لودگی در خانه شش در جایی ندارد

برای این که یک سریال اثر خوبی دربیاید باید خیلی چیزها کنار هم قرار بگیرد تا مخاطب با رغبت آن را دنبال کند.
کد خبر: ۱۳۷۱۲۷

خیلی وقتها هم البته این اتفاق نمی افتد و یک سریال در حد و اندازه ای که سازندگان آن توقع دارند، ظاهر نمی شود. «خانه شش در» یکی از همین سریال ها است که از شبکه 2 سیما پخش می شود. خانه شش در را فیلمساز کم کار این سالها یعنی مجید جوانمرد کارگردانی کرده است که زمانی توانسته بود آثار خوبی را بر پرده نقره ای سینماها بتاباند. آنچه می خوانید گفتگوی ما با این کارگردان است.

به عنوان کسی که فیلمهای سینمایی متعددی ساخته است و پاره ای از آنها در زمان خود کاملا موفق بوده ، آیا فکر می کنید خانه شش در تجربه قابل دفاعی است؛
کم و بیش. به خاطر این که من همه فیلمهایم را دوست دارم ، چه سینمایی و چه تلویزیونی. گاهی اوقات پیشنهادهایی به فیلمسازانی مثل من که خود را جزو بدنه اقتصادی سینما می دانند، می شود. انتظار زیادی ندارم. معمولا سناریو همیشه دلخواه من نیست یا تا اندازه ای برایم قابل قبول است که همین اندازه ناچیز انگیزه ساخت می شود با شرط آن که بتوانی آن را بازنویسی و کمی به علایق خود نزدیک کنی ؛ چراکه باید کار کرد و در این عرصه وانفسا بیکار نماند. من طرفدار ژانر حادثه ای - اجتماعی هستم . فیلم هایی ساخته ام که در پس ظاهری حادثه ای آگاهی و فکر داشته باشد، اما گاهی این معادله و تعامل به وجود نمی آید. ریشه اش را در عوامل دیگری باید جست. مثل فیلمنامه های ضعیف و بودجه و سرمایه اندک. شما باید انتخاب کنیدکه یا کار نکنید یا بپذیرید این جزء لاینفک ماست.

خانه شش در در جستجوی ارائه پیامی اخلاقی به مخاطب است. چقدر تلاش کردید که کار هنگام ساخت در ملاحظات سفارشات معمول معیوب نشود؛
از روز اولی که پیشنهاد کار را پذیرفتم با تهیه کننده قرار گذاشتم فیلمهای لوده و سخیف نمی سازم و با مسخرگی و اداهای لوس سعی در خنداندن تماشاگر نمی کنم. لازم به توضیح است که از فیلمهای به اصطلاح کمدی بی ارزش خوشم نمی آید. با این حال معتقد به فیلمهای کمدی و طنز از نوع جدی و با پرداخت استاندارد و ساختاری درست هستم. نمونه اش فیلمهای بلیک ادواردز با «پلنگ صورتی» یا وودی آلن یا حتی گریگوری کوزینتسف با «دون کیشوت». در سریال خانه شش در احتیاجی به کمدی کاری سبک و بی مزه نبود؛ یعنی با استفاده از دیالوگ های خنده دار یا حرکتهای غلو شده خنده دار نخواستم فیلمی بسازم که کاذب باشد. معتقدم فیلم کمدی برای خودش اصول و قاعده ای دارد. فیلمنامه تا حد امکان و تا جایی که سرمایه اجازه بدهد باید منطقی و درست باشد. باید کارگردان دکوپاژ مناسب داشته باشد. بازیگران باید از توانایی قابلی برخوردار باشند و زورکی عمل نکنند و وقایع جلوی دوربین تاثیری بر جدیت عوامل پشت صحنه نداشته باشد و کارگردان قصه اش را راحت و روان تعریف کند؛ به عنوان مثال فیلم دن کیشوت هجویه و طنزی از یک سردار رویایی است که موقعیت های طنز بی شماری را به وجود می آورد؛ اما کارگردان با لحن تلخی به فیلم پرداخته است آن طور که آدم فکر می کند یک فیلم حماسی تراژیک را دارد می بیند. یعنی تماشاگر علاوه بر همذات پنداری با قهرمان فیلم ، دل به حال او می سوزاند. فیلم طنز یا کمدی از نظر من باید این طوری باشد.

پس چرا نکات طنز سریالتان را بیشتر نکردید؛
با تاکید به پاسخ پرسش قبلی شما باید بگویم فیلمنامه خانه شش در تنها از جنبه کمدی برخوردار نبود؛ یعنی سریال ابعاد دیگری داشته که نویسنده و کارگردان آنها را لحاظ کرده اند.

سریال با آن که حال و هوایی جدی دارد بی بهره از لحظات طنز نیست. ساخت سریالی که سمت و سویی جدی دارد، اما بازیگران طنز به ایفای نقش می پردازند برای شما چگونه بود؛
اصفهان بازیگران خوب و قدری دارد که تاریخ تئاتر آنجا را آنها پرورش داده اند؛ اما به دلیل کم کاری و بلااستفاده بودن ، آن طور که باید چهره و معروف نشدند. قبول دارم که حس طنز بازیگران آن خطه ناخودآگاه بروز می کند و حتی درباره خانه شش در، خیلی از آنها بار اول همان حس طنز را داشتند، ولی با صحبتها و تجزیه و تحلیل آدمهای قصه و موقعیت های آنها، بازیگران توجیه شدند که با چه قصه ای روبه رو هستند که خوشبختانه این موضوع نتیجه داد، چرا که گاه بعضی از بازیگران شک داشتند که فیلم کمدی است یا جدی. این مساله را من همراه تهیه کننده به مسوولان و ناظر کیفی که برداشتی دیگر از سریال داشتند و انتظار یک سریال سراسر خنده را داشتند، تفهیم کردیم.

ایده اولیه کار از کجا آمد؛
از ایده اولیه کار خبر ندارم. باید از نویسنده آن آقای حشمتی بپرسید. نوشته ای که به من داده شد یک فیلمنامه پانصد ششصد صفحه ای بود که با خواندن آن ، هم به ذوق افتادم و هم متوجه اشکالات آن شدم. خوشبختانه نویسنده دستمان را برای اصلاح و تغییر فیلمنامه بازگذاشته بود. من به اتفاق آقای اکلیلی نظرات اصلاحی خود را بازگو کردیم و پس از توافق دست به کار شدم. فیلمنامه را پرداخت نهایی کردم تا از نظر عملی ، قابل ساخت باشد.

بیشتر آثار تلویزیونی از این نظر نزد مخاطب کمرنگ می شوند که داستان سریال پیش نمی رود یا داستان در یک تعلیق خام دستانه گرفتار آمده است یا این که سریال ضرباهنگ درستی ندارد. از این منظر فکر می کنید خانه شش در موفق شده مخاطب را با خود درگیر کند؛
نمی دانم ، چون هنوز سریال به آخر نرسیده است. با این همه از چند نفر تماشاگر حرفه ای درباره سریال پرسیده ام. آنها بدشان نیامده است. در حالی که انتظار دیگری داشتند. فکر می کردند سریال در ردیف دیگر کارهای اصفهانی است ، اما کار را جدی تر یافته اند.

راز «خانه شش در» برملا می شود


خانه شش در داستان مردی به نام جلال را روایت می کند که به شغل فرش فروشی مشغول است که ناگهان متوجه می شود پدربزرگش در بستر مرگ است. آقا جلال به دلایلی نمی تواند خود را به پدربزرگ برساند که قرار بوده وصیتنامه اش را بنویسد. پدربزرگ فوت می کند و همه خانواده های وابسته عزادار می شوند، اما در مراسم تدفین اتفاق غیرمنتظره ای می افتد. میت یکباره زنده می شود و در کمال ناباوری به آقا جلال که داخل قبر است جمله ای را می گوید که کنجکاوی همه خانواده را برمی انگیزد. آقا جلال مدام آخرین جمله پدربزرگ را تکرار می کند. پریشانی آقا جلال آنقدر ادامه پیدا می کند که همه اهل محل و فامیل به موضوع حساس می شوند و این ابتدای ماجراهای پیش بینی نشده بسیاری است.
در خانه شش در - که در سیمای مرکز اصفهان ساخته شده - بازیگرانی چون حسن اکلیلی ، پوراندخت مهیمن ، مرتضی کیوانداریان ، فاضل پارسا، الهام باقریانی ، شهریار دخانی ، شهلا خزاعی ، رضا ناطقیان ، اعظم بهروان ، حامد کمیلی و ... ایفای نقش کرده اند

حداقل امتیازی که برای آن قائل هستند این است که کار نسبتا دکوپاژ و کارگردانی دارد. بازی بازیگران قابل قبول و قصه ، ماجراهای گوناگون دارد. در ضمن درس اصول و فن فیلمنامه نویسی هم نمی خواهم به تماشاگر یاد بدهم. شما فکر می کنید تماشاگران فیلمها و سریال های اروپایی یا امریکایی اصول دراماتیک را می دانند؛

با تمام صحبتهای شما به نظرم در پاره ای از لحظات سریال خانه شش در با تعجیل و دقت کمتری اجرا شده است. چرا؛
من نگفتم که سریال بی عیب و نقصی ساخته ام. خودم به نقاط ضعف کار واقفم. با صحبتهایی که کردم در این مورد احتیاجی به تکرار آن نیست و من هم در پی توجیه علت نقاط ضعف کار نیستم.

خب ، پس حالا به عنوان مجید جوانمرد تماشاگر فکر می کنی نقاط ضعف (خانه شش در) در چه چیزهایی است؛
مجید جوانمرد در نگرانی و حس عدم اطمینان به سر می برد و مدتهاست که از ته دل نخندیده است!

در کارنامه سینمایی شما آثار قابل اشاره ای مثل شکار و قافله دیده می شود. چرا سینما را ادامه ندادید؛
از سال 64 که اولین فیلم بلند حرفه ای خود را (شکار) ساختم تا سال 75 که فیلم سینمایی آخرین شلیک را ساختم ، هر دو سال یک بار فیلم ساخته ام ولی از آن به بعد، سلیقه و سیاست مسوولان امور سینمایی تغییر کرد. متعاقب آن سمت و سوی فیلمنامه ها عوض شد و خیل قصه های لوده و به اصطلاح کمدی و قصه های عرفانی ، هنری ، ارزشی به بازار روانه شد.
ژانر مورد علاقه من اجتماعی - حادثه ای بود که کم کم سرکوب و قربانی شد؛ ژانری که اکنون جای خالی اش را در سینما می بینیم. در ضمن نمی توانستم هر پیشنهاد کاری را قبول کنم ، زیرا احترام زیادی برای سینما قائل هستم. برای امرار معاش و گذران زندگی به تلویزیون روی آوردم در حالی که خانه اول من سینماست. همین الان که با شما صحبت می کنم 2 فیلمنامه سینمایی آماده ساخت دارم که به دنبال تهیه کننده و سرمایه گذار می گردم. من در تعجبم که چطور افرادی پیدا می شوند که سالانه امکان ساخت 2 فیلم برایشان مهیا می شود و من همان طور باید مستاصل بمانم. شاید من نمی توانم آن رابطه ای را که باید برقرار کنم یا شاید زندگی آنقدر پیچیده شده که من از آن سردرنمی آورم.

به نظر شما یک اثر تلویزیونی چه تفاوت هایی با یک اثر سینمایی دارد؛
تعریف کردن و پرداخت یک قصه ، سینما و تلویزیون ندارد. باید قصه را درست تعریف کرد و در معرض دید تماشاگر گذاشت آن هم بستگی به بودجه و عوامل مناسب و کارگردان دارد. در سیستم تلویزیونی ما معمولا با کمترین سرمایه و زمان محدود، قصه های سردستی کار می شود. غیر از چند سریال که با هزینه و زمان مناسب ساخته می شوند بقیه در همان شرایط ساخته می شود. بدبختانه سریال هایی که تابه حال به من پیشنهاد شده همه از همین دست بوده اند؛ اما بنده همیشه تا آنجا که امکان داشته سعی کرده ام از تجربه هایم در کارها استفاده کنم. اولا ریتمی را انتخاب می کنم که در حوصله تماشاگر باشد و ساختاری برمی گزینم که نزدیک به سینما باشد.


مهدی غلامحیدری
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها