیال، برای تماشای انیمیشن «فرمانروای آب». در اواسط فیلم، بیاختیار به این فکر افتادم که آیا پولم را هدر دادهام یا نه؟ اما هرچه پیشتر رفتم، فهمیدم نهتنها تماشای این اثر هدررفت نیست بلکه نشانهای از رشد تدریجی صنعت پویانمایی در ایران است.
کمال مقدم جزو کارگردانانی است که سال گذشته با فیلم سینمایی «آرزوی اسب چوبی» در جشنواره فیلم کودک و نوجوان حضور داشت و امسال هم بافیلم«سفر به لیمونیا» در سیوهفتمین جشنواره فیلمهای کودک ونوجوان حاضر شده است.