مروری بر رمان «برج سکوت» اثر حمیدرضا منایی که سخنگوی درد است
درد سیلی میزند!
حرف زدن از دردها نهتنها خریدار ندارد، بلکه گاهی طوری برخورد میشود که کسی از درد سخن نگوید.
حرف زدن از دردها نهتنها خریدار ندارد، بلکه گاهی طوری برخورد میشود که کسی از درد سخن نگوید.
«سیمیا» را باید دنبالهای بر رمان تحسین شده «ولادت» بدانیم. در این رمان سعید تشکری شخصیتهای رمان ولادت دنبال حقیقت رفته بودند حالا در این رمان برای رسیدن به حقیقت تلاش میکنند. تشکری در این اثر نیز همان زبان خاص باقی آثارش را به خوانندهاش پیشنهاد کرده و فرصت مواجهه با فرمی بدیع را برایش فراهم کرده است. به بهانه این رمان با تشکری به گفتوگو نشستیم.
سفر به مشهد مقدس برای آنهایی که باورهای مذهبی دارند و ارادتی به صاحب گنبد و بارگاه این شهر دارند یک سفر عادی نیست ولی احتمالا بسیاری تنها برای عرض ارادت به آن آستان میروند و در بند حواشی آن محل نیستند و به بطن آن سفر میکنند که باطن این شهر امام است. اما نباید فراموش کنیم که مکان نیز نقش بسیاری در برقراری ارتباط با بطن محیط دارد و توجه به آن میتواند رشتههای این پیوند را محکمتر کند.
آنهایی که سعید تشکری را دنبال میکنند و مخاطب آثار او هستند میدانند که او نویسندهای است اهل تجربه و هر یک از آثارش جهان تازهای پیش روی مخاطب میگشاید. کمتر کسی است که سعید تشکری خوانده باشد و بگوید دو کار او شبیه به هم است. او هم در مضامینی که به آنها پرداخته و هم در زبان و لحن نویسندهای است که بدون اغراق همیشه حرفهای تازهای برای خوانندگانش دارد.
عشق درونمایه اغلب آثار سعید تشکری است. در عشقهایی که تشکری خلق میکند هم عشق زمینی دیده میشود، هم عشق غیرزمینی. از ارادت به امام رئوف و مهربانی تا عشق مادر و فرزند و همسر به همسر. عشق به فرزندان رسول خدا در تمام آثار تشکری دیده میشود و باید گفت جزء لاینفک آثار تشکری است. او ارادتش نه از جنس ارادتهای تصنعی است که ارادتی جوشیده از اعماق قلبش است. برای این که سخن به درازا نکشد از بردن اسامی آثاری که تشکری در تمام آنها زمینه ابراز ارادت و عشقورزی به خاندان نور را فراهم کرده و دلهای خوانندگانش را راهی سرزمین نورانی آنها کرده است، خودداری می کنیم.
تاریخ همیشه مدیون افرادی خواهد ماند که در مقابل زور و تزویر ایستادگی کرده و جماعتی را از گمراهی رهانیدهاند. ایران از آن دسته کشورهایی است که زخم چکمههای استبداد را بر تن خود داشته و دارد.
صبح سرد روشن یک روز تعطیل زمستانی بود که پا گذاشتیم توی محوطه وسیع سنگفرش جلوی کتابخانه عمومی شهرداری.
داشتم خبرها را میخواندم که با تیتر «حال مصطفی رحماندوست خوب است» روبهرو شدم. خبر را باز کردم و متوجه شدم زیر تیغ جراحی رفته است. در خبر تاکید شده بود که حال رحماندوست خوب است و حالا در حال گذران روزهای نقاهت است.
«فریبکاری بخشی از DNA ایرانیها است.» این جمله از وندی شرمن در واکنش به سؤال سناتورهای آمریکایی در باب اعتماد به حسن روحانی در مذاکرات هستهای، میتواند عمق خباثت طرف آمریکایی را نشان دهد. این جمله و به طور کلی فضای حاکم بر این کتاب میتواند تصویر بهتری از یکی از مقامات ارشد آمریکایی در جریان مذاکرات را به مخاطب ایرانی نشان دهد. حالا دومین ترجمه از این کتاب از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده و در دسترس مخاطبان است.
این کتاب متشکل از دو بخش است و در حالی که بخش دوم روایت استمراری دارد، بخش اول از سه اپیزود مستقل تشکیل شده است. تایلر از روزی شروع میکند که مادر عصبی ویلا زمانی که او، قهرمان متواضع تایلر، 11 سال داشت، خانوادهاش را برای ۲۴ ساعت ترک میکند و ماجراهایی که پیش میآید... از جمله ویژگیهای این کتاب میتوان به موارد زیر اشاره کرد: کتاب پرفروش ساندیتایمز، جزو ده کتاب برتر مجله یواسای تودی، جزو 20کتاب برتر سال روزنامه تایمز لندن، جزو فهرست کتابهای برتر بیبیسی رادیو و....