دستاوردهای یک جام جهانی پرهزینه برای برزیل

هیاهوی بسیار برای هیچ

جام جهانی 2014 با همه جنجال‌ها و حاشیه‌هایش، آن‌قدر جذاب بود که بسیاری آن را زیباترین جام جهانی تاریخ نامیدند، اما برای میزبان و مردم برزیل، این جام جهانی هرگز به اندازه‌ای که ادعا می‌شد، خاطره انگیز نبود؛ چه داخل میدان و چه خارج آن.
کد خبر: ۶۹۸۰۸۹
هیاهوی بسیار برای هیچ
فدراسیون فوتبال برزیل، هوادارانش را فریب داد و آنها را قانع کرد که یک تیم خیلی معمولی مثل تیم آنها می‌تواند جام جهانی را فتح کند؛ بنابراین با این تصور که آنها ششمین جام را در خانه بالای سر خواهند برد، میزبان این تورنمنت شدند، در حالی که انتظار یک تاجگذاری باشکوه را می‌کشیدند. تاجی که قرار بود سیزدهم جولای در ماراکانا روی سر آنها گذاشته شود.

اگر سله‌سائو می‌توانست به قهرمانی برسد، همه چیز خیلی ساده‌تر قابل هضم بود. دولت فدرال برزیل حدود 13 میلیارد دلار برای برگزاری جام جهانی هزینه کرد، اما آنها حتی عنوان سوم رقابت‌ها را هم نتوانستند به دست بیاورند و این به یک یاس شدید در افکار عمومی منجر شد. تیم برزیل را نمی‌توان از فدراسیون فوتبال این کشور جدا کرد و فدراسیون را از دولت فدرال، همه آنها شکست خوردند. آنها رویای بالا بردن جام در ماراکانا را داشتند، اما حتی نتوانستند به فینال برسند و در ماراکانای بازسازی شده به میدان بروند.

این فاجعه در حالی رخ داد که به نظر می‌رسید همه چیز به شکل خوبی برای موفقیت سله‌سائو آماده شده است؛ تیم فوتبال برزیل و سازماندهی جمعی برای برگزاری مسابقات. بازیکنان برزیل و هواداران آنها در استادیوم‌ها فقط پیروزی می‌خواستند و سرود ملی‌شان را با عشق می‌خواندند و تعصب‌شان را به نمایش می‌گذاشتند. رفتارشان خبر از اشتیاق شان برای فراموشی مشکلات می‌داد. همه این عوامل آنها را در یک مسیر قرار داده و روی پیروزی متمرکزشان کرده بود.

اما در عملکرد افتضاح برزیل، هیچ چیز درخشانی وجود نداشت. عملکرد آنها بشدت تاسف بار بود. در حالی که آلمان‌ها در همه زمینه‌هایی که فعالیت می‌کنند، به بالاترین سطح می‌رسند و این مسأله درباره فوتبالشان نیز صادق است. آنها برای موقعیتی که در حال حاضر دارند، تلاش زیادی کرده‌اند؛ بالاترین جایگاه در جهان. این یک تیم است ـ یک ملت ـ با استراتژی قدرتمند و یک هویت. موفقیت آنها در برابر برزیل و در فینال منطقی بود.

اما تمایل آرمانگرایانه برزیل برای قهرمانی جام جهانی متعلق به این زمان نبود. لوئیز فیلیپه اسکولاری و تخصصش، بهترین گزینه‌ای بود که فدراسیون فوتبال برزیل می‌توانست به خدمت بگیرد. او تنها کسی است که در حال حاضر از بین مربیان برزیلی مورد اتهام قرار گرفته است.

اسکولاری می‌خواست تیمش فوتبالی عملگرایانه به نمایش بگذارد، اما این با ابزاری که در اختیار داشت، همخوان نبود. او تعداد زیادی از بازیکنان را جمع کرد، اما فقط تعداد کمی از آنها می‌توانستند عملکرد خوبی داشته باشند. به نظر نمی‌رسد در فوتبال برزیل، چیزی به نام نسل بعدی در کار باشد. بازیکن‌سازی دیگر در برزیل وجود ندارد. نیمار و تیاگو سیلوا تنها بازیکنانی هستند که آینده‌دار به نظر می‌رسند. در حالی که آنها خوش‌خیالانه فکر می‌کردند فرد و رامیرز می‌توانند برای آنها کار بزرگی انجام دهند و به جادوگر دوران تبدیل شوند.

اما این تنها درون زمین نبود که برزیلی‌ها در آن احساس سرخوردگی می‌کردند. در خیابان‌ها و محله‌های فقیرنشین هم اوضاع مشابه بود؛ مردمی که احساس می‌کردند فریادشان شنیده نمی‌شود زیرا دولت برای خراب نشدن وجهه اش در مقابل مهمانانی از سراسر دنیا، به شیوه حکومت دیکتاتوری دهه 1960 و 1970 روی آورده بود. ارتش به سمت معترضان در شهرهای بزرگ حمله‌ور و موفق شد با رفتار خشن، صدای اعتراض آنها را ساکت کند. معترضان معمولا در برابر پلیس در شرایط یک به ده قرار می‌گرفتند.

بن بورخس می‌گوید: «تنها دلیلی که مخالفان دیگر در اماکن عمومی ظاهر نشدند، سرکوب بود. پلیس دولتی لپ‌تاپ‌ها و تلفن‌های همراه آنها را ضبط می‌کرد و با استفاده از شبکه‌های اجتماعی، آنها را دستگیر می‌کرد و تا آخر درگیری‌ها نگه می‌داشت.»

آنها از قانون اساسی به هر شکلی استفاده کردند تا همه چیز را کنترل کنند و اجازه ندهند چهره واقعی برزیل دیده شود. همه کاری انجام شد تا اوضاع واقعی پنهان شود. در بسیاری از شهرهای میزبان و بزرگراه‌های منتهی به آنها، پروژه‌های زیرساختی هنوز کامل نشده‌اند. مدارکی وجود دارد مبنی بر این که مقادیر زیادی از پول‌ها هنوز به دست پیمانکارها نرسیده و این تنها دلیل بی‌نظمی‌های خیابان‌ها نیست. مادربزرگ‌ها، دختران و نوه‌های آنها بیرون آمدند تا به جهان نشان دهند به اندازه کافی درد کشیده‌اند. سلامت و تحصیلات مردم در برابر سازماندهی جام جهانی و بازی‌های المپیک تابستانی یک اولویت محسوب نمی‌شود و رئیس‌جمهور دیلما روسف، بهای آن را در نظرسنجی‌های اکتبر خواهد پرداخت.

مردم برزیل و فکر آنها برای تقدیم تورنمنتی که دنیا لایق آنهاست، ستودنی‌ است، اما حالا همه چیز به پایان رسیده و چه ارمغانی برای آنها داشته است؟ زندگی روزمره پر از مشکلات آنها به این زودی عوض نخواهد شد.

بورخس می‌گوید: «شما با شیوه اعتراض معترضان موافق نیستید. همه چیز سرانجام به وضع طبیعی خود بازخواهد گشت. ولی هیچ کس درباره مشکلات ساختاری که آنها را درگیر کرده، صحبت نمی‌کند.»

در حالی که مردم طبقه متوسط در استادیوم‌های زیبا و جدید در حال جشن بودند، فقیرها به سمت خانه‌های فقیرانه خود روانه می‌شدند. حالا که جامعه جهانی از آنجا رفته است، برزیل باز هم در آتش مشکلاتش می‌سوزد. زندگی برای برزیلی‌های معمولی به وضع عادی بازگشته و انگار هرگز جام جهانی اتفاق نیفتاده است. اقتصاد بیمار، بالا رفتن قیمت‌ها، فساد و جرم. البته آنها حالا یک تیم فوتبال فوق‌العاده ضعیف هم دارند.

بهنام جعفرزاده/ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها